eitaa logo
بيت الشـھـ🥀ــدا مدافعان حرم ولایت
404 دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.9هزار ویدیو
322 فایل
به‌بیـت‌الشـھــ🕊ـــد🥀 مدافعان حرم ولایت خۅش‌آمـدید با شرکت درچله ها ومتوسل شدن به چهارده معصوم(ع) وشهدای والامقام به درجات معنوی خود سازی برسیم👌 حضور شما در این کانال اتفاقی نیست❣️ پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/1740715 @BEIT_Al_SHOHADA
مشاهده در ایتا
دانلود
طبق آنچه همرزمان او می‌گویند شهید مصطفایی در لحظات آخر با بیسیم محل قرار گرفتن خود را اعلام می‌کند؛ اما بعد از آزادشدن منطقه به آنجا می روند و اثری از پیکر او نمی‌بینند و تقدیر بر مفقودالاثری او تا روزهای اخیر رقم می‌خورد تا اینکه در کنار سردار شهید رضا فرزانه پیکر او شناسایی می‌شود. یکی از دوستان شهید دلنوشته‌ای خطاب به او نوشته است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است. متن این دست‌نوشته را می‌خوانید: خوب یادم هست 9 یا 10 فروردین سال 93 بود که روی پشت بام یکی از خانه های تازه آزاد شده شهر حلب به هم رسیدیم. غروب بود، چشم به این دشت مقابل و خانه ها و درختان زیتون و دود ناشی از انفجارها دوخته بودیم، عین الله خاطراتی از شهید مهدی عزیزی که در روستای کفرآکار حلب به شهادت رسیده بود، تعریف می کرد و در کنار آن از مظلومیت حاج اسماعیل حیدری، رضا کاربرزی و شهید علی کنعانی که در سه‌راهی عبوث ماشینشان با جیب کنار جاده‌ای منفجر شده بود، صحبت می کرد. اشک در چشمان هر دوی ما حلقه زده بود، بغض هایمان به ناگاه ترکید و دیگر امان نمی داد. آرام و با صدایی لرزان از او پرسیدم عین الله چرا ما اینجاییم؟ ایران الان نوروز 93 است، دنیای هزارتوی رنگارنگ تهران پر است از هیاهوی لذت و شادی ولی من و تو در حلب در میانه جنگ و ترکش و گلوله چه می کنیم؟ صدای توپ 23 عجیب در فضا پیچید. عین الله نگاهم کرد و گفت بیا با هم به درون شهر برویم. آرام آرام راهی شدیم، کودکان شهر، مساجد خراب و ویران شده، انگار روح مرگ را در اینجا پاشیده بودند، غربت، حسرت و جماعتی که بی سامان از هرجا نمی دانستند چه کنند، به چه کسی پناه ببرند و صدای خمپاره ها و توپ هایی که برسر مردم فرود می آمد؛ به قبرستان رسیدیم که کودکان و زنان و مادران برسر قبر عزیزان خود مویه می کردند. عین الله کودکان را جمع کرد و لحظاتی با لبخند برای آنها هم پدر شد و هم برادر، هم غمخوار شد و هم مدافع، چشمانش از اشک پر شده بود ولی خود را آرام نشان می‌داد. بعد از چند دقیقه که از آنها جدا شدیم رو به من کرد و گفت جوابت را گرفتی؟ ما اینجاییم که اینجا باشیم ما اینجاییم که تکلیف مان را عمل کنیم، ما اینجاییم که غمخوار باشیم ما اینجاییم تا صدای اذان اسلام برپا باشد. ما اینجا آمده ایم که معنی امنیت را بفهمیم، معنی لذت و آرامش را درک کنیم، ما اینجاییم تا لبخند بر لبان کودک مسلمان باشد. تا مدافع حرمت انسانیت در مقابل وحشی‌های سیاه پوش باشیم، تا حامی زیبایی اسلامی باشیم که اصل آن بر وحدت،  صلح و مقاومت است. من در چهره عین الله غرق شده بودم، او یک رزمنده است یا یک عارف، یک سرباز است یا یک فرمانده… هنوز هم نتوانستم آن روز عین الله را در وجود خود درک کنم، صفایش را، صمیمیت و مهربانی‌اش را… الان که این را می نویسم 6 سال از آخرین باری که عین الله را دیده‌ام می‌گذرد، آخرین دیدار و آخرین کلمات را خوب به خاطر دارم. شبهای محرم سال 94 جنوب حلب بود. روستای قواصی، هویز، ذهبیه و آخرین کلماتش را خوب به یاد دارم که برای پسرش چه آرزوهایی آرزو می‌کرد! چه افتخارهایی و چه … این روایت ناتمام و روایت کوتاه عین الله مصطفایی است که در تاریخ 19 آبان 1394 در روستای قواصی در جنوب حلب مظلومانه به شهادت رسید و پیکر مبارکش بعد از 6 سال شناسایی شده است و به وطن برگشته است. روحش شاد و راهش پر رهرو… ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
