eitaa logo
آیھ‌ ؛
1.2هزار دنبال‌کننده
241 عکس
26 ویدیو
3 فایل
- وصل نمی‌شود دگر، این صدهزار و یک ترک. کپی؟ خیر؛ فوروارد لطفا.
مشاهده در ایتا
دانلود
Savage Rose :)))))) .
-
نه اینکه نشه ها میشه؛ ولی سخت میشه شد اونی که بودی از اولش اونی که داشتی واسه ایندش برنامه میریختی همونی که میخواستی بشی . همونی ک قرار بود قوی باشه،ولی چیشد ک یهو یه ادم اومد توش و گند زد به همه چیزایی که باید میشد و نشد .
Moooood
بعضی آهنگا خیلی خوب بلدن انتقام بگیرن با یادآوری خاطرات؛
گفت : اینجوری فقط داری بقیه رو از خودت دور میکنی . - لبخند زدم :)
ویویِ بالکن اتاق من باشگاه بیلیارده قشنگ شبا که چراغ روشن میکنن داخلش دیده می‌شه،وای وقتایی که آهنگای وانتونز میزارن و صداش تا اینجا میاد✨:>>>>>>>.
[ذهنی خسته از افکار بیهوده]
آیھ‌ ؛
Savage Rose :)))))) .
هردومون پرِ زخمیم من‌و تو رز وحشی فقط یه معجزست اینکه ما یه روزی همو ببخشیم .
[من به تکرار خطا استادم]
`.<3
آیھ‌ ؛
`.<3
سال ها بود منتظر جوابی بودم تا به من بفهماند من کیستم‌ . بالاخره امروز فهمیدم، من یک غلطِ محضم . متاسفانه یک اشتباه تمام عیار . البته تمام عیار ها همیشه با ارزش‌اند؟ یا این مورد شامل منِ بیچاره نمی‌شود.. حقیقتا در یک حالت بیچارگی محض شناورم، تنها و یک تنه. هیچ کس عزیز، حتی تو هم نمی‌دانی در سر من چه فکر های نا به سامانی قدم میزنند‌! مثل کسی‌ام که شمال و جنوبش را گم کرده . هر چند خوش خیال است اما هر چه به سمت جنوب می‌رود، هوا سرد تر می‌شود . تا به حال شده بخواهی بروی بچه‌ات را بفروشی اما در حین راه یادت بیاید بچه‌ات را جا گذاشتی؟ البته که نه این چه مثال غلطیست تا به حال شده بخواهی بنویسی اما حس کنی هیچ کلمه‌ای نداری؟ یا بخواهی غذایی بخوری و اثری از لب هایت نباشد؟ من همینم. بگذار طور دیگری بگویم عزیز... مطمئنم این مثال ها برایت زیادی قلمبه سلمبه‌اند . پنج سالم بود، گوسفندی قربانی کردیم. قصاب سرش را برید، سرش توی دست قصاب ماند و جسمش فرار کرد. دیدن آن صحنه‌ی دلخراش در آن سن واقعا چیز خوبی نبود، حتی یادم نیست که کسی چشم هایم را بگیرد . یک کمدی محض بود، یک اتفاق عجیب که کسی انتظارش را نداشت‌. گوسفندی دونده، آن هم بدون سر هر چند که بیچاره چند قدم آن طرف تر یادش افتاد سرش را جا گذاشته توی دست قصاب و افتاد روی زمین . اجازه بده طور دیگری شرحش بدهم... من همان گوسفندم، قلبم را جا گذاشته‌ام و خودم بیهوده می‌دوم. نمی‌دانم هنوز نمی‌دانم دقیقا کِی یادم میفتد که قلبم را جا مانده و تسلیم میشوم . خبر خوب : هنوز جان دارم و فرار میکنم . خبر بد : هنوز جان دارم و فرار میکنم .