هدایت شده از - لیها -
حارث در کوچههای کوفه،
دختر بچهای را دید و پرسید :
این موقع شب در کوچه چه میکنی؟
دختر گفت : منتظرِ «بابا» هستم.
او هرشب برای ما غذا میاره
حارث گفت : شاید امشب «بابا» نیاد.
دختر بچه با قاطعیت گفت : نه! «بابا» میاد!
میخوام یه خبر خوشحالکننده بهش
بدم. (علی ضرب شمشیر خورده و
خواهد مُرد!) حارث گفت :
«بابا» چرا باید از این خبر خوشحال بشه؟!
گفت : من یتیمم و پدرم در جنگ،
با علی کشته شده. برای همین وقتی
«بابا» اومد خونهمون و غذا آورد، بهش
گفتم : تو مرد خوبی هستی. دعا کن
علی بمیره. «بابا» هم دستاش رو برد
بالا و گفت : خدایا علی را بکش!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامشماعلیشدهوناممایتیم
باباحسابِعشقِشماکاملاجداست...🥺
بِکَ یآ اللّهُ ...
بِمُحَمَّدٍ(ص) ...
بِعَلِیٍ(ع)...
بِفاطِمَةٍ(س)...
بِالْحَسَنِ(ع)...
بِالْحُسَیْنِ(ع)...
بِعَلِیِ بنِ الْحُسَیْنِ(ع)...
بِمُحَمَّدِ بنِ عَلیٍ(ع)...
بِجَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ(ع)...
بِموسَی بنِ جَعفَرٍ(ع)...
بِعَلِی بنِ موسی(ع)...
بِمُحَمَّدِ بنِ عَلیٍ(ع)...
بِعَلِیِ بنِ مُحَمَّدٍ(ع)...
بِالْحَسَنِ بنِ عَلیٍ(ع)...
بِالْحُجَّـةِ(عج)...
بِالْحُجَّـةِ(عج)...
بِالْحُجَّـةِ(عج)...
#زمزمهکنرفیقشایدبرایِآخرینبار:-)
دوست عزیز!
هروقتمیخوآستۍگنـاهکنیبہاینفکرکن
کہشبـایقـَدرچقدرگریہکردیوبہخدآ
التمـاسکردیکہببخشتت!ببینلذتگنـاهبہشکستـنقولوقرارات
بـاخدامیارزه؟💔
#تلنگرانه