eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
306 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 1️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء، اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ، یَا عَلیَّ بنَ موسَی أَلرِّضٰآ أَلمُرتَضَٰی(علیه السلام)》🔷🔹 ✅حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۱) امام رضا(ع) می فرماید : 📋《مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا : إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا! وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ! وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ!》 ♦️هر كس مرا در غربت زيارت كند روز قيامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آنجا نجاتش دهم : ۱)هنگامى كه نامه ‏هاى اعمال مردم از راست و چپ به پرواز درآيد.(و به صاحبان خود تعلّق گیرد.) ۲)نزد پل صراط! ۳)نزد ميزان(دادگاه عدل الهی)!(۲) 🏴شیخ مفید در مورد شهادت امام رضا(علیه السلام) در گزارشهای رسیده، دو قول را برای شهادت ایشان ذکر کرده است : 1⃣گزارش اول : انگور آغشته به زهر :👇 از «محمد بن جَهْم‏» نقل شده است که؛ 📋《کَانَ الرِّضَا(ع) یُعْجِبُهُ الْعِنَبُ فَأَخَذَ لَهُ مِنْهُ شَیْئاً فَجَعَلَ فِی مَوْضِعِ أَقْمَاعِهِ الْإِبْرَ أَیَّاماً ثُمَّ نَزَعَ وَجِیءَ بِهِ إِلَیْهِ فَأَکَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی عِلَّتِهِ الَّتِی ذَکَرْنَا فَقَتَلَهُ وَذَکَرَ أَنَّ ذَلِکَ مِنْ لَطِیفِ السُّمُومِ》 ♦️امام رضا(ع) به انگور علاقه مند بود. زمانی که مأمون قصد کشتن ایشان را کرد، مقدارى انگور براى آن حضرت(ع) تهیه كرد و چند روز با سوزنهاى زهر آلود كه به کاری ترین زهرها آلوده شده بودند، حبه های آن را آلوده به زهر کردند. آنگاه آنها را حضور امام رضا(ع) آوردند. امام(ع) پس از تناول انگور زهر آلود رنجور شده و بدین وسیله به شهادت رسید.(۳) 2⃣گزارش دوم : آب انار مسموم :👇 «عبدالله بن بشیر» می گوید : 📋《أَمَرَنِي الْمَأْمُونُ أَنْ أُطَوِّلَ أَظْفَارِي عَنِ الْعَادَةِ وَ لَا أُظْهِرَ لِأَحَدٍ ذَلِكَ فَفَعَلْتُ ثُمَّ اسْتَدْعَانِي فَأَخْرَجَ إِلَيَّ شَيْئاً شِبْهَ التَّمْرِ الْهِنْدِيِّ وَ قَالَ لِي اعْجِنْ هَذَا بِيَدَيْكَ جَمِيعاً فَفَعَلْتُ ثُمَّ قَامَ وَ تَرَكَنِي فَدَخَلَ عَلَى الرِّضَا(ع)》 ♦️مأمون به من دستور داد تا ناخن هایم را بیش از حد معمول بلند كنم و در این مورد به کسی هم چیزی نگویم، من نیز چنان كردم. مامون روزی مرا خواست و چیزى شبیه به تمر هندى به من داد و گفت : این را با دو دست خود خوب بمال و ورز بده! من نیز چنان كردم. سپس برخاست و مرا تنها گذاشت و نزد امام رضا(ع) رفت. 📋《فَقَالَ لَهُ : مَا خَبَرُكَ؟ قَالَ : أَرْجُو أَنْ أَكُونَ صَالِحاً! قَالَ لَهُ : أَنَا الْيَوْمَ بِحَمْدِ اللَّهِ أَيْضاً صَالِحٌ! فَهَلْ جَاءَكَ أَحَدٌ مِنَ الْمُتَرَفِّقِينَ فِي هَذَا الْيَوْمِ؟ قَالَ : لَا! فَغَضِبَ الْمَأْمُونُ وَ صَاحَ عَلَى غِلْمَانِهِ ثُمَّ قَالَ : خُذْ مَاءَ الرُّمَّانِ السَّاعَةَ! فَإِنَّهُ مِمَّا لَا يُسْتَغْنَى عَنْهُ》 ♦️مامون گفت : حال شما چگونه است؟ حضرت(ع) فرمود : امیدوارم امروز بهتر شوم! مأمون گفت : من نیز بحمدالله امروز خوبم! سپس مامون پرسید : آیا امروز پرستاران و خدمتگزاران خدمت شما رسیده اند؟ حضرت(ع) فرمود: نه! مأمون قیافه ای خشمناك به خود گرفت و بر سر خادمان خود فریاد زد. بعد هم گفت : همین الآن آب انار را بگیر و بخور كه براى رفع این بیمارى چاره ای جز خوردن آن نیست. 📋《ثُمَّ دَعَانِي فَقَالَ : ائْتِنَا بِرُمَّانٍ فَأَتَيْتُهُ بِهِ! فَقَالَ لِي : اعْصِرْهُ بِيَدَيْكَ فَفَعَلْتُ وَ سَقَاهُ الْمَأْمُونُ الرِّضَا(ع) بِيَدِهِ! فَكَانَ ذَلِكَ سَبَبَ وَفَاتِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ إِلَّا يَوْمَيْنِ حَتَّى مَاتَ》 ♦️در این هنگام مأمون به من گفت : براى ما انار بیاور! من هم آوردم. بعد مأمون رو کرد به من و گفت : با دست خود آن را فشار بده و آبش را بگیر. من هم این کار را کردم. مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت رضا(ع) خورانید و همان باعث شهادت حضرتش شد. @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
