eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.8هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
21 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️قطعا پیروزی با ما است، چند سال دندان بر جگر می‌گذاریم ولی شک نکنید این چند سال نیز می‌گذرد و باز هم مقاومت اوج خواهد گرفت. @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️مناطق تحت تسلط انصارالله و مناطق تحت تسلط حکومت فراری یمن 👈انصارالله باید استراتژی آزاد سازی مناطق مانده را مجدد آغاز کند، قطعا تنفس به مخالفین به ضرر انصارالله خواهد بود هر چند حوثی‌ها از پشتیبانی میلیونی برخوردار هستند، اما عقل حکم میکند یمن بصورت واحد و یکدست اداره شود تا ماجرای سوریه تکرار نشود 🔹️به تکفیری ها و سلفی ها نباید مهلت داده شود. @BACHE_HEZBOLLAHi
⚠️ سازمان اطلاعات آمریکا تخمین می زند که ایران در حال آماده شدن برای انجام یک "حمله در ابعاد بزرگ" علیه اسرائیل قبل از مراسم تحلیف دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب است❗️ 🚨 به گفته یکی از مقامات بلندپایه ایالات متحده، ایران احتمالاً مایل به اتخاذ تدابیر پیشگیرانه است، هم به منظور انجام وعده انتقام داده شده و هم برای جلوگیری از هر گونه حمله احتمالی آتی اسرائیل... ⭕️ به گفته این مقام آمریکایی، رهبری نظامی و سیاسی ایران اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که تنها یک موضع تهاجمی‌تر و فعال‌تر می‌تواند به اندازه کافی اسرائیل را از حمله به ایران منصرف کند و ایران مایل است یک حمله در مقیاس بزرگ انجام دهد "حتی اگر منجر به جنگ شود" @BACHE_HEZBOLLAHi
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 موشن گرافیک پالستینوفیلیا 🔻 این قسمت: عقیق های یمنی ▫️ پاسخ به سوال مهم؛ یمن از ابتدای عملیات طوفان الاقصی تا به الان چه بلایی سر رژیم صهیونیستی آورد؟ @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔یعنی چی!!!!!!،،،، تغیر مواضع یا الزایمر سیاسی !!!؟. جناب پزشکیان؛ کدام را باور کنیم؟ عملکرد شما در سال 1357، در دانشگاه را باور کنیم یا حرف‌هایی که امروز زدید؟ اگر نقدی به قانون وارد هم هست راهش تخریب یک قانون نیست، راهش اصلاح است. 🔔 ایا بلا از این بدتر در جامعه داریم !!؟.. توهین به شعور یک ملت @BACHE_HEZBOLLAHi
🔸ارتش اسرائیل: جنگ با یمنی‌ها دشوار است 🔹به نوشته روزنامه معاریو، ارتش اسرائیل و نهادهای امنیتی اذعان دارند که جنگ با یمنی‌ها به دلیل دشواری جمع‌آوری اطلاعات امنیتی، امری پیچیده است. 🔹در همین ارتباط رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند شعبه اطلاعات ارتش اخیرا دوره‌هایی برای آموزش لهجه و فرهنگ یمن راه انداخته است تا عناصر امنیتی را برای فعالیت در اداره جدید مخصوص یمن آماده کند. ⭕️🖊واقعا ایران سر یمن چقدر غیرتی هست از قوی ترین موشک های هایپرسونیک به یمن داده تا پدافند های ناب 👈خروج از سوریه و این حمایت سنگین از یمن چقدر دل هامون رو به سمت روایت های آخرالزمانی میبره و امید هامون رو به ظهور بیشتر میکنه @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🔸ارتش اسرائیل: جنگ با یمنی‌ها دشوار است 🔹به نوشته روزنامه معاریو، ارتش اسرائیل و نهادهای امنیتی اذع