خانم حمزه لویی از ازدواج تان برایمان بگویید؟ چطور شد که با یکدیگر آشنا شدید؟  لبخندی که همیشه در ذهنم ماندگار شد ازدواج ما به صورت سنتی بود. یکی از اقوام آقا عین الله از همسایگان بود. ایشان ما را به یکدیگر معرفی کردند. مدت زمانی هم که برای اولین بار باهم صحبت کردیم یکربع بیشتر نشد. من بیشتر شنونده بودم. عین الله از خودش و معیارهای ازدواج، خصوصیات اخلاقی و زندگی اش می گفت و من می شنیدم. از همان لحظات اول جذب صحبت هایش شده بودم. اول بار همان دیدار بود. ولی از کلام و رفتار و لحنشان به دلم نشسته بود. حتی در خاطراتمان پس از آن آشنایی تعریف کرد که « آن روز تماما من صحبت کردم. شما دائم نگاهت را از من می گرفتی. گاهی یک نگاه می کردی و سریع سرت را پایین می انداختی. تصمیم گرفتم یکبار در صورتت زوم شوم که نگاه ام کردی غافلگیرت کنم. و این اتفاق افتاد و من خندیم». همان لبخند در ذهن من ماند و از خاطرات ماندگار خوب ام شد. از امیررضا برایمان بگویید، اسم فرزندتان انتخاب کدام یک از شما بود؟ اسم پسرم نذر دوران جوانی عین الله بود. امیررضا 16 اسفند سال 86 ایام ماه صفر به دنیا آمد. ماجرا به دوران سربازی عین الله برمی گشت. دورانی که در مشهد مقدس گذشت. یکی از روزها در حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) از خدا خواسته بودند که همسرشان به انتخاب امام رضا(ع) باشد و راه پیش رویشان بگذارند و در زمینه ازدواج موفق باشند همان وقت به دلشان افتاده بود که خدا فرزند اولش را پسری دهد که نامش را رضا بگذارد. پس از به دنیا آمدن پسرم نظری هم از من خواستند که در نهایت نامش را گذاشتیم امیرضا. شما دیداری هم با شهید سردار حاج قاسم سلیمانی داشتید، در خصوص آن دیدار برایمان بگویید؟  دعا کن که من شهید شوم چندماه پیش از شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی ایشان به منزل ما آمدند. آن روز یک روز خاص بود. یک روز به یاد ماندنی. وقتی به منزلمان آمدند متوجه شدم که ایشان یک انسان خاصی هستند، معمولی نبودند. در صحبت هایشان به من دلگرمی و آمادگی برای پذیرش شهادت دادند. پذیرش شهادتی که با تمام القائات همرزمان و دوستان شهید متفاوت بود. در صحبت هاشون به من گفتند که « امروز مرا پدر خودت بدان، هرچه در دلت هست بگو من می شنوم و هرکاری که داری بفرما». وقتی اصرار مرا در نپذیرفتن آمادگی برای خبر شهادت عین الله دیدند گفتند: « پس برای من دعا کن که من شهید شوم».  به حاج قاسم گفتم من همواره دنبال خبری از عین الله بودم و مطمئن بودم که اگر شما را ببینم قطعا خبری از همسرم دارید. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در آن دیدار مرا مطمئن کردند که خبری از عین الله نیست. ولی به نوعی واضح هم به من و هم به امیررضا گفتند که آماده شنیدن هرخبری باشید. ما دوست داریم آنچه خواسته شما هست بشود ولی مطمئن باشید که از خواسته شما بالاتر این است که به شهادت برسند و اگر برای آقا عین الله نمی خواهید برای من این شهادت را بخواهید. روزی که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدیم هم من و هم امیررضا احساس می کردیم که پشتوانه محکمی را از دست داده ایم. غروب خواستم که حال و هوایش عوض شود. رفتیم با هم لباس مشکی بخریم. آن روز حس شکنندگی را در خودم و فرزندم دیدم. ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
🔺توصیه رهبر انقلاب به قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل برای پیروزی جبهه مقاومت ⭕️ حتی اگر شرایط خواندن ندارید صوتش رو بذارید پخش کنید ✅🤍 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 27 تا 44 📄 🇮🇷مجموعه کانالهای معنوی بیت الشهدا مدافعان حرم ولایت👇 🟢https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ✨✨✨✨✨✨✨ 🔴http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
2026970883_-165215155.m4a
حجم: 6.19M