«اباصلت هروی» می گوید : 📋《دَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا(ع) وَقَدْ خَرَجَ المَأْمُونُ مِنْ عِنْدِهِ. فَقَالَ لِی : یَا أَبَا الصَّلْتِ! قَدْ فَعَلُوهَا! وَجَعَلَ یُوَحِّدُ اللهَ وَیُمَجِّدُهُ》 ♦️در این هنگام؛ وقتی مأمون از محضر امام(ع) خارج شد، من بر حضرت(ع) داخل شدم. همین که ایشان مرا دید، به من فرمود : اباصلت! بالاخره کارخودشان را کردند. اباصلت می گوید : بعد از این جمله شنیدم که حضرت(ع) شروع به حمد و ستایش الهی کرد.(۴) شیخ صدوق به نقل از اباصلت هروی نقل می کند که؛ در آن روز امام رضا(ع) قبل از اینکه نزد مامون برود، به من فرمود : 📋《يَا أَبَا الصَّلْتِ! غَداً أُدْخَلُ عَلَى هَذَا الْفَاجِرِ! فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مَكْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَكَلَّمْ أُكَلِّمْكَ وَ إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُكَلِّمْنِي》 ♦️ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است. اباصلت پریشان خاطر، منتظر خروج امام(ع) از نزد مامون شد. بعد از مدتی، اباصلت مشاهده کرد که؛ 📋《فَخَرَجَ مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُكَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ فَأَمَرَ أَنْ يُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ ثُمَّ نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ مَكَثْتُ وَاقِفاً فِي صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً》 ♦️امام رضا(ع) از نزد مامون خارج شد، در حالی که؛ عبایش را به سر انداخته بود و به خانه رفت و به من فرمود : اباصلت! در را ببند! سپس در بستر افتاد. و من نیز در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم. 📋《فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا(ع) فَبَادَرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ : مِنْ أَيْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ؟ فَقَالَ : الَّذِي جَاءَ بِي مِنَ الْمَدِينَةِ فِي هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِي أَدْخَلَنِي الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ! فَقُلْتُ لَهُ : وَ مَنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ لِي : أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الصَّلْتِ! أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)! ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِيهِ فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِي بِالدُّخُولِ مَعَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) وَثَبَ إِلَيْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً إِلَى فِرَاشِهِ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) يُقَبِّلُهُ وَ يُسَارُّهُ بِشَيْ‏ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ [ثُمَّ] مَضَى الرِّضَا(ع)》 ♦️ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا(ع) است.  جلو رفتم و عرض کردم : از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود. فرمود : آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد. پرسیدم : شما کیستید؟ فرمود : من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد(ع) هستم. سپس به طرف پدر گرامی اش رفت و فرمود : تو هم داخل شو! تا چشم مبارک حضرت رضا(ع) به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانی‌اش را بوسید. امام جواد(ع) خود را روی بدن امام رضا(ع) انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا اینکه روح ملکوتی امام رضا(ع) به عالم قدس پر کشید.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : من کیستم؟ گدای تو یا ثامن الحجج‏  شرمنده‏ ی عطای تو یا ثامن الحجج‏  هرگز نمی‏ روم برِ بیگانگان به عجز  تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج‏  از کار من گره نگشاید کسی مگر  دست گره گشای تو یا ثامن الحجج‏  تا آخرین نفس نکشم دست التجاء از دامن ولای تو یا ثامن الحجج‏ دارالشفاست کوی تو و خود تویی طبیب درد من و دوای تو یا ثامن الحجج‏ 👤موئد 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۰۴ ۳)الإرشاد شیخ مفید، ج‏۲، ص۲۷۰ ۴)الإرشاد شیخ مفید، ج‏۲، ص۲۷۰ ۵)عيون أخبار الرضا(ع) صدوق، ج‏۲، ص۲۴۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ✍ 2️⃣1️⃣ @AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمَامَ الْوَفِيَّ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُ التَّقِیُّ الجَوادُ(علیه السلام)》🔶🔸 ✅بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) به اصرار مامون، دخترش ام الفضل به ازدواج امام جواد(ع) در آمد که در همین سخن نیز اختلاف هست. به هر حال مامون با فرستادن دختر