eitaa logo
🇮🇷آزادی حجاب🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
221 فایل
@Azadyehejab ارتباط با ما @mohammady_seyyed
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ هفت برنامه و بازی موبایلی مفید مخصوص کودکان و نوجوانان ✖️این پست را ۱- قصه های قرآنی (شامل ۳۰ داستان با طراحی جالب و قابلیت بازی حین پخش داستان) cafebazaar.ir/app/com.mehad.quran_stories ۲- دختران ایران (۵ قصه دخترانه در فضایی جالب و کودکانه به همراه بازی) cafebazaar.ir/app/com.Mehad.Dokhtaran_Iran ۳- از زبان رقیه (داستان مصور برای آشنایی با شهدای کربلا) cafebazaar.ir/app/com.Soshiant.Ruqayyah ۴- کودکان اربعین (بازی با موضوع سفر پیاده روی اربعین برای کودکان ۴ تا ۹ سال) cafebazaar.ir/app/com.mehadgamesstudio.arbaeen_kids3 ۵- محمد (ص) کیست؟ (برنامه انیمیشنی داستان زندگی پیامبر اکرم (ص)) cafebazaar.ir/app/com.Mehad.Who_is_Muhammad_Pbuh ۶- نبرد هور (بازی جنگی دوبعدی، در محیط مناطق هورالعظیم و جزیره مجنون، با ماموریت شناسایی و تخریب) cafebazaar.ir/app/com.Soshiant.NabardeHoor ۷- فرماندهان (کمیک موشن، روایت ۷ فرمانده بزرگ دفاع مقدس - تهرانی مقدم، دوران، کاظمی ،چمران، صیاد،متوسلیان، آبشناسان) cafebazaar.ir/app/com.mehad.farmandehan_stories
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️۵توصیه مادربزرگانه😊👌 📍غصه دنیا رو نخور 📍حرص پول نزن 📍خوشحال‌باش،بگو،بخند 📍با فامیل‌ها درنیوفت 📍مغزت رو الکی پُرنکن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠@yazeynb💠 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 📹 استوری | قاسم سلیمانی ❤️ 🏴 جای سردار مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها در روز تولد ایشون خالیه 💔
♨️ شهوت پنهان (حکایتی واقعی ) 🔺 یکی ازعلمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم، تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. خیلی بر گرسنگی صبر کردم، پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. 🔹درراه یکی از دوستانم به اسم ابا نصر را دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم. پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده. 🔸به طرف خانه به راه افتادم ... در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم . ✨گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد . بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند . اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه بر می گشتم . روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم . 💥که ناگهان ابو نصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! در خانه ات خیر و ثروت است... گفتم: سبحان الله... از کجا ای ابانصر؟ ♻️گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد، و همراهش ثروت فراونی است. گفتم : او کیست؟ ✳️ گفت : تاجری از شهر بصره است، پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد . سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده... خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم. 💵درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم، ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد. 🔥کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . 🌖شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند ، و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند . به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند ... گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد... سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هرحسنه "شهوت پنهانی" وجود داشت، 🔰از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم... چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم: آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند : این برایش باقی مانده ... و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم . سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند، کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت . . . . . . . 🦋 خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد، پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کارخیری را خالصانه وصرفا برای الله تعالی انجام دهیم . امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ وقتی ها برای تخریب نمایندگان مذاکره کننده ایرانی در وین ، مسئول بلغاری را به عنوان یک ایرانی جا می زنند!!! 🔰 داشته باشیم و هر چیزی را سریع باور نکنیم. @akhbarsiasirooz
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی میلاد خانم حضرت زینب سلام الله علیها به زبان شیرین لری
هدایت شده از سید حسن منتظرین
✅محمدرضا باقری گفت: غروب عملیات کربلای ۱ در طول خاکریز بچه ها یکی یکی در حال نماز خواندن بودند. یک دفعه با نادر عارفی برخورد کردم و چهره ی نورانی او مرا به سمت خودش کشاند. 🍃بی اختیار کنارش ایستادم و منتظر شدم تا نمازش تمام شود. صورتش نورانیت خاصی داشت. خیلی راحت به او گفتم: نادر تو امشب شهید می شوی! 🌸خندید و گفت: شهادت مال بنده های مخلص و بی ریای خداست نه من. 🔰گفتم با این نوری که من در صورت تو می بینم، شک ندارم شهید می شوی. 🌼خندید و گفت: به کسی نگو، تو نماز هم برایم الهام شد که شهید می شوم. 🍂او را بغل گرفتم و گفتم: یه خواهشی دارم. گفت: چه خواهشی؟ گفتم: در آن دنیا من را شفاعت کن. خیلی با هم رفیق بودیم، قبل از عملیات روی دیوار چادر خطی کشیدیم و قرار گذاشتیم هر کس زنده بود آن را کامل کند. 🌹خندید و گفت: فکر کنم باید خط روی چادر را کامل کنی!. گفتم: باید شفاعتم کنی. گفت: اول پدر و مادرم بعد شما. ♻️وقتی خواستم بروم، گفتم: حالا که قراره شهید شوی، یه جمله من را نصیحت کن. 🌷گفت: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه. (هر کس بمیر و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.) به نقل از کتاب بچه های حاج قاسم، خاطرات سردار حسین معروفی، ص ۱۴۱ 🆔 @sh_montazerin