⚪️ یک روز برفی در زمستان #سال_1358 💠 شعار "مرگ بر شاه" با برف بر روی دیوار نوشته شده است

يه زماني كوچه ها اين شكلي بودن #نوستالژی

🔸درمان سردرد در سال ۱۸۹۵ 😐

🔸زاینده‌رود از داخل شاه‌نشین پل خواجو، اصفهان. طبق اسناد موجود، اين محل مخصوص تماشای مسابقات قايقرانی توسط شاه عباس دوم بوده.‌

🔸"پرویز نارنجی ها" 🔹از صدایی پدرانه و مهربانی برخوردار بود و به همین دلیل نقش ها و کارکترهای تکراری بهشون سپرده میشد اما نارنجی ها با بیان و لحن متفاوت به همین نقش‌های تکراری رنگ و بویی تازه میداد (محبوبترین شخصیتی که ایشون گفتن نقش معلم در انیمیشن "بچه‌های مدرسه والت" بود)

🔸این ساندویچی ها شرف داشت به هزارتا بمب و خمپاره و اژدرهای الان 😍

🔸قدیم‌تر ها... 🔹همیشه علاجی برای هر دردی بود؛ مثل روغن چرخ خیاطی برای ناله‌های لولای در؛ مثل دواگلی برای زخم‌های کودکانه‌ی سرِ زانو؛ مثل آغوش مادربزرگ برای باریدن تمام بغض‌های جهان. چقدر دست‌هایمان خالی شده است.../آناهیتا ترکمن

📽 گزارش تلویزیونی در سال ۱۳۶۳ درباره تلفن ⚪️ سه دهه پیش به آن طرف استفاده از تلفن همگانی چندان آسان نبود، باید مدت ها در صف انتظار بودی و وقتی هم که نوبتت می شد و در حال صحبت کردن بودی، افراد در صف مدام تذکر می دادند و با زدن سکه دو ریالی به شیشه کیوسک به فرد داخل گوشزد می کردند زودتر تمامش کن، نمی بینی این همه آدم تو صف وایسادن؟!! ⏳ اون زمان ها برای تلفن زدن به داخل شهر از سکه های دوریالی (دوزاری) استاده می کردند و برای تماس با شهرستان، بایستی می‌رفتی مرکز مخابرات و با انداختن سکه های یک تومنی . . . و گرفتن کد شهرستان با شماره مورد نظر تماس برقرار می کردی . . . چه بسا آزاد شدن کد زمان می برد و در طول مکالمه نیز لازم بود به طور مرتب داخل دستگاه سکه می انداختی تا امکان ادامه صحبت برقرار باشد!! 📡 @Axe_zirkhakii ✔️JOIN 👈 🎞 مجموعہ عڪس‌ها و فیلم‌هاے قدیمے

🔸‏فقط دو دقیقه دیگه! کسی یادش میاد؟ چه دلنشین بود اون وقتها صحبتها تلفنی اونم از باجه

🔸رنگ این لحاف و تشک‌ها خودش یه نوع امید به زندگی بود.

🔸مادر بود و خانه گرم بود و غذایمان انگار از بهشت آمده بود...♥️

🔸سیروس قایقران ۱ بهمن ۱۳۴۰ بندر انزلی ۱۸ فروردین ۱۳۷۷ بندر انزلی گل زنده یاد سیروس قایقران به تایلند در رقابت های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا(اسفند ۱۳۶۷)