خود به خانه امام(ع)، آن حضرت(ع) را براى هميشه زير نظر داشت و از كارهاى او بی خبر نمی ماند. سرانجام مامون در سال ۲۱۸ قمری مُرد و برادرش معتصم جای او نشست. امام جواد(ع) با امّ الفضل به جانب عراق آمد. مسعودی می نویسد : 📋《فَلَمَّا انصَرفَ أَبُوجَعفَرِِ(ع) اِلَى العَرَاقِ لَم يَزَلِ المُعتَصَمُ وَ جَعفَرُ بنُ المَأمُونِ يُدَبِّرونَ وَ يَعمَلونَ فِي الحَيلَةِ فِي قَتلِهِ! فَقَالَ جَعفَرُ لِاُختِهِ أُمِّ الفَضلِ وَ كَانَت لِاُمِّهِ وَ أَبِيِهِ فِي ذَلِكَ؛ لِأَنَّه وَقَفَ عَلَى انحِرَافِهَا عَنهُ وَ غَيرتهَا عَليِهِ لِتَفضِيلِهِ أَم أَبِي الحَسَنِ ابنِهِ عَلَيهَا مَعَ شِدَّةِ مَحَبَّتِهَا لَه وَ لِأَنَّهَا لَم تَرزُق مِنهُ وَلَدَاً! فَأَجَابَت أَخَاهَا جَعفَرَا وَ جَعَلُوا سَمَّا فِي شَي‏ءِِ مِن عِنَبِِ رَازِقِيِِّ وَ كَانَ يُعجِبُهُ العِنبَ الرَازِقي! فَلَمَّا أَكَلَ مِنهُ نَدَمَت وَ جَعَلَت تَبكِي! فَقَالَ لَهَا : مَا بُكاؤُكَ؟ وَ اللّهِ لَيَضرِبَنَّكَ اللّهُ بِفَقرِِ لَا يَنجِي وَ بَلاءِِ لَا يَنسَتِرُ》 ♦️وقتى امام جواد(ع) به عراق آمد، معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد(ع) مكر و حيله كردند. جعفر به امّ الفضل كه خواهر او بود پيشنهاد قتل امام جواد(ع) را داد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل به جهت اين كه امام جواد(ع) مادر امام هادی(ع) را از او بيشتر مي خواهد، با آن حضرت(ع) ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد(ع) فرزندى ندارد! لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، انگوری را به زهر رازقى آغشته کرد و به امام(ع) داد و ایشان هم انگور رازقى را دوست مي داشت. وقتى امام(ع) از آن انگور خورد، امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد، بناى گريه و زارى را نهاد، امام جواد(ع) به او فرمود : چرا گريه ميكنى؟! و الله! خدا تو را به فقرى دچار مي كند كه از آن نجات نخواهى يافت و به بلائى مبتلاء می شوى كه مخفى و پوشيده نخواهد ماند.(۱) در برخی از منابع به مسمومیت امام جواد(ع) اشاره شده، ولی از ام الفضل نامی به میان نیامده است. ابن شهر آشوب نقل می کند : 📋《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》 ♦️امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۲) اما شیخ مفید، مسمومیت امام جواد(ع) را قبول ندارد و در این باره می گوید : 📋《وَ قِيلَ إِنَّهُ مَضَى مَسْمُوماً وَ لَمْ يَثْبُتْ بِذَلِكَ عِنْدِي خَبَرٌ فَأَشْهَدُ بِهِ》 ♦️و گفته‌ شده که امام جواد(ع) با سمّ درگذشته است؛ اما این مطلب برای من ثابت نشده است که بتوانم بدان شهادت دهم.(۳) اما برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخن‌ چینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانسته‌اند. نقل است روزی نزد معتصم عباسی دزدی را آوردند که به دزدی اش اقرار کرده و سرقتش ثابت شده بود. معتصم خواست با جاری کردن حدّ شرعی، او را مجازات کند. به این دلیل، همه فقیهان و دانشمندان را نزد خود گرد آورد و امام جواد(ع) نیز در آن مجلس حضور داشت. معتصم از جمع پرسید : دست دزد از کجا قطع ‌‌‎شود؟ ابن ابی داود گفت : از مچ استخوان! معتصم گفت : دلیلت چیست؟ ابن ابی داود گفت : به خاطر اینکه دست، عبارتست از انگشتان و کف تا مچ که خداوند متعال راجب وضو فرمود : «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَیْدِیكُم‏» صورت‎ها و دست‎هایتان را با آن مسح کنید. و گروهی حرف مرا قبول کردند. دسته‎ای دیگر گفتند : بلکه لازم است دست دزد از آرنج قطع شود! معتصم گفت : به چه دلیل باید از آرنج قطع شود؟ دلیل شما چیست؟ آنها در جواب گفتند : به خاطر اینکه خدای متعال در مورد شستن دست برای وضو فرمود : «وَ أَیْدِیَكُمْ إِلَى الْمَرافِق‏» و دست‎های خود را تا آرنج بشویید. و شستن دست تا آرنج، دلیل آن است که حد و اندازه دست، آرنج است. معتصم سپس به امام جواد(علیه‎السلام) رو کرد و گفت : ابو جعفر نظر شما راجع به این مسأله چیست؟ حضرت(ع) فرمود : حاضرین، راجب آن اظهار نظر کردند! خلیفه گفت : سخنان ایشان را رها کن، شما چه می‌‌‎فرمایید؟ خلیفه اصرار کرد و به ناچار حضرت(ع) فرمود : 📋«إِنِّي أَقُولُ إِنَّهُمْ أَخْطَئُوا فِيهِ اَلسُّنَّةَ فَإِنَّ اَلْقَطْعَ يَجِبُ أَنْ يَكُونَ مِنْ مَفْصِلِ أُصُولِ اَلْأَصَابِعِ فَيُتْرَكَ اَلْكَفُّ» ♦️نظر من این است که آنان در این سنت به خطا رفته اند، پس همانا باید انگشتان دزد را قطع کرد و کف دست او باقی بماند! آنان علت را جویا شدند! @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
