eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼🌸 ❤️ "دختری" با "پدرش" میخواستند از یک "پُل چوبی" رد شوند... پدر رو به دختر باهوش و مهربونش گفت: دختر عزیزِ با من "دستم" را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را "نمیگیرم" تو دست مرا بگیر... پدر گفت: چرا؟! چه فرقی میکند؟! "مهم" این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم... دختر گفت: "فرقش این است" که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است "هر لحظه" دست تو را "رها کنم،" اما تو اگر دست مرا بگیری "هرگز" آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان "رابطه‌ی ما با خداوند" است؛ هرگاه ما "دست او" را بگیریم ممکن است با هر "غفلت و ناآگاهی" دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم "دستمان" را بگیرد، هرگز دست‌مان را رها "نخواهد کرد!" * و این "یعنی عشق..." * "دعا کنیم خدا دستمونو بگیره ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
۱ خرداد ۱۴۰۲
✨﷽✨ 🔆🔅 تلنگرانه 🔅🔆 شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند،  زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...!  اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست... حکایت زندگی هم این چنین است! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، در حالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم... و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم،  نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...! 💥زندگی، همین روزهایی است که برای رسیدن به چیز دیگری منتظر گذشتنشان هستیم 💥 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸💝 🌙 سلام الله علیها را به پیشگاه عجل ‌الله ‌تعالی فرجه الشریف و دوستدارانشان و شما همراهان عزیز کانال تبریک و شادباش عرض میکنم. سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
۲ خرداد ۱۴۰۲
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼🌸 ❤️ حکایت_پند لقمان حکیم برای خواجه و تحول خواجه 👳🏻‍♂🍃🗣 لقمان حکیم که از بیهوده گویی خواجه سخت ناراحت بود، به دنبال فرصت بود که او را بیدار کند. روزی مهمانی گرامی بر خواجه وارد شد. به لقمان گفت که گوسفندی ذبح کند و از بهترین اعضای آن، غذایی مطبوع درست کند. لقمان از زبان و دل گوسفند غذایی درست کرد و بر سفره گذاشت. روز دیگر خواجه گفت گوسفندی را ذبح کن و از بدترین اعضای آن، غذایی درست کند. این بار نیز غذایی از دل و زبان گوسفند آماده کرد. خواجه از کار او متحیر شد. پرسید چگونه است که این دو عضو، هم بهترین و هم بدترین اعضا هستند؟ لقمان گفت ای خواجه، دل و زبان، مؤثرترین اعضا در سعادت و شقاوت هستند. چنانچه دل را منبع فیض نور گردانی و زبان را در راه نشر معرفت و اصلاح بین مردم در آوری، بهترین اعضا و هرگاه دل به ظلمت فرو رود و کانون کینه و عناد گردد و زبان به غیبت و فتنه انگیزی آلوده شود، از بدترین اعضا خواهند بود. خواجه از این سخن پند گرفت و از آن پس به اصلاح خویش بر آمد. ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
۲ خرداد ۱۴۰۲
❤️‍🔥✨﷽✨❤️‍🔥 داستان ۲ سردار بزرگ تاریخ باستان ایران ۲ خواهر و برادر دلیر ❤️ هنگامی که آریو برزن با سپاه اندکش شجاعانه در برابر سپاه عظیم اسکندر مقاومت کرد وحتی آنها را به عقب راند ، یوتاب خواهر او بجای اینکه گوشه ای بایستد و با گریه و زاری کشته شدن برادر و یارانش را در میدان نبرد ببینید ، لباس رزم در بر کرد ، شمشیر کشید و درکارزار جنگِ نابرابر در راه دفاع از میهن ، برادرش را در میدان نبرد تنها نگذاشت . به گفته ی خودِ مورخین یونانی او آنچنان شجاعانه جنگید که تلاش سربازان مقدونی برای زنده به اسارت درآورن وی بی نتیجه ماند و آنها فقط شاهد تلفات بیشتر بودند . این بانوی شجاع ایرانی تا جان در بدن داشت جنگید جنگید و باز هم جنگید و در نهایت در راه دفاع از میهن خود و در کنار برادر شجاعش ، در خون خود غلطید و روحش به ابدیتِ تاریخ میهنش پیوست. اسکندر مقدونی چنان تحت تاثیر شجاعت این خواهر و برادر قرار گرفت که همانجا با احترام آنها را دفن نمود و حتی چوپان خائنی را که راه مخفی دور زدن سپاه آریو برزن را به آنها نشان داده بود ، همانجا کشت ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
