🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ》🔷🔹
✅نقل است که؛
📋《إنَّ النَّبِیَّ(ص) صَنَعَ لَهَا قَمِيصَاً جَدِيدَاً لَيلَةَ زَفَافِهَا وَ كَانَ لَهَا قَمِيصُ مُرَقَّعُ وَ إِذَا بِسَائِلِِ عَلَى البَابِ يَقُولُ : أَطلُبُ مِن بَيتِ النُّبُوَّةِ قَمِيصَاً خَلَقَا!》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) در شب عروسی برای حضرت فاطمه(س) پيراهن نويی تهيه كرد و جامه ی كهنه و وصله دار نيز نزد خانم دو جهان بود، در اين هنگام سائلی در زد و گفت : از خانه ی رسول خدا(ص) جامه كهنه ای می خواهم، فاطمه(س) خواست كه جامه وصله دار را به او بدهد، ولی فرموده خدای تعالی به يادش آمد كه می فرماید :
📋《«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(آل عمران ۹۲)》
♦️هرگز به خوبي ها نمی رسيد مگر اينكه از چيزهايی كه دوست داريد در راه خدا انفاق بكنيد.
سپس آن حضرت(س) جامه ی نو را به سائل داد.
📋《فَلَمَّا قَرُبَ الزُّفَافُ، نَزَلَ جِبرَئِيلُ وَ قَالَ : يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ اللهَ تَعَالَى يُقرِؤُكَ السَّلامُ وَ أمَرَنِي أَن أُسَلِّمَ عَلَى فَاطِمَةَ(ع) وَ قَد أَرسَلَ لَهَا مَعِي هَدِيَّةُ مِن ثِيابِ الجَّنَةِ مِن السُّندُسِ الأَخضَرِ》
♦️وقتي كه هنگام زفاف نزديك شد جبرئيل به محضر رسول اکرم(ص) آمد و عرض كرد : يا رسول الله(ص)! پروردگارت سلام می رساند و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه(س) سلام برسانم و برای فاطمه(س) توسط من جامه ديبايی سبز، از جامه های بهشتی فرستاده است.(۱)
رسول اکرم(ص) تحت تأثیر محبت و خلوص دخترش فاطمه(س) قرار گرفت و قطره ای اشک از چشمانش سرازیر شد، فاطمه(س) را به نشانه محبت به سینه اش چسبانید.
🕌اما کربلا؛
«لا یَومَ کَیَومِکَ یَا ابَاعَبدِاللهِ(ع)!»
در کربلا هم پیراهنی را از تن بدنی بی سر، غارت نمودند و با خود بردند.
در مقاتل هست که؛
امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع با اهل خیام، درخواست کرد که پیراهنی را برایش بیاورند و فرمود :
📋《اِئْتُونِی بِثَوْبٍ لَایُرْغَبُ فِیهِ، اَلْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لَااُجَرَّدُ، فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ》
♦️برایم جامه کهنهاى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند، تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مىدانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد.
📋《فَلَبِسَهُ ثُمَّ وَدَّعَ النِسَاءَ》
♦️پس امام(ع) آن لباس را پوشید و از زنان خیام خداحافظی کرد.(۲)
بعد از اینکه امام حسین(ع) شهید شد و بدن مطهرش در قتلگاه افتاد.
محمد بن جریر طبری سنی می نویسد :
📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》
♦️هر آنچه با حسین(علیه السلام) بود، از او ربوده شد.(۳)
و به نقل سید بن طاووس آمده است؛
📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(ع) مُجَرَّدَاً》
♦️حسین(ع) در قتگاه، عریان رها شد.(۴)
در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) به جدّ غریبش این گونه سلام می دهد :
📋《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ》
♦️سلام بر آن کسی که جامه تنش را به غنیمت بردند.(۵)
در مقاتل آمده است که؛
📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ》
♦️پيراهن شريفش را «اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى» برداشت و رویین پوشش را «ابجر بن کعب» و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را «اَخْنَس بن مَرْثَد» به غارت برد.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
👤جوادی
📚منابع :
۱)نزهة المجالس صفوری، ج۲، ص۲۲۶
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳
۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۴
۵)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۰
۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۹
@asnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلیَکِ یَا بِنتَ سَیِّدِ الأَنبیَاءِ السَّلامُ عَلیَکِ یا بِنتَ صَاحِبَ الحَوضِ واللِّواءِ، ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبری(سلام الله علیها)》🔶🔸
✅هنگامی که غاصبین فدک به خانه حضرت فاطمه(س) یورش بردند و حضرت(س) را بین در و دیوار قرار دادند، فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدّی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) سقط شد و به شهادت رسید.