حضرت(ع) فرمود : 📋«قَوْلُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) اَلسُّجُودُ عَلَى سَبْعَةِ أَعْضَاءٍ اَلْوَجْهِ وَ اَلْيَدَيْنِ وَ اَلرُّكْبَتَيْنِ وَ اَلرِّجْلَيْنِ، فَإِذَا قُطِعَتْ يَدُهُ مِنَ اَلْكُرْسُوعِ أَوِ اَلْمِرْفَقِ لَمْ يَبْقَ لَهُ يَدٌ يَسْجُدُ عَلَيْهَا» ♦️به خاطر فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) که فرمود : سجده بر هفت عضو، انجام می‌‌‎شود : پیشانی، دو دست، دو زانو و دو پا! بنابراین، هرگاه دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، چیزی برای سجده باقی نمی‎ماند. 📋«وَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : «وَ أَنَّ اَلْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ » يَعْنِي بِهِ هَذِهِ اَلْأَعْضَاءَ اَلسَّبْعَةَ اَلَّتِي يَسْجُدُ عَلَيْهَا «فَلاٰ تَدْعُوا مَعَ اَللّٰهِ أَحَداً» وَ مَا كَانَ لِلَّهِ لَمْ يُقْطَعْ» ♦️و در حالی که خدای متعال فرمود : «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه‏» اینکه سجده‎گاه، از آن خداست. و منظور، همین اعضای هفتگانه است که بر آنها سجده می‌‌‎شود. «پس هیچ کس را با خدای متعال نخوانید.» و آنچه از آنِ خدای متعال است، بریده نمی شود. در این هنگام سخنان امام جواد(ع)، موجب شگفتی معتصم شد و فورا دستور داد مطابق فرموده امام جواد(ع) عمل کنند و دست دزد را از انگشتانش قطع کردند.(۴) اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد.  معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : هم آسمان قصیده‌ای از بی کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزلِ آسمانی‌اش ای کال‌ها کمال سرِ کوچه‌باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر ، پسر و میزبانی‌اش باغِ معارف است حدیثش ، پیمبران حَظ می‌برند موقعِ شیرین زبانی‌اش از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست نوشیده است از لبِ جام دهانی‌اش بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریحَش اگر بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش وقت زیارت است و عباراتش از رضاست قربان کودکیش فدای جوانی‌اش آقایِ طوس از جگرش آه می‌کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می‌کشد  👤حسن لطفی 📚منابع : ۱)اثبات الوصية مسعودی، ص۲۲۷ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۹۵ ۴)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۱۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 3️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهَادِیِ النِّقِیُّ(علیه السلام)》🔷🔹 ✅بعد از شهادت امام جواد(ع) متوکل عباسی براى اینکه بتواند امام هادی(ع) را زیر نظر بگیرد، ایشان را از مدینه به سامراء دعوت تبعید گونه کرد. از این طریق، وی توانست کنترل شدید را حتى در درون خانه امام(ع) بر قرار سازد و تمام حرکات و ملاقاتهاى حضرت(ع) را زیر نظر داشته باشد. پس به یحیى بن هرثمه ماموریت داد تا امام هادى(ع) را از مدینه به سامراء ببرد. شیخ مفید می گوید : 📋《فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهَا فَاَنَزَلَ فِی خَانٍ [الاَشنَعِ] یُعْرَفُ بِخَانِ الصَّعَالِیکِ》 ♦️پس زمانی که امام هادی(ع) به سامراء رسید، متوکل برای اینکه از شان امام(ع) بکاهد، دستور داد، ایشان را یک روز در کاروانسرای کثیف و بدنامی به نام صعالیک جای دهند و روز بعد وارد شهر کنند.(۱) امام(ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود. مسعودی می نویسد : روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند : در منزل او سلاح و نوشته‏ ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد. پس؛ 📋《فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ》 ♦️متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه امام‏ علی(ع) هجوم بردند. ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند. آنان به متوکل گفتند : 📋《لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ》 ♦️در خانه‏ اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى‏ خواند. متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى‏ اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت‏، به امام(ع) تعارف نمود. امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود : 📋《وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ》 ♦️گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار! متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت : پس شعرى بخوان! حضرت(ع) فرمود : من شعر کم مى‏ خوانم‏! متوکل گفت : باید بخوانى! امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. 