eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
245 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
😃😄 یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک 😭 بعثی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط بعثی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب بعثی ها. چه می کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از بعثی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: «منم!» ترق! ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد!😅 دفعه بعد قناسه چی فریاد زد: «یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!😂 چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از بعثی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد: «حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین.😞 یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد: «کی با حسین کار داشت؟»🤔 جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت: «من!»🤗 ترق! جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!🤣🤣🤣 ∞♡@BAMBenamemard♡∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🕊 سرِ‌مزار‌شھـید‌جھـٰان‌آرااز‌محمدرضـٰا‌فیلم‌ مـےگرفتم؛🎥 گفت:این‌فیلم‌هـٰا‌روبعـدازشھادتم‌‌پخش‌کن(:💔 من هم‌شروع ‌بـھ‌‌خندیدن‌ڪردم😄 وگفتم حالاڪو‌تا‌شھادت‌چیزۍبگـوانداز‌ت‌باشـھ ڪمے‌شوخۍکـردیم‌و‌بعد‌گفت: اگردمشق‌نشد‌حلب‌شھید‌مےشوم(:♥️🕊- •🌻🔗• محمد رضا دهقان امیری🌙 -یادش‌با‌صلوات🌱 برادر شهیدم😍❤️🦋🕊🥀🍂 ∞♡@BAMBenamemard♡∞
:)
هدایت شده از خادم الشهدا
{ بسم ربـ الشهدا و الصدیقینـ} م مثلـ مصطفی(:🌱 ‹📞› ‌ •° رفیق .. سوگند به تیغه آفـتاب و قسم به غرابت چشمانت... بے یادت هیچ طلوعے را ندیدم که آخرین کلامِ شب هایم و اولین واژه در صبـح هایم نام توست، سَرِ عاشقے سلامت... باز هم "سلامت "میکنم... •° ڪانالے تاسیسـ ڪردیمـ در راستاےشناساندنـ شهید آقا مصطفے صدرزادهـ ودیگر شهدا به شما عزیزانـ {: حالا ڪه دعوتـ شدے نگو نهـ و یهـ سرے به ڪانالـ بزنـ👀⬇️ https://eitaa.com/joinchat/23003280C41d2c99054
هدایت شده از خادم الشهدا
{بسم‌ رب‌ الشہدا و صدیقین توجہ! توجہ! ❢ 😍❤️ این یڪ دعوت‌نامہ از طرف شہید است شما از طرف محمودرضا بیضایی دعوٺ شده‌اید بہ بہترین ڪانال شہید در ایتـا ❢ 📲✔️ اولیـن شخصے ڪہ بـعـد از چندیـن مـاه در سوریه چراغ‌‌‌هاے حرم حضرٺ زینبـــ را روشن ڪرد ! ❢ ♥️💡 شہیـدۍ ڪہ بہ خاطر جـهـاد و دفـاع از حـرمـ عـمـہ‌‌ سـادات از خـانواده و دخـتـر خردسالش ⇐ڪوثر‌⇒ گذشٺ ! ❢ 😔💕 شہیدۍ ڪہ حاجٺ شـهـادٺ بسیارے از شهدا را داده بود و برخے از شہدا همچون شہـیـد محمدرضا دهـقـان علاقہ وحسین معزغلامی ارادت ویژه‌اے بہ او داشتند ! ❢ 🌿📿 شـہیدۍ ڪہ جـملہ‌ هاۍ طلایـے‌ او باعثــ ٺغییر و تحول خیلے‌ها شد ! کانال شهیدبیضائی 🦋👇 @Shbeyzaei_313 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️https://eitaa.com/joinchat/3816030291Ca12737f86a قرارگاه شهیدبیضایی 🌱 💚😻💚 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگر مے‌خواهے همچون شہدا زندگے ڪنے و راه و رسمـ و سیــره شہـدا را در زنـدگے اٺ الگو و سرمشق قرار دهے این دعوت‌نامہ را رد نڪن و به ڪانال شہید بزرگوار بپیوند !
