💫🔥💫💫🔥💫🔥💫💫🔥💫💫🔥رمان واقعی، تلنگری و آموزنده
💫 #تجسم_شیطان
🔥قسمت ۴۵ و ۴۶
عاطفه همانطور که اشک میریخت گفت:
_مسعود مکانیک میخواد...
روح الله با عصبانیت وسط حرف عاطفه پرید و گفت:
_مسعود مکانیک؟! خواهر زادهٔ فتانه؟! این مردک که روی هر چی اراذل و اوباش را سفید کرده، من نمیخوام پشت سر کسی حرف بزنم اما تمام اهل اینجا میدونن که مسعود مکانیک اهل هر خلاف و بزن و ببندی هست، هر کار خلافی را انجام داده و میده و نعوذوبالله از خدا هم نمیترسه...حتما...حتما فتانه این لقمه را گرفته، بعدم مسعود مکانیک یا بهتر بگم مسعود خالی بند یه روده راست هم توی شکمش نیست که از تو خیلی بزرگتره ..
عاطفه اشک میریخت و روح الله دستی به شانه لرزان او گرفت و گفت:
_گریه نکن عزیزم، مگه از روی نعش من رد بشن که بتونن همچی کاری کنن..
در همین حین ماشین بابا محمود جلوی خانه ترمز کرد، بابا محمود از ماشین پیاده شد، روح الله سلامی کرد و دستش را به طرف پدر دراز کرد. محمود همانطور که دست روح الله را فشار میداد گفت:
_به به! میبینم که خواهر و برادر گرم گفتگو هستین
و بعد اشاره ای به در عقب ماشین کرد و ادامه داد:
_روح الله بابا، کمک کن وسایل را ببر داخل خونه..
روح الله کاپشن وکتابهای دستش را به دست عاطفه داد و درعقب را باز کرد و خم شد و جعبه شیرینی و چند پاکت میوه و بسته های دیگه را برداشت و در حینی که وارد خانه میشد گفت:
_عجب سنگینن!!
محمود لبخندی زد و گفت:
_فتانه میخواد برای عاطفه سنگ تموم بزاره
در همین حین فتانه که متوجه باز شدن در حیاط شده بود بدوو خودش را به حیاط رساند. روح الله که متوجه اومدن فتانه نشده بود گفت:
_چرا برا عاطفه؟! میخواد برای خواهر زادهٔ خودش سنگ تموم بزاره،چون میدونه توی این روستا که هیچ، توی خود تهرونم هیچکس حاضر نیست دختر کورش را به دست این بشر بده، عاطفه که هنوز بچه است و گل سرسبد دخترای فامیل، خیلی هم دلش بخواد همچی کسی نصیبش بشه
و بعد صداش را آهسته تر کرد و گفت:
_من نمیذارم عاطفه زن مسعود خالی بند بشه...
یک دفعه فتانه مثل گرگی زخمی، درحالیکه لنگه دمپایی دم در را برمیداشت به روح الله حمله کرد و گفت:
🔥_چشمم روشن مادر.... حالا برا من آدم شدی؟! کی از تو نظر خواست که ادعا میکنی اجاااازه نمیدی این عاطفه فلان فلان شده را کی میاد بگیره، مسعود چشه؟ خوشگل و خوش تیپ که نیست؟!هست.. هیکل ورزشکاری نداره که داره... کاری نیست که هست... پولدار نیست که هست و هزارتا دختر براش سرو دست میشکونن..
روح الله زهر خندی زد و گفت:
_هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه، خدا میدونه چه نقشه ای توی سرت کشیدی، تو دلسوز من و عاطفه نیستی اینو حتی پدرم هم میدونه، هیکل پخمه و پر از دنبه و چربی مسعود را میگه ورزشکاری... بعله کاری هست البته اهل هر کار خلافی که فکرش را بکنی و خیلی عجیب نیست که آدم خلافکار پولدار هم باشه...پول حرام به چه درد آدم می خوره؟!
فتانه که از عصبانیت خونش به جوش امده بود با دمپایی به سر و روی روح الله میزد، به طوریکه وسایل دستش هر کدام یه جا افتاد و همانطور که میزد میگفت:
🔥_برا من غوره نشده مویز شده پسرهٔ...
و فحش های رکیکی نثار روح الله و مادرش میکرد و بعد با اشاره به محمود گفت:
_تو هم مثل یه چوب درخت اینجا وایستا و حرفهای کوتاه بلند پسرت را گوش کن، به جا محمود میبایست اسمت را بزارن سیب زمینی بی رگ...