در این حال، حضرت(س) خطاب به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:
📋《یَا أَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》
♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن، ببین] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۱)
🏴اینجا اولین درس را، زینب کبری(س) از مادر گرفت.
وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) داخل قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ، مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده و سرش را از پشت گردنش جدا شده و عمامه و لباسش را به يغما برده شده است!(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
این کشته ی فتاده به هامون حسین(ع) توست
وین صیدِ دست و پا زده در خون حسین(ع) توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین(ع) توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین(ع) توست!
👤محتشم کاشانی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۳
@AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ》🔷🔹
✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید :
هنگامی که جنازه ای را، نزدیكان و خانواده ی میّت به خاک می سپارند، همین که قصد بازگشت می کنند؛
📋《إِنَّ مَلَكاً مُوَكَّلًا بِالْمَقَابِرِ! أَخَذَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَى بِهَا فِی آثَارِهِمْ》
♦️فرشتهاى از سوى خداوند در قبرستانها گمارده شده است که در آن لحظه، مشتى از خاك بر میدارد و در پى آنها می ریزد و میگوید :
📋《أَنْسَوْا مَا رَأَیْتُمْ》
♦️آنچه را که دیدید را فراموش كنید!
بعد حضرت(ع) فرمود :
📋《فَلَوْ لَا ذَلِكَ، مَا انْتَفَعَ أَحَدٌ بِعَیْشٍ》
♦️اگر چنین نبود؛ هیچ كس نمیتوانست از زندگى سود ببرد.(۱)
🏴اما امام سجاد(علیه السلام) صاحب عزایی بود که حدود بیست سال برای مصیبت پدرش، امام حسین(ع) گریست و جزء بکائین عالم شد.
امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید :
📋《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)》
♦️گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند :
آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام سجاد(ع)!
امام صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود :
📋《فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!》
♦️حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر امام حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى گذاشتند، مگر اينكه گريان مى شد.
كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت :
📋《جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ!》
♦️اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!
حضرت(ع) می فرمود :
📋《﴿ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾
إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》
♦️چاره اى نيست، جز اينكه از غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم.
من چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى كند.(۲)
در روایتی دیگر از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که از على بن الحسین(ع) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟
حضرت(ع) می فرمود :
📋《فَلَا تَلومُونِى، فَاِنَّ یَعقُوبَ(ع) فَقَدَ سِبطَاً مِن وَلَدِه فَبَکَى حَتَّى أَبیَضَّت عَینَاهُ مِن الحُزنِ وَ لَم یَعلَم أَنَّهُ مَاتَ!
وَ قَد نَظَرتُ إلَى أَربَعَةِ عَشَرَ رَجُلَاً مِن أَهلِ بَیتِى یَذبَحُون فِی غَدَاةِِ وَاحِدَةِِ، فَتَرَونَ حُزنَهَم یَذهَبُ مِن قَلبِى أَبَدَاً؟》
♦️مرا ملامت نکنید! زیرا یعقوب پیغمبر(ع) یکى از اولاد خود را گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن سفید شد، در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است(یا زنده است)!
این در حالى است که من مشاهده نمودم چهارده نفر از اهل بیتم را که در صبح یک روز سر بریدند.
حال شما گمان کرده اید که هرگز این حزن از قلبم بیرون مى رود؟!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
يك پسر گم كرد يعقوب، از فراقش گریه کرد
چون نگريم من كه يك عالم گُهر گم كرده ام؟
👤مدرسی
📚منابع :
۱)مَن لایحضرُه الفقیه صدوق، ج۱، ص۱۷۵
۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۰۴
۳)کشف الغُمّه اربلی، ج۲، ص۱۰۲
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ البَاقِرِ(علیهما السلام)》🔶🔸
✅امام محمد باقر(علیه السلام) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود :
📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》
♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت، همه را به یاد دارم.(۱)
وقتی به سال ۶۱ هجری اسراء کربلا را وارد مجلس یزید کردند، یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛
📋《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَهُ فِي أَمرِهِ فَأشَارَوا بِقَتلِهِ》
♦️در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!
آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود :
📋《لَقَد أشَارَ عَلَيكَ هَؤُلاء بِخَلافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَليهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى(ع) وَ هَارُونَ(ع)، فَانَّهُم قَالُوا لَه : «أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ»(شعراء ۳۶) وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنَا، وَ لِهَذَا سَبَبُ》
♦️اهل مجلس تو به تو اشاره اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند : موسى را با برادرش نگاه دار!
ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره اى كه اينها كردند داراى سببى است!
یزید پرسید : به چه سبب؟
امام باقر(علیه السلام) فرمود :
📋《اِنَّ أَولئِکَ کَانُوا لِرِشْدَةٍ وَ هَؤلَاءِ لِغَیرِ رِشْدَةٍ!
وَ لَا یَقتُلُ الأَنبِیَاءَ وَ أَولَادَهُم إِِلّاَ أَولَادُ الأَدعِیَاءِ!》
♦️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا، كسى نخواهد كشت!
آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۲)
امام باقر(ع) خود یادگار کربلا بود و حوادث کربلا و کوفه و شام را دیده بود.
تاریخ نقل می کند که ایشان به همراه فرزندشان امام صادق(ع) به سفر حج رفته بودند و این سفر هم زمان با سفر حج هشام بن عبدالملک بود.
نگاه ویژه مردم در مکه، موقعیت امام(ع) را بسیار برجسته نشان داد، به گونه ای که شخصیت هشام را تخریب نمود و سبب کینه توزی هشام نسبت به امام محمد باقر(ع) شد.
هشام پس از بازگشت به شام، نامه ای به فرماندار مدینه نوشت و از وی خواست که امام(ع) را به همراه فرزندش به شام اعزام کند.
هنگامی که حضرت(ع) به شام اعزام شد، هشام برای تحقیر امام(ع)، سه روز آنان را پشت دروازه شام نگه داشت و به حضور نطلبید.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید :
📋《فَلَمْ يَعْرِضْ لَنَا حَتَّى انْصَرَفَ إِلَى دِمَشْقَ، وَ انْصَرَفْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ، فَلَمَّا وَرَدْنَا دِمَشْقَ حَجَبَنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ، ثُمَّ أَذِنَ لَنَا فِي الْيَوْمِ الرَّابِعِ، فَدَخَلْنَا》
♦️کسی متعرض ما نشد تا اینکه به شام رسیدیم و وقتی خواستیم وارد شهر شویم، مانع شدند و این ممانعت تا سه روز طول کشید و روز چهارم به ما اذن داده شد، تا اینکه داخل شدیم.(۳)
شاید در آن لحظه خاطرات پشت دروازه شام برای امام محمد باقر(ع) تداعی شده باشد.
چون در مقاتل هست که؛
📋《ظَلُّوا عَلَى بَابِ المَدِينةِ ثَلَاثةَ أيَّامِِ حَتَّى يُزَيِّنُوا البَلَدَ》
♦️اسرای اهل بيت(ع) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، تا شهر را تزیین کنند.(۴)
امام باقر(ع) از صحنه کربلا می فرماید :
📋《وَ كُنْتُ أَرَى، يَشُدُّ عَلَى الْمَيْمَنَةِ مَرَّةً، وَ عَلَى الْمَيْسَرَةِ مَرَّةً، وَ عَلَى الْقَلْبِ مَرَّةً، وَلَقَدْ قُتِلَ بِالسَّيْفِ وَ السِّنَانِ، وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا، وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ الْخَيْلَ بَعْدَ ذَلِكَ》
♦️من شاهد بودم که جد غریبم تنها مانده بود و در حین رزم، گاهی به میمنه و گاهی به میسره و گاهی به قلب دشمن می زد.
تا اینکه اورا با شمشیر و نیزه و سنگ وچوب و عصا کشتند وبر بدن او اسب تاختند.(۵)
امام باقر(ع) پیش از شهادت خود، به امام صادق(ع) وصیت کرد که بعداز شهادتش، به مدت ده سال در منی برایش مرثیه خوانی کنند.
در روایت آمده است :
📋《یَا جَعْفَرُ! أَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَ کَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًى أَیَّامَ مِنًى》
♦️ای جعفر! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان ده سال در منى برایم نوحه سرائى کنند.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۲۰
۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
۳)دلائل الإمامة طبری، ص۲۳۳
۴)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۳۶۱
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۹۱
۶)الکافی کلینی، ج۵، ص۱۱۷
@AsnadolMasaeb