📋《فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً》 ♦️پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد. سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.(۲) در نقلی دیگر آمده است که؛ 📋《فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ‏ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ》 ♦️متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.(۳) سرانجام امام هادی(ع) در زمان معتز مسموم گردید و در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری پس از بیست سال و نه ماه اقامت در سامراء به شهادت رسید و در خانه خویش به خاک سپرده شد. امام حسن عسکری(ع) بدن پدر بزرگوار خود را غسل دادند، کفن کردند و بر جنازه ایشان نماز خواندند و به خاک سپردند. در تاریخ آمده است که؛ 📋《خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) فِی جَنَازَهِ أَبِی الْحَسَنِ(ع) وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ》 ♦️امام حسن عسکری(ع) در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش گریبان چاک کرد.(۴) 🏴در تاریخ حیات امام هادی(ع) سه حادثه ناگوار که ذکر شد، دلها را روانه مظلومیت جد غریب ایشان، امام حسین(ع) و احوالات اسرای کربلا می کند. @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
1⃣جای دادن امام هادی(ع) در خرابه : شیخ صدوق روایت کرده است که؛ 📋《ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ [مِن حَرِّ الشَّمسِ]》 ♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند، زندان چنان بود که آنان را از گرما و سرما، نگاه نمی داشت تا آنجا که صورتهای آنان پوست انداخت.(۵) قطب الدین رواندی نقل می کند که؛ 📋《لَمَّا اُتِيَ بِعَلِيِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَ مَن مَعَهُ إلَى يَزِيدَ بنَ مُعَاوِيَةَ، جَعَلُوهُم فِي بَيتِِ خَرَابِِ وَاهِي الحِيطَانِ》 ♦️یزید، امام سجاد(ع) و دیگر همراهان اسراء را در خانه ای ویران و خرابه جای داد.(۶) 2⃣وارد کردن امام هادی(ع) در مجلس شراب : شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) در حدیثی، چنین نقل می کند : 📋《لَمَّا حُمِلَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) إِلَى الشَّامِ أَمَرَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوُضِعَ وَ نُصِبَ عَلَيْهِ مَائِدَةٌ فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ الْفُقَّاعَ فَلَمَّا فَرَغُوا أَمَرَ بِالرَّأْسِ فَوُضِعَ فِي طَسْتٍ تَحْتَ سَرِيرَةٍ وَ بُسِطَ عَلَيْهِ رُقْعَةُ الشِّطْرَنْجِ وَ جَلَسَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَلْعَبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ يَذْكُرُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ أَبَاهُ وَ جَدَّهُ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِمْ فَمَتَى قَامَرَ صَاحِبَهُ تَنَاوَلَ الْفُقَّاعَ فَشَرِبَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ》 ♦️هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آن‌ را در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین(ع)، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد می‌کرد، و چون از همبازیش می‌بُرد جام شراب را برگرفته سه بار می‌نوشید. 📋《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》 ♦️آن‌گاه باقی مانده آن‌را در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین می‌ ریخت.(۷) یزید در حال مستی؛ 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۸) 3⃣گریبان چاک زدن امام حسن عسکری(ع) در مصیبت پدر گرامیشان امام هادی(ع) : ابن طاووس نقل می کند که؛ وقتی اهل بیت امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، آنان در مقابلش ایستادند، امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود : 📋《أَنْشُدُكَ اللَّهَ يَا يَزِيدُ! مَا ظَنُّكَ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ؟》 ♦️ای یزید! تو را به خدا سوگند می دهم به گمان تو اگر پیامبر اکرم(ص)ما را به این هیئت دیدار نماید چه می کند؟ یزید در این هنگام، حکم کرد ریسمانها را بریدند و آنان را از قید طناب رها ساختند. در این هنگام، یزید دستور داد، سر مبارک امام حسین(ع) را در بین انظار مجلس آوردند. 