تا این حرف از دهان فتانه بیرون آمد، محمود به طرف روح الله آمد و با مشت و لگد به جان او افتاد و گفت:
_برو گورت را گم کن، بزرگتر این خونه منم، منم میخوام عاطفه را به مسعود بدم حرفیه؟!
روح الله حرف آخر را شنید و باورش نمیشد که پدرش درحالیکه میدانست مسعود چه آدم خبیثی هست، دخترش را به او بدهد...بی شک، سحری در کار بود و فتانه از انجام این وصلت هدف های زیادی داشت و عاطفه بیچاره تر از قبل میشد..
چهار سال از زمانی که عاطفه ازدواج کرده بود میگذشت، چهار سالی که هم به روح الله و هم عاطفه بسیار سخت گذشت. حدس روح الله درست بود و فتانه با هدف های شومی عاطفه را برای مسعود، خواهر زاده اش عقد کرده بود
و عاطفه شده بود، عامل التیام هر درد فتانه.. فتانه اگر کوچکترین حرکتی از محمود میدید به اطلاع مسعود و مادرش میرساند و عاطفه کتکش را میخورد و دل فتانه خنک میشد، محمود به خاطر عاطفه هم که شده بود، رفتارش با فتانه ملایم که بود و ملایم تر هم شده بود،
روحالله هم اگر کوچکترین حرکتی میکرد که به مذاق فتانه خوش نمی آمد، چون روح الله بزرگ شده بود و برای خودش مردی شده بود
و در خلال تحصیل، با شرکت در کلاس های ورزشی به مهارتهای رزمی هم دست پیدا کرده بود و هیکلی ورزشکاری و پهلوانی داشت و فتانه از تیپ و قیافه او میترسید، بنابراین دق دلی را که نمی توانست سر روح الله خالی کند، سر عاطفه خالی میکرد.
روح الله که جوانی زجر کشیده اما بسیار مهربان و رقیق القلب بود و خوب میفهمید هر حرکت فتانه چه پیغامی دارد، سعی میکرد کاری نکند که بهانه به دست فتانه دهد و او باعث آزار عاطفه شود و از طرفی باید تمام خبرهای مادرش را بی کم و کاست برای فتانه بیاورد وگرنه کتکش را میخورد.
بارها و بارها پیش آمده بود که فتانه حتی چشم طمع به شهریهٔ ناچیزی که روح الله از حوزه میگرفت داشت و روح الله علیرغم تمام مشکلات مالی که داشت و هیچ پولی از طرف پدر به او نمیرسید، هر وقت فتانه از او پول طلب میکرد، روح الله هر چه پس انداز کرده بود به او می داد.
فتانه آنقدر ظالم بود که باغی را که روح الله خود بنا کرده بود و جان داده بود و از یک زمین خشک و مرده، باغی سر سبز و پر بار به عمل آورده بود، حتی یک ریال به او نمیداد.
روح الله مثل روال قبل آخر هر هفته راهی روستا میشد و هنوز هم شبانه روز در باغ کار میکرد، انگار آیه نازل شده بود که روح الله در باغ جان بکند اما از عواید آن باغ چیزی نصیبش نشود و همه نه به جیب بابا محمود بلکه در تُبرهٔ فتانه ذخیره شود و معلوم نبود این زن فریبکار با اینهمه پولی که از اطرافیان میگرفت چه می کند..
آخرهفته بود و روح الله مثل قبل به روستا آمده بود، بیل را به درخت تکیه داد و به طرف اتاقی که در باغ بنا کرده بودند رفت. داخل اتاق شد، میخواست همزمان با کمی استراحت، یکی از کتابهایش را هم مطالعه کند.
روی گلیم فرش لاکی رنگ که دست بافت مادربزرگش بود، نشست و به متکایی که کنار دیوار سفید اتاق گذاشته بود تکیه داد، کیفش را که کنار متکا بود جلو کشید و همزمان فلاکس چای کنار کیف هم برداشت، داخل استکان تخم مرغی روبه رویش، چای ریخت و زیپ کیف را باز کرد.
کتاب الٰهیات را بالا آورد و روی دست گرفت و در همین حین دفترچه کوچکی از بغلش روی زمین افتاد. روح الله کتاب را روی پاهایش که دراز کرده بود، گذاشت و همانطور که لبخند میزد، دفترچه بانکی را که هدیه مادرش بود نگاه کرد.
