eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
245 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
اقای من❤️ صبحی که با سلام به تو اغاز میشود زیباترین بخیرترین صبح ها میشود ❤️🌸✨❤️🌸✨❤️🌸✨❤️🌸✨ "صلی الله علیک یا اباعبدالله" مولای من سلام✋
🦋 تو😍 بـــانو جان!🧕 سیــاهــے چــــادر تو ...🖤 لبخند امام زمان را در پـے دارد ...💖🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بھترین‌ شیعیان‌ آخرالزمان چه کسانی هستنـد ؟ 🌤اللـهُمــّ عَجّـلــْ لـِوَلیـّڪـَ الفـَرجــْ 🌤
【﷽】 ڪارم‌این‌اسـت‌ ڪه‌سمت‌حرمش‌روڪنم‌و اَزهمین‌دور‌سلامش‌بدهم‌گریه‌ڪنم: ❤️ حُبُه یَڪفینی... عشق‌اوبرای‌من‌ڪافیست... من دلتنگ حرمیم
✋🏻 کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه فردا نبود... کاش بودي تا فقط باور کني بي تو هرگز زندگي زيبا نبود 🌱
تو کجای این جھانی که پی‌ات روانھ گردم؟!
🌹 🍃 عمرم گذشٺ اما، نرفتم میل بهشٺ دارم، ڪو بال و پر...؟ندارم این اسٺ : یڪ روز بر ضریحٺ با گریہ سر گذارم، تا حشر برندارم ❤️ ‌
✍🏻♥️ -لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند این مسئولیتِ اوست ، کارِ شما نیست...:)) کارِ شما این است که به خدا و داشته باشید...🤲🏻 کارِ شما این است که با و انتظار زندگی کنید ... آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید.💪🏻 خدای ما ، خدای مافوقِ طبیعی است. خدا می‌تواند آنچه را که بشر نمی‌تواند انجام دهد ، به انجام برساند... او محدود به قوانینِ طبیعت در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده است که خود به تنهایی قادر به انجامش ...ツ♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❤️ دیدۍوقتےتشنہ‌باشۍ آب‌میخورۍ‌خیلےمیچسبہ؟! شاید‌ارباب‌میخواد‌تشنہ‌تر بشیم‌واسہ‌ڪربلاش ... •❤️• .{
بخونید خیلی قشنگه: اولين روزي كه امام حسين (ع) روزه گرفتند همه اهل بيت در كنار سفره جمع شدند؛ پيامبر اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند: حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن. امام حسين فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟ پيامبر فرمودند: نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم. حضرت علي(ع) فرمودند: پسرم حسين جان بفرما. باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟ حضرت علي فرمودند: نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند. حضرت فاطمه(س) فرمودند: عزيز دلم افطار كن.امام حسين پرسيدند: جايزه شمابه من چيست؟ حضرت فرمودند: نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم. امام حسن(ع) فرمودند: برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند. حضرت پاسخ دادند: من تا همه گنهكاران را بر تو نبخشم به بهشت نخواهم رفت. و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد: من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین. ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ "ص" ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﻬﺮﻩ کسی که این حدیث رابه دیگران می رساند ❗️..دیدی تا یه جوک باحال میبینی درجا کپی میکنی وبعدش پخش میکنی !!! حالا فکرش رابکن.. روز قیامت باخودت میگی کاش بیشتر میفرستادم..! 👈سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين 👈🏽حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود.ولى شيطان به بيشتر مردم اجازه ى پخش اين ايه را نميدهد.