📋《وَ أَمَّا زَيْنَبُ(س) فَإِنَّهَا لَمَّا رَأَتْهُ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ‏ ثُمَّ نَادَتْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ يُفْزِعُ الْقُلُوبَ : يَا حُسَيْنَاهْ! يَا حَبِيبَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! يَا ابْنَ مَكَّةَ وَ مِنًى! يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) سَيِّدَةِ النِّسَاءِ! يَا ابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفَى(ص)》 ♦️در این هنگام، زینب کبری(س) وقتی سر مبارک برادر خود را دید از شدت ناراحتی دست در گریبان برد و چاک زد و سپس به آواز غمناک فریاد زد : واحسیناه! ای فرزند فاطمه(س)! ای دختر رسول خدا(ص)! راوی می گوید : به خدا سوگند! که همه آن کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند، از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.(۹) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : نگر در سامرا حال و هوای دیگر است امشب  فلک را جامه ماتم ز غمها در بر است امشب  امام عسگری نالد برای باب مظلومش  ز هجران پدر او را دو چشمانی تر است امشب  امام هادی آن نور خدای مهربان اینک  ز جور دشمنان دین میان بستر است امشب  ز زهر کین شده پرپر گل باغ رسول الله از این غم در جنان زهرا به حال مضطر است امشب  👤جعفری 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۱۱ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱ ۳)سفینة البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹ ۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۴۳۵ ۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۸ ۶)الخرائج و الجرائح راوندی، ج۲، ص۷۵۳ ۷)من لایحضره الفقیه صدوق، ج۴، ص۴۱۹ ۸)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۹)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 4️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔸🔶《أَلسَلامُ عَلَیکَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ(عَلَیهِ السَّلامُ)》🔶🔸 ✅امام حسن عسکری(ع)، در سنین کودکی، به همراه پدر بزرگوارشان امام هادی(ع) به اجبار به عراق فراخوانده شدند و در سامرا، پایتخت آن روز عباسیان، در منطقه ای نظامی، تحت‌ الحفظ قرار گرفتند. «ابوسهل اسماعيل نوبختی» می گوید : وقتی امام حسن عسکرى(ع) در بستر بیماری ای که بعد از مسمومیت ایشان توسط معتمد عباسی، به سراغشان آمده بود وبه همان مرض از دنیا رحلت فرمود، خدمتشان رسیدم. در نزد آن حضرت(ع) بودم که به خادم خود امر فرمود : 📋《یَا عَقِیدُ! أَغْلِ لِی مَاءً بِمُصْطُکَى》 ♦️ای عقید! قدرى آب مصطكى(یک نوع داروی گیاهی) براى من بجوشان. عقيد هم آب را روى اجاق نهاد، و «صقيل»(نرگس) مادر امام زمان(ع) آن را به خدمت حضرت(ع) آورد. حضرت كاسه را گرفت و خواست بياشامد، ولى دست مباركش لرزيد و به دندانش خورد، پس ظرف را به زمين نهاد. سپس به عقید فرمود : 📋《أُدْخُلِ الْبَيْتَ فَإِنَّكَ تَرَى صَبِيَّاً سَاجِدَاً فَأْتِنِي بِهِ》 ♦️برو به اندرون و می بينى که كودكى در سجده است، او را نزد من بياور! ابو سهل می گويد : عقيد گفت : 📋《فَدَخَلْتُ أَتَحَرَّى فَإِذَا أَنَا بِصَبِيٍّ سَاجِدٍ رَافِعٍ سَبَّابَتَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَأَوْجَزَ فِي صَلَاتِهِ فَقُلْتُ : إِنَّ سَيِّدِي يَأْمُرُكَ‌ بِالْخُرُوجِ إِلَيْهِ إِذَ جَاءَتْ أُمُّهُ صَقِيلُ فَأَخَذَتْ بِيَدِهِ وَ أَخْرَجَتْهُ إِلَى أَبِيهِ الْحَسَنِ(ع)》 ♦️وقتى به اندرون براى جستجوى او رفتم، ديدم كودكى در سجده است و انگشت سبابه خود را به سوى آسمان گرفته است. من سلام كردم و او نمازش را كوتاه كرد، سپس گفتم : مولایم! شما را مى‌طلبد كه به خدمتش درآئى! در اين وقت مادرش صقيل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. ابوسهل گفت : 📋《فَلَمَّا مَثُلَ الصَّبِيُّ بَيْنَ يَدَيْهِ سَلَّمَ وَ إِذَا هُوَ دُرِّيُّ اللَّوْنِ وَ فِي شَعْرِ رَأْسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الْأَسْنَانِ فَلَمَّا رَآهُ‌ الْحَسَنُ(ع) بَكَى وَ قَالَ : يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ! فَإِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي وَ أَخَذَ الصَّبِيُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِيَّ بِالْمَصْطَكَى بِيَدِهِ ثُمَّ حَرَّكَ شَفَتَيْهِ ثُمَّ سَقَاهُ》 ♦️موقعى كه کودک، خدمت حضرت رسيد، سلام كرد و رنگش همچون درّ (سفيد)، موهاى سرش پيچيده و بافته و ميان دندانهايش باز بود. وقتى