دفترچه را باز کرد، مبلغ پول زیادی داخلش بود، پولی که مامان مطهره از ابتدای کودکی روح الله، هر ماه برای او کنار میگذاشت و چند روزی بود که به او داده بود تا با آن پول لوازم خانه مجردی از قبیل یخچال و تلویزیون و.. برای خود بخرد
و روح الله قصد داشت به محض اینکه قم رسید، برای خرید وسیله و اجاره یک خانه نقلی اقدام کند.. روح الله دفترچه بانکی را بالا آورد و به بینی اش چسپاند و از آن بوسه ای گرفت، نه به خاطر اینکه پول زیادی داخل ان بود، بلکه به خاطر اینکه این دسترنج مادرش بود
و نشان از عمری مهر مادری داشت ،روح الله بوی مادرش را از این دفترچه طلب میکرد، مادری که هیچوقت متوجه عمق سختی هایی که فرزندانش کشیده و می کشیدند نشده بود. روح الله غرق یاد مادر بود که ناگاه با صدای بلند و عصبانی فتانه به خود آمد..
👈 ادامه_دارد....
🔴رمان واقعی تجسم_شیطان
✍ نویسنده ؛ «طاهره سادات حسینی»
➕️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
#سلام_امام_زمانم🥀
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست...
📚زیارت امام زمان در روز جمعه_مفاتیح الجنان
┄┅═✧❁✧═┅┄
#مولای_من🥀
🌱جمعه به جمعه چشم من
منتظرنگاه تو ...
کی دل خستهام شود
معتکف پناه تو...
🌱زمـزمهی لبان من این طلب است از خدا...
کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاه تو...
♨️یادِ امام زمان عجل الله فرجه الشریف
🔸منتظرِ واقعی همیشه به یاد #امام_زمان است. فرد منتظر هر میزان برای امام دعا کند و درود فرستد، امام نیز به یاد او خواهد بود و دعا خواهد کرد.
👌با یاد او و دعا و ارتباط معنوی با حضرت دل آرام می گیرد و سبب گشایش و رفع سختی و گرفتاری خواهد شد.
🔸یاد امام زمان علیه السلام باید #همیشگی باشد و نباید هر وقت توانستیم به یاد او بیافتیم، یا هر وقت گرفتار شدیم نام او را بر لب بیاوریم و بگوییم: «یا صاحب الزمان»
🔸زمان کنکور خیلی ها نذر می کنند و صلوات می فرستند. در حالی که قرآن انتقاد می کند و می گوید چرا هر وقت گرفتار شدید میگویید «یا الله»
فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ ؛(۱) چرا وقتی کشتی ات غرق می شود یاالله می گویی؟
🔸یاد موسمی مورد انتقاد است، یاد موسمی کار فرعون است؛ او هم «یاالله» گفت.
فرعون به محض اینکه دید دارد غرق می شود، گفت: " تُبْتُ الْآنَ؛ خدایا من الان توبه کردم."
اصلا قرآن می گوید: وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ(۲)
آنهایی که لحظه مرگ استغفرالله می گویند فایده ای ندارد.
باید توجه کنید توبه دقیقه آخر هیچ فایده ای ندارد. فرعون هم دقیقه آخر توبه کرد،
«یاالله» وقت غرق خاصیتی ندارد.
📌 ما هم وقتی یاد امام زمان می کنیم که دچار سختی می شویم، در حالی که باید همیشه به یاد او باشیم و هر روز برایش صدقه بدهیم، در هر خانه ای یک کتاب باشد تا با زندگی نامه امام آشنا بشود و خود را برای رساندن به آن قله آماده کند.
📚۱. عنکبوت، ۶۵.
۲.نسا، ۱۸.
تمثیلات مهدوی؛حجت الاسلام قرائتی
16.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 جمعهوآلیاسین ⬆️
#کلیپ_مهدوی
معرفتامامحاضر
ــــ💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 💐ــ
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#امام_زمان
🔻پیامبر صلی الله علیه و آله :
🔸هرکس کاری برایش دشوار شد زیاد صلوات بفرستد،
که قطعا خدا برایش گرهگشایی خواهد کرد.
🔹مَنْ عَسُرَ عَلَيهِ أَمرٌ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلِيِّ فَإِنَّهُ يُفَرِّجُ اللَّهِ عَنْهُ.
📚الأنوار في مولد النبي صلى الله عليه و آله، ص۱۸۵.