۲ خرداد ۱۴۰۲
🔥 شبکه‌ همکار با سرویس اطلاعاتی بیگانه زیرضربه رفت! وزارت اطلاعات: با تلاش‌های مستمر سربازان گمنام امام زمان (عج)، پروژه‌ بزرگ یکی از سازمان‌های جاسوسی بیگانه برای دست‌اندازی به اطلاعات مترددین ایرانی به خارج از کشور، کشف و عوامل آن بازداشت شدند. در جریان تعقیب دائمیِ اهداف و اقدامات اطلاعاتی- عملیاتی سازمان‌های جاسوسی متخاصم، اطلاعاتی از تمرکز خاص و سنگین یکی از سرویس‌ها بر ایرانیانِ متردد به خارج از کشور به دست آمد. امنیت به برکت عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبری حکیم فرزانه حفظه الله ، و سربازان جان بر کف مطیع ولایت در هر لباسی است 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar
۲ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبا و طنز از استاد قرائتی درباره 😁 پ.ن: 💕 اگه میخوایم فرزند دخترمون داشته باشه بدونیم که بعد از توکل و توسل و مشورت و کارهای هوشمندانه و انجام وظایف دینیمون، محبت یکی از بزرگترین رمزهای اثرگذاری عملکرد ماست💞 ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت حضرت معصومه سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ 💝 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم 💖 داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
۲ خرداد ۱۴۰۲
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج مهدی رسولی چقدر زیبا برای ، خونده ❤️ 💔 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم 🖤 داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
۲ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـــ🌸ـــــلام همراهان عزیز ❤️ 🌹🌼💐 چهارشنبه شما گـلبارون 🌸روزی پر از عشق و مـحبت 🌷روزى پر ازموفقيت و شادى 🌸روزى پر ازخنده و دلخوشى 🌷و روزی پر از 🌸براتون آرزومندم ❤️ روز بهاریتون زیبـا داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
۳ خرداد ۱۴۰۲
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼🌸 ❤️ مرد ثروتمندی برای درد چشمش درماني پیدا نمیکرد بعد از ناامید شدن ازاطباء پیش پیری فرزانه رفت. پیر فرزانه به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند. وی پس از بازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان را به رنگ سبز تغییر دادند و چشمان او خوب شد. تا اینکه روزی مرد ثروتمند، پیر فرزانه را برای تشکر به منزلش دعوت کرد. زمانیکه به منزل ثروتمند میرسد جویای حال وی میشود، میگوید خوب شدم ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام. پیر فرزانه با تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام! برای مداوا، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد و رنگ سبز را دیده هایت...! برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی؛ بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری تغییر دنیا کار هر کسی نیست ابر مرد خدا میخواهد ولي، تغییرنگرش ارزانترین و موثرترین راه است... ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
۳ خرداد ۱۴۰۲
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فتح خونین شهر 🔺️مروری بر ویژگی‌های فتح در کلام سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی عزیز به مناسبت سالروز عملیات آزادسازی خرمشهر در 🇮🇷سالروز فتح خرمشهر روز مقاومت و پیروزی گرامی باد.🇮🇷 داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