امام حسن عسكرى(ع) او را ديد، گريست و فرمود : اى آقاى خاندانم! اين آب را به من بده كه من اينك به سوى خداى خود می روم. کودک، ظرف آب جوش را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزديك ساخت تا آن را نوشيد. آن گاه امام(ع) فرمود : 📋《هَيِّئُونِي لِلصَّلَاةِ》 ♦️مرا برای نماز آماده كنيد. کودک حوله‌اى در دامن ایشان پهن كرد و بدين گونه کودک، يك يك اعضای پدر را وضو داد و سر و پاى او را مسح نمود. آن گاه امام حسن عسكرى(ع) فرمود : 📋《أَبْشِرْ يَا بُنَيَّ فَأَنْتَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ أَنْتَ الْمَهْدِيُّ وَ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى‌ أَرْضِهِ وَ أَنْتَ وَلَدِي وَ وَصِيِّي وَ أَنَا وَلَدْتُكَ وَ أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَلَدَكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ وَ بَشَّرَ بِكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ سَمَّاكَ وَ كَنَّاكَ وَ بِذَلِكَ عَهِدَ إِلَيَّ أَبِي عَنْ آبَائِكَ الطَّاهِرِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْبَيْتِ رَبُّنَا إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) مِنْ وَقْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ》 ♦️اى فرزند! به تو مژده می دهم كه صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمين، توئى. تو فرزند من و جانشين من مي‌باشى؛ از من متولد شده‌اى و تو (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(علیهم السلام) مي‌ باشى و هم از نسل پيغمبر و خاتم ائمه طاهرين هستى. پيغمبر(ص) مژده تو را داده و نام و كنيه تو را تعيين فرموده است. صلوات خدا بر اهل بيت(ع)، ربنا انه حميد مجيد. حضرت(ع) اين را فرمود و همان موقع رحلت نمود.(۱) شیخ صدوق می نویسد : 📋《وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْعَسْكَرِيُّ(ع) قَتَلَهُ اَلْمُعْتَمَدُ بِالسَّمِّ لَعَنَهُ اَللَّهُ》 ♦️معتمد عباسی، امام حسن عسکری(ع) را با خوراندن سمّ به شهادت رساند.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن 👤راسخی 📚منبع : ۱)الغیبة شیخ طوسی، ص۲۷۲ ۲)الاعتقادات الامامیه صدوق، ص۹۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 5️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمَنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ》🔷🔹 ✅امام علی(علیه السلام) درباره امام زمان(علیه السلام) فرمود : 📋《صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ》 ♦️صاحب این امر، آواره، رانده، غریب و تک و تنهاست.(۱) امام صادق(علیه السلام) در روایتی فرمود : 📋《يُنَادَى بِاسْمِ اَلْقَائِمِ(ع) فِي لَيْلَةِ ثَلاَثٍ وَ عِشْرِينَ وَ يَقُومُ فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَكَأَنِّي بِهِ فِي يَوْمِ اَلسَّبْتِ اَلْعَاشِرِ مِنَ اَلْمُحَرَّمِ قَائِماً بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْمَقَامِ》 ♦️امام زمان(عج) در شب بيست و سوم به نام امام قائم در روز عاشورا قيام می كند و آن روزى است كه حسين بن على(ع) در آن كشته شده، گويا آن جناب را مي نگرم كه در روز شنبه دهم محرم در [کعبه] ميان ركن و مقام ايستاده است.(۲) و در این هنگام، پنج مرتبه ندا سر می‌دهد و می‌فرماید : 📋《أَلَا! يَا أَهلَ الْعَالَمِ!》 ♦️ای عالمیان! آگاه و بیدار باشید! و پنج ندا سر می دهد به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی، و این ندای او به همه می‌رسد؛ به هر کسی و به لغت و زبان خودش! 📋《أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الاِمَامُ القَائِمُ، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الصَّمصَامُ الْمُنْتَقِم، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) قَتَلُوهُ عَطشَانَاً، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) طَرَحُوهُ عُريَانَاً، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) سَحَقُوهُ عُدوَانَاً》 ♦️آگاه باشید! ای جهانیان که منم امام قائم! آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده! بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را تشنه کام کشتند! بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را عریان روی خاک افکندند. آگاه باشید ای جهانیان که جدّ من حسین(ع) را از روی کینه توزی پایمال کردند.