❌محمد علی الحوثی نوشت : 🔹موتورهای ناو یو اس اس هری ترومن در سواحل سودان در دریایی سرخ از کار افتادند و اکنون قادر به ادامه مسیر نیست. این سند و مدرک ما که به صورت دقیق آن را مورد حمله قرار دادیم ، آمریکا ها اگه جرأت دارید حرفم را تکذیب کنید و خودتان توضیح بدهید . ✍بعد از این اتفاق و شکست مفتضحانه، منتظر کنار گذاشتن راه حل نظامی و تهدیدها و چنگ و دندان نشان دادن آمریکا باشید راه حل را در گفتگو و مصالحه با ایران اعلام خواهند کرد! آمریکا میداند غرق کردن ناوهای هواپیمابرش برای ایران مثل آب خوردن و یا به قول خودشان مثل خوردن یک تکه کیک است. یمن مستقل است اما به این معنا نیست که رفتار و عملکرد یک جبهه در محور مقاومت تاثیری بر سایر جبهه ها نداشته باشد. زنده باد یمن شجاع اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست 👈 👇 @BACHE_HEZBOLLAHi
11.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔔قابل توجه شخص اقای قالیباف ... دولت اجرا نکرد شما در مقابل با عدم اجرای قانون ایا اخطار وتذکری به دولت دادید !!!؟..‼️ خیر 👈....چرا !!؟ مرجع‌تقلید، به جنگ با ‏آیت‌الله مکارم شیرازی: ‏بی‌حجابی، جرم است ‏حکومت باید جلوی بی‌حجابی را بگیرد ‏تعبیر ⁧ حجاب‌ اجباری ⁩ مغالطه است ‏بی‌حجابی، مثل شرابخواری است @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:#روایت دلدادگی #قسمت ۲۹ 🎬 : شب شد و سهراب بعد از رسیدگی به رخش ، وارد اتاق شد. یاقوت که پشت میز
🌹: دلدادگی ۳۱🎬 : از بین داوطلبان ،بعضی ها را جدا می کردند و به جایی خاص راهنمایی می کردند، این موضوع نظر سهراب را به خود جلب کرده بود. سهراب بی صبرانه منتظر رسیدن نوبتش بود ، صف به کندی پیش میرفت ،تا اینکه بالاخره سهراب خود را جلوی چادر نام نویسی دید. مردی روی چهار پایه جلوی چادر نشسته بود ،با نگاه تیزش سر تا پای سهراب را از نظر گذراند و تا چشمش به اسب او افتاد ،دستی به سبیل بلند و تاب داده اش کشید و گفت : عجب اسب اصیل و زیبایی، اهل خراسانی؟ سهراب لبخندی زد و گفت : سلام جناب ، خیر بنده از ولایت دیگری آمدم ، حالا اجازه می دهی داخل شوم؟! آن مرد از جا بلند شد ،افسار اسب را در دست گرفت و گفت : بفرمایید ، بنده اینجا هستم و مراقب این اسب زیبا خواهم بود. سهراب دستی به یال رخش کشید و داخل شد. انتهای چادر، تخت چوبی قرار داشت . روی آن گلیمی خوش رنگ و نقش گسترانده بودند و دو نفر در حالیکه کاغذ و قلم و دوات جلویشان بود ، روی تخت نشسته بودند. هر دو لباس های یک شکل به تن داشتند و کلاه سیاه نمدی هم به سر گذاشته بودند. سهراب که دید آن دو گرم گفتگو با هم هستند و هیچ توجهی به او ندارند، گلویی صاف کرد و گفت : سلام ...