#صلوات
💔 العجل قرار دلِ بی قرارم
من که غیر از شما کسی رو ندارم...
مثل هر #جمعه دلم حس عجیبی دارد...
نبودنتان را چگونه باور کنم؟!
وقتی پُر شده قلبم،
از دوست داشتنتان!
رۅزهـٰارَفتۅفَقَطحَسرَتِدیدارِ،رُخَت
مـٰاندِهبَرایندِلِیَعقۅبۍِمـٰاآقـٰاجان..!'🍃
•┈—┈—┈✿┈—┈—┈•
❤️ #زیارت_آل_یاسین ❤️
🦋بِسْم الله الرحمن الرحيم🦋
💚سَلاَمٌ عَلَىٰ آلِ يَس
❤️ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللهِ وَرَبَّانِيَ آيَاتِهِ،
💜ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ،
💛ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللهِ وَنَاصِرَ حَقِّهِ،
💙ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ
🧡ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللهِ وَتَرْجُمَانَهُ
💚ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي آنَاءِ لَيْلِكَ وَأَطْرَافِ نَهَارِكَ،
❤️ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ،
💜ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللهِ ٱلَّذِي أَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ،
💛ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللهِ ٱلَّذِي ضَمِنَهُ،
💙ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَٱلرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ، وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوبٍ،
🧡ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقوُمُ،
💚ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ،
❤️ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ،
💜ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَتَقْنُتُ،
💛ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ،
💙ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ،
🧡ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ،
💚ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَتُمْسِي،
❤️ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي ٱللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ،
💜ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا ٱلإِمَامُ الْمَأْمُونُ،
💛ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ،
💙ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ بِجَوَامِعِ ألسَّلاَمُ،
🧡أُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ
💚أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَـٰهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَريكَ لَهُ،
❤️وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لاَ حَبِيبَ إِلاَّ هُوَ وَأَهْلُهُ،
💜وَأُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حُجَّتُهُ
💛وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ
💙وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ
🧡وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ
💚وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
❤️وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ،
💜وَموُسَىٰ بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ،
💛وَعَلِيَّ بْنَ موُسَىٰ حُجَّتُهُ،
💙وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
🧡وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ،
💚وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
❤️وَأَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ،
💜أَنْتُمُ ٱلأَوَّلُ وَٱلآخِرُ
💛وَأَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لاَ رَيْبَ فِيهَا
💙يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً،
💚وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ،
❤️وَأَنَّ نَاكِراً وَنَكِيراً حَقٌّ،
💜وَأَشْهَدُ أَنَّ ٱلنَّشْرَ حَقٌّ،
💛وَالْبَعْثَ حَقٌّ،
💙وَأَنَّ ٱلصِّرَاطَ حَقٌّ،وَالْمِرْصَادَ حَقٌّ،
💚وَالْمِيزَانَ حَقٌّ،
💙️وَالْحَشْرَ حَقٌّ،
💜وَالْحِسَابَ حَقٌّ،
💛وَالْجَنَّةَ وَٱلنَّارَ حَقٌّ،
💙وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِمَا حَقٌّ،يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ
💚وَسَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ،
💙️فَأَشْهَدْ عَلَىٰ مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ،
💜وَأَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريءٌ مِنْ عَدُوِّكَ،
💛فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ،
💙وَالْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ،
💚وَالْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ،
💚️فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَبِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ،
💛وَنُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَمَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ.
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️
#کپی_باذکر_صلوات
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
Ziyarat Ale Yasin.mp3
19.79M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 زیارت #آل_یاسین
▫️ با صدای علی #فانی
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ...
#ادعیه_و_زیارات_مهدوی
❣#سلامتی_تعجیل_در_فرج_آقا_امام_زمان_عج ❣
#5صلـــوات 🌹
️#اللهم_صل_علی_محمد_وال_محمد_وعجل_فرجهم❤️
♥️🦋♥️@Ashghaneemamezaman313
❤️هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا #امام_حسین(ع) می رویم :❤️
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 💚
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
♥️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
♥️وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
♥️وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
♥️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🔹شخصی از امام صادق (ع)پرسید:
من زیاد به یاد حسین بن علی علیه السلام
هستم ، دراین حالت چه بگویم؟
حضرت فرمودند: #سه_بار_بگو:
#صلی_الله_علیک_یاابا_عبدالله
همانا سلام از دور و نزدیک
به حسین بن علی علیه السلام
می رسد.
آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❤️اللهم صل علی محمد وال وعجل
فرجهم ❤️
#کپی_با_ذکر_صلوات
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313