+ شهیدمحسنِ‌حججے🌱 خونَش طبقه‌یِ چهارم یه مجتمع بود؛ و آسانسور هم نداشت! دفعه‌ اول که رفتم، دیدم تمام پله‌ ها رنگ‌ آمیزی شده! خیلی خوشم اومد. گفت: خودم ایـن پله‌ ها رو رنگ‌ زدم، که وقتی خانمَم میره‌ بالا کمتر خسته بشه.💚 ∞♡@BAMBenamemard♡∞
سلام بزرگواران💞 انشاالله از امروز صوت های کتاب رو قرار میدیم🌿 امیدوارم خوشتون بیاد🍀
01 An Sooye Marg (1397-12-6) Daneshgah Ferdosi Mashhad.mp3
11.7M
🦋 آن سوی مرگ تجربیات سه نفر از افرادی که برای لحظاتی مرگ را تجربه کرده‌اند. 🔸جذابیت مطالب آنقدر بالا هست که بعد از جلسه اول و دوم خودتان پیگیر خواهید شد. به دلیل استقبال و درخواست بالای همراهان گرامی تمام فایل‌ها به صورت یک‌جا تقدیم می‌گردد. 🔈 ∞♡@BAMBenamemard♡∞
هدایت شده از  شهید جواد جهانی
بزرگی‌میگفت: مؤمن‌ضعیف‌اونیه‌که‌دلش‌میخواد کیلومترها‌پیاده‌بره... تاحرم‌امام‌حسین‌رو‌زیارت‌کنه‌! امادلش‌نمیاداز‌خواب‌سحر‌بزنه‌ونماز‌صبحش‌رو‌بخونه..🙂🌿 رفقا حواسمون به نمازهامون باشه باید قوی بشیم ༺⃟•‌ྃ@shahid_javad_jahani1
بعضۍ‌وقتاڪہ‌دلٺ‌گرفتہ‌ودنبالِ‌یڪۍ مۍ‌گرد؎ڪہ‌بـاهاش‌صحبـٺ ڪنـے،ولـۍ‌ڪسـی‌روپیـدانمیڪنی؛ بـدون‌خـدا‌همہ‌روازټ‌گرفتـہ‌ڪہ‌خودش‌حرفاتوبشنوه !🚶‍♀ ∞♡@BAMBenamemard♡∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁ ❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و تعجیل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ♥️ ♥️ ♥️ 🌙| @BAMBenamemardd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بنام مرد 🇵🇸
‌‌﴿بــِسْـــمـِ‌‌‌ ࢪَبـــِ الـَـبـْخَــنْدِ مَـــهـــد؎ツ♥️﴾
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🔸 🔸 ✨بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـ✨ 🌸 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 🌸 اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. 🌸 اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ . 🌸 أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. 🌸 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه 🌸ِ اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. 🌸 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، 🌸 وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ 🌸 اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان 🌿🌺🌿🌺🌿
راهکاری برای عاقبت شدن👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ⃟¦🖇➺•• .• انتقادرهبر انقلاب از وقت‌گذرانی بی‌هدف جوانان در فضای مجازی.••• ∞♡@BAMBenamemard♡∞
"دعاے قبل امربھ معروف ..🌿"
♦️ ♦️پدربزرگ می‌گفت: هر موقع مادر بزرگ قهر می‌کرد، درِ ظرف ترشی‌ رو خیلی سفت می‌کرد تا مادربزرگ نتونه‌ بازش کنه و مجبور شه باهاش حرف بزنه. وقتی محبّت و علاقه بین زن و شوهر باشد از هر ترفندی می‌توان برای آشتی استفاده کرد تا بهانه‌ای شود برای برقراری روابط گرم و صمیمی. با هر شیوه‌ای که بلدید نگذارید قهرها طولانی شود چرا که تبدیل به کینه می‌شود و کار را برایتان سخت می‌کند. ‌∞♡@BAMBenamemard♡∞
🕊✨ خادم الشهداء شهید مدافع‌حرمـ 💔 • تازه داماد شش ماهه شهادت: ۹۴/۱۱/۱۶ • شهادت: نبل والزهراء خادم الشهداء شهیدمدافع‌حرمـ 🌹 آقا محمد خوب فهمیده بود که مقام شهادت را فقط به مخلصـین می دهند. در منطقه شلمچه، قبل از اذان صبح که همه خواب بودند از خواب بلند می شد و شروع به تمیز کردن محوطه می کرد تا زائرین شهدا، ظاهر منطقه را مثل باطنش پاک ببینند 💔 ∞♡@BAMBenamemard♡∞
هدایت شده از  شهید جواد جهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای غریبم❤️ برای آمدنت همگی باهم دعامیکنیم💔 چله زیارت آل یاسین جهت تعجیل در فرج آقا🌹 به نیابت از حاج قاسم عزیز و شهدا به عمل کار برآید به سخن دانی نیست🍁 اتمام چله نیمه شعبان❤️ ༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌ྃ@shahid_javad_jahani1
02_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.4M
🦋 سحر کیست؟ او چگونه به کما می‌رود؟ چگونه روح از بدن او جدا می‌شود؟ 🦋 "آن‌سوی مرگ" ∞♡@BAMBenamemard♡∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛✨ دلم برایش میسوزد، اما باید ادب شود؛ بی اعتنا میگویم: تو هم همینطور. بالاخره راهی میشویم برای خروج از مرز؛ خودش هم نگران است که دائم سفارش هایش را تکرار میکند؛ از هم جدا میشویم و حامد راه اهواز را درپیش میگیرد اما من دیگر فکر چیزی جز دلآرام نیستم. اینجا، جای همه دنیا خالیست، اینجا مرقد صدای عدالت و انسانیت است، اینجا جاییست که من و ما معنی ندارد، زمان و مکان معنی ندارد، دنیا و آخرت معنی ندارد، اینجا فقط اوست؛ او... شاه نجف... شاه نجف که نه، شاه شاهان عالم. شاه شاهان روبروی من نشسته و میشنود پیش از آنکه بگویم، میدهد قبل از اینکه بخواهم؛ این بابای مهربان، به رسم همیشه اش یتیم نوازی میکند و مرهم میشود بر زخمهایم. و اوست که راهیامان میکند به سرای حسین(ع) ؛ راهی شدن همان و مجنون شدن همان؛ مردم دنیا دنبال چه میگردند؟ عدالت؟ صلح؟ انسانیت؟ همه اینجاست. جایی که عشق علی(ع) و فرزندش باشد، مدینه فاضله است. اینجا سرزمینی است که عشق بر آن حکومت میکند و قانونی جز عشق ندارد؛ برای همین است که پیرزنی التماس میکند هرچه دارد را به زائران ببخشد، برای همین است که خانم و آقای دکتری از کانادا آمدهاند اینجا و خاک پای زائران را طوطیا کرده اند؛ همان دکتری که برای گرفتن نوبتش باید شش ماه انتظار بکشی، در سرزمین عشق دنبالت میدود تا از غبار پاهایت مرهم بگیرد! اینجا هرکس با هر شغل و پست و مقامی آمده و نوکری میکند؛ زباله جمع میکند، چای تعارف میکند، پای زائران را میشوید؛ و چه شغلی بالاتر از نوکری در این آستان؟ چه حرفه ای شریف تر از گدایی در بارگاه کرم؟ .......