روزتان به خیر یکی از آنها که به نظر می رسید سنش بیشتر باشد و موهای جو وگندمی اش از زیر کلاه بیرون زده بود ، با دقت سرا پای سهراب را نگاه کرد و گفت : انگار این داوطلبان تمامی ندارند... آن دیگری نیشخندی زد و گفت : وعده ی هزار سکه طلا و منصبی در دربار، وعده ی وسوسه انگیزی ست و از جا بلند شد ، نزدیک سهراب ایستاد ،دستی به عضلات قوی سهراب که از زیر لباسش خود را به نمایش گذاشته بود گرفت و با دقت نگاهی به قد و بالای او کرد و‌گفت : اندام ورزیده ای داری ،معلوم است که در زورخانه کار کرده ای ،درست است؟ سهراب با دست پاچگی گفت : نه...نه...اما کار من دست کمی از ورزش زورخانه ای نداشت...ورزش کار هر روزه ام است.. آن شخص چشمکی به دیگری زد که از چشم سهراب پنهان نماند و گفت : یاورخان...به نظرم باید نظر کاووس خان هم بدانیم درست است؟ یاورخان سری تکان داد و گفت : نامت چیست جوان ؟ از کجا آمده ای و شغل و پیشه ات چه می باشد؟ سهراب رو به او گفت : نامم سهراب است ، از سیستان می آیم و شغلم تجارت است. یاور خان با تعجب نگاهی به سهراب انداخت و‌گفت : به به....چه عجب در بین داوطلبان تاجر هم داریم و بعد با نیشخندی ادامه داد : گمان نکنم این مسابقه ،لقمه ی دندان گیری برایت باشد که تجارت خود را رها کنی و از ولایتی دور به قصد این کار راهی سفر شوی... سهراب سری تکان داد و گفت : درست است اما مهم هدف انسان است ، بنده می خواهم خودم را بسنجم ، حالا چه بهتر میدان امتحانم ، جایی چون خراسان و مسابقه ی حاکم اینجا باشد. یاورخان سری تکان داد و رو به رفیقش گفت : صحیح...آن جور که بر می آید مصمم به برد مسابقه است ، پس باید با کاووس خان هم دیداری داشته باشید... سهراب سؤالی نگاهی به او‌ کرد و‌گفت : کاووس خان؟؟ آن مرد با اشاره ی انگشتش به سهراب فهماند که بیرون برود و سپس با صدای بلند گفت : آهای شکیب، این جوان را به قصر راهنمایی کن و با این حرف ، همان مردی‌که اول ورودش روی چهارپایه جلوی چادر دیده بودش ، سرش را داخل چادر آورد و گفت :چشم الساعه قربان... سهراب کمی گیج شده بود و دلیل این کارهای مرموز را نمی فهمید.. دارد‌‌... 🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 دلدادگی ۳۲🎬 : مرد جلوی چادر که سهراب حالا می دانست اسمش شکیب است ، افسار رخش را به دست سهراب داد و گفت : دنبالم بیا...با نگاهی به قد و قامت و اسبت ،دریافتم که شما هم باید از نگاه تیزبین کاووس خان گذر کنی... سهراب با حالتی سؤالی گفت : کاووس خان کیست و این کارها برای چیست؟ شکیب در حین رفتن ،صدایش را بالا برد انگار که می خواست به دیگران بفهماند که چقدر کاووس را دوست می دارد و گفت : کاووس خان حکم دست راست فرمانده قشون را دارد...حکما می خواهد ببیند اگر جنگاوری لایق هستی ،تو را برای سپاه قصر برگزیند ، چون ایشان به نوعی، نیروی زبده برای دربار پیدا و انتخاب میکند و بکار می گیرد . سهراب سری تکان داد و گفت :عجب...عجب که اینطور.. نزدیک دربی کوچک و چوبی شدند، شکیب نگاهی به دور و برش کرد ، سرش را آرام به گوش سهراب نزدیک کرد و گفت : از من می شنوی ،مهارتهای خودت را نشان نده ، بگذار کاووس فکر کند چیزی در چنته نداری... سهراب با تعجب نگاهی به شکیب کرد و‌گفت : تو خود می گویی او‌ نیروهای ماهر را برای قصر شکار می کند ، چه کسی می آید چنین موقعیتی را از دست دهد که من بدهم؟