۳ خرداد ۱۴۰۲
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃 🌸🍃🌼🌸🍃 🍃🌼 ❤️ 💖 داستان زیبای بانوی بسیار زیبا که در مقابل درخواست فحشا از او ، حاضر شد سنگسار شود اما عفت و و پاکدامنی خود را حفظ کند و ... 💝✨ در تاریخ پیشینیان از علیه السلام نقل شده است : در دوران قبل از اسلام ، در میان بنی اسرائیل پادشاهی حکومت می کرد ، او در کشورش یک نفر دادستان کل بسیار شایسته داشت ، با توجه به این که آن دادستان نیز برادری صالح و امین داشت ، روزی پادشاه به دادستان گفت : برای انجام کار مهمی به یک نفر شخص امین و شایسته و مورد اعتماد نیاز دارم ، آیا سراغ داری؟ دادستان گفت : برادری دارم که بسیار باایمان و مورد اعتماد است . قرار بر این شد که دادستان برادرش را به حضور شاه معرفی کند . دادستان برادرش را دید و او را به حضور شاه آورد ، شاه به او گفت : می خواهم تو را برای انجام مأموریتی به مسافرت بفرستم ، آیا حاضری ؟ برادر دادستان گفت : عذر دارم ، عذرم این است که همسر دارم ، نمی توانم او را تنها بگذارم و از شهر خارج گردم دادستان به برادرش اصرار کرد که درخواست شاه را رد نکن و به این مسافرت برو . سرانجام با این که همسر او راضی به مسافرت شوهرش نبود ، او همسرش را به برادرش دادستان، سپرد و به مسافرت رفت ، هنگام مسافرت به برادرش دادستان ، تأکید فراوان کرد که در غیاب من از همسرم محافظت کن ، دادستان نیز به او اطمینان داد که خاطر جمع باشد و در مورد همسرش هیچ گونه نگرانی نداشته باشد . برادر دادستان به مسافرت رفت ، دادستان در غیاب او مکرر به خانه زن برادرش می آمد و به کارهای او رسیدگی می کرد ، در این رفت و آمد ، چشم دادستان به چهره زیبای زن برادرش افتاد کم کم وسوسه های شیطان او را به هوس های شیطانی انداخت و در این مسیر به قدری پایش لغزید که صریحاً از زن برادرش خواست که مرتکب گناه شوند ، ولی زن پاسخ رد داد ، دادستان از هر دری وارد شد زن با کمال قدرت ، عفت خود را حفظ کرد و تن به گناه نداد. دادستان که شیفته زن شده بود ، برای رسیدن به هوس خود ، زن را تهدید کرد و گفت : شاه به حرف من است اگر خواسته مرا بر نیاوری ، به او می گویم که زن برادرم در غیاب برادرم زنا کرده و باید سنگسار شود .زن در پاسخ او باز هم مقاومت کرد و گفت : هر کاری می خواهی بکن ولی من تسلیم هوس تو نخواهم شد . دادستان که سخت ناراحت و عصبانی شده بود ، دست به انتقام نا حوانمردانه زد و نزد شاه رفت و به دروغ گفت : زن برادرم زنا کرده باید سنگسار شود . شاه بدون تحقیق ، سخن دادستان را پذیرفت و دستور سنگسار زن را صادر نمود . دادستان خود را به زن رساند و گفت : فرمان سنگسار شدن تو صادر شده ، الان هم اگر تسلیم من بشوی از دست من بر می آید که تو را آزاد کنم وگرنه مجازاتت مرگ است . آن زن غیور و باعفت در این لحظه سخت هم ایستادگی کرد و گفت : هر کاری می خواهی انجام بده ، من دامنم را آلوده نخواهم کرد . دادستان دستور داد آن زن را برای سنگسار به بیابان بردند ،او را آن قدر سنگباران کردند که زیر سنگ ها ماند و یقین کردند، او مرد ، چون شب شد ه بود از او دست برداشتند و به خانه های خود رفتند ، ولی او هنوز نمرده بود ، آخر های شب با زحمت فراوان با بدن مجروح و خون آلود ، خود را از لای سنگ ها بیرون آورد و با هزار زحمت از آن مکان دور شد و بی هدف به سمت بیابان روانه گشت ، تا در بیابان عبادتگاهی را دید ، به کنار آن رفت و شب را تا صبح در آن جا خوابید ، وقتی که صبح شد عابد آن عبادتگاه او را دید ، نزد او آمد و او را به معبد خود برد و احوال او را پرسید او ماجرا را از اول تا آخر بازگو کرد ... و ... ادامه دارد... ✨ ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 سلام الله علیها و روز دختر رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
۳ خرداد ۱۴۰۲