علیه السلام را از سه جهت بسيار حسّاس بيان مي‏كند: 1⃣ اوّل اينكه قلب نوجوان مانند زمين، خالي و مساعد است كه هرچه در آن بكاري همان درو مي‏كني: «انّما قلب الحدث كالأرض الخالية مهما اُلقي فيها من كلّ شي‏ء قبلته» 2⃣ دوم اينكه دوران نوجواني را زودگذر مي‏داند و گوشزد مي‏فرمايد سريعاً آن را دريابيد: «بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك» 3⃣سوم اينكه شيطان در اين زمان به نوجوان زياد روي مي‏آورد و لازم است براي آن پناهگاه خوبي در نظر گرفت كه بهترين پناهگاه، قرآن كريم، ائمه عليهم‏السلام و ادعيه مي‏باشد 📚 نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 بشارتی کمتر شنیده شده از نائب امام زمان عج درباره ظهور ان‌شاءالله ملت ایران این پرچم را استوار نگاه خواهند داشت و به عج تحویل خواهند داد یاقائم_آل_محمد💚 -.-.-.-.-.-.-.-.--.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
🔴 درقرآن ⛔️پرهیز از غیبت: 🕋ولا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه (حجرات/۱۲)؛ 👈 از دیگران غیبت نکنید؛ آیا دوست دارید که گوشت برادر مرده خود را بخورید؟ البته از آن، کراهت دارید. ⛔️پرهیز از تمسخر: 🕋لا یسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم (حجرات/۱۱) 👈ای اهل ایمان! گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند، چه بسا آن گروه دیگر بهتر از ایشان باشد. ⛔️پرهیز از وعده دروغ: 🕋یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (صف/۲و۳)؛ 👈 ای اهل ایمان! چرا چیزی را میگوئید که به آن عمل نمیکنید؟ اینکه چیزی را بگوئید که عمل بدان نمیکنید نزد خداوند گناهی است بزرگ. ⛔️پرهیز از عیبجوئی و هرزه زبانی: 🕋ویل لکل همزة لمزة (همزه/۱)؛ 👈 وای بر هر عیبجوی هرزه زبان ⛔️پرهیز از گمان در همه چیز: 🕋اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم (حجرات/۱۲)؛ 👈 از بسیاری از گمانها دوری کنید، که بعضی از گمانها گناه است. ⛔️پرهیز از زیادی کنجکاوی در امور دیگران: 🕋ولا تجسسوا (حجرات/۱۲)؛ 👈تجسس نکنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 میگن سخت‌ترین صبر صبر در برابر گناهه؛ وقتی که می‌تونی دل به تیرگی بدی اما بخاطر خدا با شرایطتت مقابله کنی...🍁 خدا خودش خواست 🎀 برای داشتن یه قلب پاک وظایف خاص‌تری داشته باشن... پوشیده باشن، حتی قدم‌هاشون رنگ خدایی‌تر داشته باشه🌱 ♥️خودش می‌دونست یه وقتایی صبر دربرابر شرایطی 🌙 برای دخترها سخت‌تره... 🌹پس توی قرآن 🌿 یه داستان قشنگ رو آورد؛ اونجا که مریم (س) گفت من سمت گناه نرفتم... خدا هم بهش گفت: 💫 ... 🌸 معنی دخترونه‌ش این میشه که: ناراحت نباشی... تو پاک باش؛ توی شرایط سخت، حتی اگه همه دشمنت باشند خودم... خودم... من... هواتو دارم . . . 💚💜 📙 سوره مریم/ آیه ۲۴