(۳) شیخ‌طوسی در کتاب امالی خود از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آن حضرت(ع) فرمود: 📋《لَمَّا كَانَ مِنْ أمْرِ الْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ عَلِيٍّ(ع) مَا كَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إلَى اللهِ وَ قَالَتْ: يَا رَبِّ! يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْن(ع)ِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ! قَالَ:فَأقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ(ع) وَ قَالَ : بِهَذَا أنْتَقِمُ لهَذَا مِنْ ظَالِمِيِهِ!》 ِ♦️پس از شهادت امام حسین(ع)، ملائکه ناله کرده و گفتند:پروردگارا! با حسین(ع)، برگزیده‌ات و پسر پیامبرت این‌گونه رفتار نمودند! خداوند سایه قائم(عج) را به آنها ظاهر کرد و فرمود:به‌ وسیله این(قائم)، انتقام خون او«حسین(ع)» را از ظالمان می‌گیرم.(۴) امام حسین(ع) خود در این باره در فرموده است : 📋《وَاللهِ لا یَسْکُنُ دَمی حَتّی یَبْعَثَ اللهُ الْمَهدیَّ(عج)》 ♦️به خدا قسم، خون من از جوشش نمی افتد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برای انتقام خونم برانگیزاند.(۵) وقتی امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به امام حسین(ع) می فرماید : 📋《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》 ♦️صبح و شب برای تو ناله می‌کنم و بجای اشک بر تو خون می‌گریم. این کار را به خاطر حسرت خوردن بر تو و از روی ناراحتی و بلایی که بر تو وارد شده و از روی اندوه و حزن بر تو انجام می‌دهم تا این‌ که از غم مصیبت‌ها و غصه ناراحتی‌ بمیرم.(۶) امام صادق(ع) می فرماید : وقتی امام زمان(عج) ظهور کند؛ 📋《يَقْتُلُ وَ اَللَّهِ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ اَلْحُسَيْنِ(ع) بِفِعَالِ آبَائِهَا》 ♦️اعقاب كشندگان سيّدالشّهداء(ع) را به واسطه عمل آباء و اجدادشان، خواهد كشت.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای یوسف غریب، به کنعان نیامدی تنهاترین مسافر دوران، نیامدی   گویند بوی پیرهنت می‌رسد، ولی ما مانده‌ایم و وعدۀ خوبان نیامدی   دارد هنوز نسل جوان پیر می‌شوند طولانی است قصۀ هجران، نیامدی   خون حسین منتظر انتقام توست زینب تو را صدا کند از جان، نیامدی 👤محمود ژولیده   📚منابع : ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۷۹ ۳)إلزام الناصب یزدی حائری، ج‏۲، ص۲۳۳ ۴)امالی شیخ طوسی، ص۴۱۸ ۵)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۸۵ ۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۱ ۷)كامل الزيارات ابن قولویه قمی، ص۶۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت حلول ماه محرّم الحرام، فرا رسیدن ماه تاسوعا و عاشورای حسینی(علیه السلام) 🕌﴿حَیِّ عَلَی العَزَاءِ، حَیِّ عَلَی البُکَاءِ، فِی مَاتَمِ الحُسَینِ(ع)، مَظلُومِ کَربَلاء!﴾ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می فرماید : 📋«اِنَّ اَبِي اِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرَي ضَاحِکَاً وَ کَانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّي يَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيَّامٍ، فَاِذَا کَانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کَانَ ذَلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ : هُوَ الْيَوْمُ الّذِّی قُتِلَ فِیهِ الحُسَینِ(ع)» ♦️هرگاه ماه محرّم فرا می رسيد، پدرم ديگر خندان ديده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می يافت، تا آن که ده روز از محرّم مي گذشت، روز دهم محرّم که فرا می رسد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود و می فرمود : این روز، روز مصیبت شهادت امام حسین(ع) است.(۱) 📚منبع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ریان بن شبیب می گوید : در روز اول محرم خدمت رسیدم و ایشان فرمود : 📋«إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ اَلْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا» ♦️محرم ماهى بود كه اهل جاهليت نبرد را در آن حرام مى‌دانستندو خون ما را در آن حلال شمردند وحرمت ما را هتك كردند و ذرارى و زنان ما را اسير كردند وآتش به خيمه‌هاى ما زدند وآنچه درآن بود، چپاول كردند و در امر ما رعايتى از رسول خدا(ص) نكردند. 📋«إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ» ♦️روز شهادت حسين(ع) چشم ما را زخم كرد و اشك ما را روان ساخت و عزيز ما را در زمين كربلا خوار كرد و گرفتارى وبلا به ما دچار ساخت.(۱) 📚منبع : ۱)اقبال الاعمال ابن طاووس، ج۲، ص۵۴۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ✍ 6️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb