ما قبلا جایی همدیگه رو ندیدیم؟ جایی تو غمهای مشترکمون؟
『 @AzzSarNevesht 』
چندتا زخمو نادیده گرفتید فقط چون اونی که چاقو دستش بود رو دوست داشتید؟
『 @AzzSarNevesht 』
خطاب به تختِ عزیزم:
وسط روز دلم برات تنگ میشه، وسط کار، وسط خیابون، وسط دنیا.
『 @AzzSarNevesht 』
وقتی آدم به چیزی که میخواهد نمیرسد؛ زیاد دور نمیرود. همان حوالی پرسه میزند و به آشناترین چیز نزدیک به او، شبیه او، چنگ میزند.
『 @AzzSarNevesht 』
مگر زندگی چیست جز تصادفات کوچکی که نتایج بزرگی به بار میآورند؟
『 @AzzSarNevesht 』
مصطفی طلوعی: «اگر جامعهای که در آن زندگی میکنید بیمار است، لزومی ندارد اجتماعی باشید.»
『 @AzzSarNevesht 』
حالا من بلد نبودم بهت بگم دوستت دارم،
با خودت نگفتی این یارو چرا باید روز طبیعت رو به من تبریک بگه؟
『 @AzzSarNevesht 』