مظاھری: ازمن سوال شد: (عج) غایب است یعنی‌چه؟ گفتم: غایب؟کدام غایب؟🌱 بچه‌، دستش را از دست پدر رهاکرده و گم شده، می‌گوید: پدرم گم شده است!✨ نقل از:مرحوم اسماعیل دولابـی🌙 + پدرمهربان عالم! کجایی دورت بگردم؟...❤️
🍃🦋 تنها تو به خودت عطر نمیزنی! ماهم معطر است🌼 معطر به بوی حیا،عفت🌸 معطر است به رایِحه ای بهشتی به بوی چادر مادرم زهراس چادرم بوی آرامش وامنیت می‌دهد
🖇همین الان یھ صلوات یھویی براے سلامتے و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج)وسلامتے نائب بر حقش⚘📿
⃟🌱 میگم‌رفیق! حیفه‌ حیفه‌بچه‌شیعه‌گناه‌کنه... ماکه‌منتقم‌خون‌حاج‌قاسمیم‌ ما‌که‌منتظر‌ظهور‌آقاییم حیفه‌گناه‌کنیم... به‌قول‌ آیت‌اللہ‌جوادی‌آملے : مملکتی را که شهـدا پاک کرده اند آلوده نکنیم... نگاه‌چقدر‌قشنگه‌.. خوب‌گوش‌کنید‌ یه‌صدایی‌میگه‌هنوز‌حسین‌این‌زمونه‌تنهاست بس‌نیست‌رفیق‌ آی‌شهدا‌ میشه مارو‌به‌خلوتتون‌راهی‌بدید!؟ برگرد‌رفیق حسین‌این‌زمانه‌تنهاست.... •| •‌‌|
🌿 حـــــاج‌آقـــــا پـــــناهیان میگـــــن ڪـــــہ ‌‌شـــــهدا جاذبـــــہ ے عجیبے دارنـــــد اثر مغناطیسے شـــــهدا در آدم‌هایِ ســـــالم فـــــوق تصـــــور استــــــــــ..(: ‌ 🌿
✍»امام خامنه ای: 🌙»این فرصت را ماه رمضان در اختیار ما قرار داده که بتوانیم خودمان را شستشو بدهیم. ✅»این اشکها دل را شستشو میدهد همه این بیماریهای خطرناک، یعنی منیت ، کبر ،حسد ،تعدی ،در این ماه فرصت علاج پیدا میکنند. ●• jøιπ↷ ♡|→@OshaghHussein
🌸 سیاهی اش، بلندی اش، گرمایش آرامش محض است. مشکی بودنش، آبی ترین آسمان من است همین که دارمش.. لذت دارد و نعمت بزرگیست ... زینتم را میگویم " . ●🆔 @ghasem_girls
☆∞🦋∞☆ ۞ ‼️خوردن غذاے لاے دندان و فرو بردن آبـــــ دهان در حال روزه 🔷 اگر روزه‌دار، چیزے را که لاے دندان مانده استـــــ عمداً فرو ببرد، روزه‌اش باطل مےشود. 🔷 فرو بردن آب دهان روزه را باطل نمےڪند. ۞ 📚رساله امام خامنه اے 🆔 @ghasem_girls
استورے هممون شده "حلول ماه رمضان مبارڪ" خواستم‌ بگم تو ماه رمضون فقط نباید روزه بگیریما باید خودمونم تغییر بدیم ... داریم‌میریم‌مهمونی‌خدا‌دیگھ‌(:💛 🤚🏻 ●🆔 @ghasem_girls
عزیزوبزرگوار🌷 از روز اول ماه رمضان برای درست کردن هر روز رو به نیت یکی از و بزرگان خدا که در لیست زیر هست قرار بدین(نذر کنید)و سفره هاتون را پر برکت کنید☺ 📣برنامه سفره ماه مبارک : 1. حضرت محمد (ص) 2. حضرت فاطمه زهرا(س) 3.امام علی(ع) 4.امام حسن مجتبی(ع) 5.امام حسین(ع) 6.امام سجاد(ع) 7.امام محمدباقر(ع) 8.امام جعفرصادق(ع) 9.امام موسی کاظم(ع) 10.امام رضا(ع) 11.امام جواد(ع) 12.امام هادی(ع) 13.امام حسن عسگری(ع) 14.صاحب الزمان(عج) 15.حضرت ابوالفضل(ع) 16. حضرت نرجس خاتون(س) 17.حضرت زینب(س) 18.حضرت رقیه(س) 19.حضرت ام البنین(س) 20.حضرت سکینه(س) 21.حضرت قاسم بن حسن(ع) 22.حضرت رباب(س) 23.حضرت نجمه خاتون(س) 24.حضرت معصومه(س) 25.حضرت خدیجه(س) 26.حضرت فاطمه بنت اسد(س) 27.حضرت نفیسه خاتون(س) 28.حضرت مسلم بن عقیل(ع) 29.ب نیت نذر۱۲۴هزار پیغمبر 30.ب نیت نذر شهدا ✅به عنوان مثال روز اول به نیت سفره ی حضرت محمد (ص) نیت میکنید و افطاری را به نیت حضرت محمد نذری میپزین بعد فاتحه و سه صلوات هم هدیه میکنید🌹 👌ایده ی بسیار خوبی است تا این ماه پربرکت تر شود این برنامه رابنویسید وبه درب یخچال بزنید یادتان نـره😇♥️ 🤲🏻 🆔 @ghasem_girls
☆∞🦋∞☆ آن ڪسے استـــــ ڪه از عهدهٔ نفس خویش برآید. خاصیتـــــ نفس اماره این استـــــ ڪه اگر تو او را وادار و مطیع خود نڪنے او تو را مشغول خود خواهد ساختـــــ ..🥀 ..🌱 🆔 @ghasem_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ممنونم از همه دوستان و همراهان گل ڪانال ✨ قدیـمیااااا عشقــــــــید♥️ جدیـدیااااا خــــــوش اومدید♥️ دوستـــــــون دارم 🤗🤗 ‌🆔 @ghasem_girls
به وقت رمان ناحله👇🏻🌱
°•○●﷽●○ 🌸 مامان با دیدنم گفت :دختر تو چرا اینجا نشستی؟ از جام بلند شدم و گوشه های لباسم و گرفتم و چرخیدم. لبخند زدم و ذوق زده گفتم :چطور شدم ؟؟ +خیلی ماه شدی .چرا چیزی به صورت نزدی؟ _راستش ترسیدم محمد خوشش نیاد. مامان پاکت دستمال کاغذی و به طرفم پرت کرد و گفت :هوی ورپریده پرو شدی هاهنوز هیچی نشده چه محمد محمدم میکنه .میخوای بابات بشنوه؟طلاهات و چرا نزاشتی؟ یه قیافه مظلوم به خودم گرفتم و : گفتم شاید ریحانه ناراحت شه. چشم غره داد و میخواست چیزی بگه که با اومدن آذر خانوم سکوت کرد. دوباره نشستم رو کاناپه و سعی کردم امشب و تصور کنم. تصویر محمد اومد تو ذهنم .با کت شلوار جیگری و پیراهن مشکی و کروات هم رنگ کتش .تازه ریشم نداشت،موهاش رو هم با ژل بالا داده بود. با قدم های بلند در حالی که یه لبخند ژیکوند رو لباش بود حیاط و گذروند و تو فاصله یک قدمی من ایستاد و دست گل گنده ای که با گلای رز قرمز درست شده بود و داد دستم بعد روبه روم زانو زد و همونطور که عاشقانه نگام میکرد یه جعبه شیکی و از جیبش در آورد وسمتم گرفت. منم با هزارتا ناز و عشوه خرکی حلقه رو ازش گرفتم و کمکش کردم تا از جاش بلند شه .بعد همه حتی بابا برامون دست زدن و با لبخند نگامون کردن.بعد محمد جلوی همه پشت دستم و بوسید و حلقه رو تو انگشتم گذاشت. از تفکرات مسخرم خندم گرفت .این صحنه بیشتر شبیه به فیلمای ترکی شده بود بلند بلند خندیدم . داشتم رومبل ریسه میرفتم که متوجه شدم دونفر دارن نگام میکنن. خجالت زده ایستادم و به چهره ی سرخ از خنده مامان و چهره پر از تعجب بابا خیره شدم. بابا:سرخوشی؟!خیلی وقت بود اینطوری نمیخندیدی ! حالت خوبه باباجان؟ وقتی جوابش و ندادم به مامان نگاه کرد و پوزخند زد و بعد گفت : هنوزم میگی چیزی و پنهون نکردی؟ مامان با دیدن قیافه جدی بابا خندش و خورد وچیزی نگفت . بابا که ازمون دور شد مامان زد زیر خنده و گفت : ببین فاطمه جون شاید باورت نشه ولی باید بگم این فقط یه جلسه خاستگاریه،نه شب عروسی که انقدر براش خوشحالی ! چرا شبیه دختر ترشیده هایی شدی که واسه اولین بار میخوان بیان خاستگاریشون؟آروم باش دخترکم! قیافش جدی شد و ادامه داد: باباتم فهمید !همین و میخواستی ؟ میدونی چقدر کارت و سخت کردی؟ نمیخوام ذوقت و کور کنم ولی فاطمه تازه اول راهی. بابات فقط اجازه داد اینا بیان خونمون،اونم واسه اینه که پدر و مادر ندارن،نخواست دلشون روبشکنه . فکر نکن همچی تموم شد و قراره فردا اسمت تو شناسنامه اش بره .راضی کردن بابات سخت تر از اون چیزیه که فکرش و بکنی ! ده درصد احتمال داره بابات اجازه بده باهاش ازدواج کنی اون ده درصدم وقتی اتفاق میافته که پسره اونقدر عاشقت باشه و اونقدر خاطرت و بخواد که هر بار بابات شکستش کم نیاره و دوباره بیاد. این آدمی که منو تو میشناسیم با ویژگی های اخلاقیش میتونه تحمل کنه بابات خار و خفیفش کنه؟میتونه سکوت کنه؟ حرف های مامان تمام حال خوبم و ازم گرفت.راست میگفت امکان نداشت امشب بابام اجازه بده و امکان نداشت محمد بخاطر من یه بار دیگه هم بیاد .دختر خوب واسش زیاد بود .چرا باید بخاطر من بی ارزش خودشو کوچیک کنه ؟ _نمیخواستی ذوقم و کور کنی ولی باید بگم تمام امیدم و ازم گرفتی مامان جان چند بار صدام زد بدون اینکه جوابش و بدم رفتم تو اتاق و پشت در نشستم. به این فکر کردم کسی که تا اینجا همچی و درست کرد و باهام مونده و صداهام رو شنیده مطمئنا تا آخر راه بامن هست. قبلا فکر نمیکردم امشبی بیاد و من منتظر اومدنشون به خونمون باشم. پس بازم باید به کسی که همیشه حواسش به منه توکل کنم. تسبیحی که با تسبیح محمد خریده بودم و برداشتم.ذکر میگفتم و یکی یکی دونه های چوبیشو رد میکردم . رفتم سمت دستشویی و وضو گرفتم نشستم تا اذان شه. نمازم رو خوندم و اتاقم رو چک کردم‌. یه نگاه تو آینه به خودم انداختم و دلم وبه خدا سپردم. نشستم رو تخت که صدای آیفون و شنیدم‌ دلم ریخت.تپش قلب گرفتم.یه نفس عمیق کشیدم . چادرم و سرم کردم و از تو آینه به خودم نگاه کردم. از پنجره اتاقم به پایین نگاه کردم. بابا با پرونده هایی که تو دستش بود درو باز کرد تا چشمم بهش افتاد دنیارو سرم خراب شد. مصطفی،اینجا چیکار میکرد؟ کت شلوار مشکی تنش بود.یه سری پرونده و ورقه با بابا رد و بدل کردن. از پنجره فاصله گرفتم.دعا میکردم هرچه زودتر از خونمون دور شه. الان فقط تو رو کم داشتم ...! رفتم سمت اتاق مامان،داشت لباس میپوشید. بهش گفتم مصطفی اومده. +با بابات کار داره،زود میره. مامان چهره پر استرسم رو که دید بغلم کرد و سعی کرد بهم آرامش بده. یه نفس عمیق کشیدم و ازش جدا شدم. داشتم از پله هاپایین میرفتم که ایفون دوباره زنگ خورد...* ادامـہ‌دارد... نویسنده✍ 🧡 💚