eitaa logo
【 سنـگـࢪ شھیـد آۅیـنـے 】
207 دنبال‌کننده
746 عکس
301 ویدیو
5 فایل
دوست عزیزم میخایم سنگرمون جایی باشه برای کمک به رشدمون .. باید به فکر خوراک روح و روانمون هم باشیم هرگونه انتقاد و پیشنهاد شما را خریداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
📿 تلنگر خدا‌ ❤ را‌ فراموش‌ کردند پس‌ خدا‌ نیز‌ آنان‌ را‌ فراموش‌ نمود « توبه ، ۶۷ » اگر ماهی دریا‌ را‌ فراموش‌ کند اتفاقی برای دریا‌ نمی‌ افتد‌ ولی .. وای به‌ حال ماهی آن وقتی که دریا‌ 🌊 او را فراموش‌ کند 😔
📢 اطلاعیه * بہ یاد مࢪد میـدان * 💢 نمایشگاه فࢪا زمان و فࢪا مکان مثل حـٰاج قـٰاسمــ با رویکرد بصیرتی - فرهنگیزمان : همه روزه از ساعت ۱٤ تا ۱۵ از ساعت ۱۵ تا ۱٦ 🏢 مکان : حسینیه صاحب الزمان"عج" سامان ⚠️ به علت رعایت پروتکل های بهداشتی و جلوگیری از شیوع ویروس کرونا ؛ ظرفیت پذیرش در ساعات مذکور ، تعداد ۲۰ نفر مےباشد .. ☎️ شماره تماس جهت هماهنگی ٠٩١۴٠٧٨٠٨٩١
🏷 نکته ناب یکی گفت: چه دنیای بدی 😔 حتی شاخه های گل هم خار دارند دیگری گفت: چه دنیای خوبی 😊 حتی شاخه های پر خار هم گل 🌸 دارند . عظمت در تفکر است نه در چیزی که 👀 می‌بینیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 شهید محسن حججی 🌷 همه می گویند : خوش به حال فلانی شهید شد اما هیچکس حواسش نیست که .. فلانی برای شهید شدن شهید بودن را یاد گرفته 🙃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 داستانک _ قسمت اول سرکلاس استاد از دانشجوها پرسید : این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران 🇮🇷 🤔 به نظرنتون کار خوبیه ؟ کیا موافقن ؟ ✅ کیا مخالف ؟ ❌ اکثر دانشجوها مخالف بودن بعضی ها میگفتن : کار ناپسندیه ، نباید بیارن بعضی ها میگفتن : ولمون نمیکنن ، گیر دادن به چهار تا استخون ملت دیوونن بعضی ها میگفتن : آدم یاد بدبختیاش میفته 😕 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود 📄 همه سراغ برگه ها رو می گرفتند ولی استاد جواب نمیداد ❌ ⏸ ادامه دارد ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 داستانک _ قسمت دوم یکی از دانشجوها با عصبانیت گفت : استاد برگه هامون رو چیکار کردی ؟ شما مسئول برگه های ما بودی استاد روی تخته ی کلاس نوشت : من مسئول برگه های شما هستم 📝 استاد گفت : من برگه هاتون رو گم کردم و 🤔نمیدونم کجا گذاشتم همه ی دانشجوها شاکی شدن 😠 استاد گفت : چرا برگه هاتون رو میخواین ؟ گفتند : چون واسشون زحمت کشیدیم درس خوندیم 📖 هزینه دادیم 💶 زمان صرف کردیم 🕒 هر چی که دانشجوها میگفتند استاد روی تخته مینوشت 🖊 ⏸ ادامه دارد ..
😔 پروفایل جای هر قطره خون 💉 صد گل 🌹 از این باغ شکفت
📔 داستانک _ قسمت سوم استاد گفت : برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه ؟ یکی از دانشجوها رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت 📄 استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد صدای دانشجوها بلند شد . استاد گفت : الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین ❌ چون تیکه تیکه شدن ! دانشجوها گفتن : استاد برگه ها رو میچسبونیم برگه ها رو به دانشجوها داد و گفت : شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش 💪🏻 کردید تا پیداشون کردید پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه ⁉️ بچه اش رو میخواد ، حتی اگه خاکستر شده باشه . چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن 😞 تنها کسی که موافق بود ✅ فرزند شهیدی بود که سالها منتظر پدرش بود 🙃