💛✨ همه هستند، آسیایی، آفریقایی، اروپایی، امریکایی؛ مسلمان، مسیحی، یهودی، شیعه، سنی و... اینجا میعادگاه انسان است، نه قوم و قبیله و نژاد و مذهب، اینجا برترین ها باتقواترین هایند؛ چقدر شبیه محشر است اینجا! از شرق و غرب آمدهاند، جاری تر از فرات و سوزان تر از نینوا. به قول آوینی: عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین(ع) است. و اینجاست که میفهمم قلبم نمیتپد، حسین حسین(ع) میکند؛ با هرقدم شیداتر میشوی تا برسی و آنجا دیگر تو نیستی... آنجا سرتاپا عشق شده ای. جمعیت انقدر زیاد است که حتی نمیتوانیم به رفتن داخل حرم فکر کنیم؛ این فقط حرف من نیست، حاج آقا کاظمی و علی آقا هم در جواب افراد کاروان همین را میگویند. شب اربعین است و از چهار گوشۀ جهان، دور دایره دار طواف عشق جمعاند؛ هرسو نگاه میکنم، اشک و آه و پرچم است؛ سینه میزنند، هر دسته ای به شکل خودش، اینجا گرم ترین نقطه دنیاست؛ کانون عاطفه و احساس؛ کاش همه دنیا میدیدند عشق ما را، بر سر و سینه زدن ها را، دویدن ها را. با اینکه همیشه برایم خیلی مهم بود که چادرم خاکی نشود، حالا چادرم خاکی خاکی است؛ اصلا خودم به چادرم گل مالیدم، یعنی خودم که نه، پیرزنی عرب نشسته بود و به چادر زن هایی که میخواستند گل می مالید، یک تشت هم گذاشته بود جلویش؛ من را که دید، پرسید: زینبی؟ منظورش را همان اول درست نفهمیدم، با دست روی شانه هایش گل مالید و دوباره گفت: زینبی؟ گفتم: آره به چادر منم بزن. .......
💛✨ و او گل مالید به شانه ها و سرم، مرا مثل حضرت زینب(س) کرد. فشار جمعیت اصلا برایمان مهم نیست، چون فشار مصیبت حسین(ع) را عمریست تحمل کرده ایم. عمه و بقیه کاروان را همان ورودی بین الحرمین گم کرده ام؛ این هم مهم نیست، چون میدانم تا الان گم شده بودم و اینجا تازه پیدا شده ام؛ اینجا امام، خود خود آدم ها را از بین پرده های غفلت و دنیا بیرون میکشد و نشانشان میدهد. ساعت یازده شب است اما کسی قصد رفتن ندارد؛ کم کم نگران میشوم، همراه ها آنتن نمیدهد؛ دنبال کسی میگردم که کمکم کند، یکی از خادم ها شاید. با دیدن مردی با لباس نظامی، یاد حامد میافتم، با خودم فکر میکنم شاید حامد را بشناسد؛ حس اعتماد باعث میشود بخواهم از او بپرسم، اما نمیدانم چه بگویم، عربی که من یاد گرفته ام، با عربی عراقی زمین تا آسمان فرق دارد، حتی اگر بتوانم حرفم را به او بفهمانم، نمیتوانم حرفش را بفهمم؛ کلمات را در ذهنم مرتب میکنم و جلو میروم: عفوا سیدی... انا مفقوده. لبخندش را پنهان میکند و سر به زیر می اندازد: ایرانی هستید؟ لهجهاش عربی است؛ جا میخورم، بیتوجه به تعجب من میگوید: اسم کاروانتون چیه؟ - ابالفضل العباس، اصفهان. - روحانی کاروانتون؟ - حاج آقای کاظمی. لب به هایش کش میآید و با لحن احترام آمیزی میگوید: میشناسمشون... ولی باید بمونم اینجا، وایسید همینجا تا یکی از دوستانم بیاد، اون میرسونه شما رو.... .......