‌🎙 📄 امروز 📖   🇮🇷مجموعه کانالهای معنوی بیت الشهدا مدافعان حرم ولایت👇 🟢https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ✨✨✨✨✨✨✨ 🔴http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊 ♥️بســــــم‌‌ رب‌‌الشـــــــــــــهدا‌‌ و‌ الصدیقین♥️ 🕊💐سلام بر تربت پاک شهدا💐🕊 💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند💌 📌نوزدهمین چله کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ✨شروع چله: 1404/05/23 ✨پــایـان چله: 1404/06/31 🎁در این چله ✨قرائت زیارت عاشورا و 📿100 شاخه 🌺 صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم علیه السلام وشهدای گرانقدر🤲 ♥️🕊اسامی شهدای والامقام🕊♥️ 🕊۱. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51387 🕊۲.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51494 🕊۳. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51578 🕊۴. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51653 🕊۵. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51721 🕊۶. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51790 🕊۷.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51864 🕊۸.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/51935 🕊۹.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52029 🕊۱۰.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52098 🕊۱۱.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52178 🕊۱۲.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52250 🕊۱۳.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52328 🕊۱۴.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52394 🕊۱۵. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52456 🕊۱۶. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52549 🕊۱۷.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52618 🕊۱۸.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52685 🕊.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52763 🕊۲۰.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52846 🕊۲۱.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52916 🕊۲۲#.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/52984 🕊۲۳. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53074 🕊۲۴. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53154 🕊۲۵.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53227 🕊۲۶.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53298 🕊۲۷.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53369 🕊۲۸.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53457 🕊۲۹.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53538 🕊۳۰.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53628 🕊۳۱.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53704 🕊۳۲. 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53774 🕊۳۳.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53857 🕊۳۴.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53924 🕊۳۵.🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/53989 🕊۳۶.🥀 🕊۳۷.شهیدحسینعلی_نصیری 🕊۳۸.شهیدحاج_محسن_حاجی_حسنی 🕊۳۹.شهیدعلیرضا_ارشادطلب 🕊۴۰.شهیدابراهیم_رحمانیان_کوشککی 🤲 ما را به قصد شهادت دعا کنید 🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ 💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐
🌺مهمان امروز: 🇮🇷شهید عباس ذاکر حسینی 🥀🌺🕊🥀🌺🕊🥀🌺🕊🥀 فرزند محمد رفیع تاریخ تولد: ۲۵ شهریور ۱۳۳۹ محل تولد: شیراز تاریخ شهادت: ۴ اردیبهشت ۱۳۶۰ منطقه عملیاتی: شوش  سن: ۲۱ سال مزار شریف: گلزارشهدای بهشت زهرا(س)، قطعع26-ردیف 41-شماره6 ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
شهید عباس ذاکرحسین، بیست و پنجم شهریورماه ۱۳۳۹ش در جنوبی‌ترین نقطه‌ شیراز چشم به جهان هستی گشود.‌ هنوز دوران خردسالی را پشت سر نگذاشته بود که به بیماری مننژیت دچار شد و پزشکان از سلامت و بهبود او قطع امید کردند و پدر که جزو شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود، عاجزانه از خداوند شفاعت فرزندش را خواستار شد و خداوند بار دیگر به او لطف فرمود و عباس را عمری دوباره بخشید. او در هفت سالگی به مدرسه رفت و ضمن آموختن علم، قرائت کلام‌الله مجید را به دیگر دانش‌آموزان آموخت تا آن‌جا که با پول هفتگی خود جوایزی تهیه کرده و به افرادی که احادیث یا قرآن را صحیح می‌خواندند، جایزه می‌داد. ذاکرحسین بعد از اخذ مدرک دیپلم فنی، تمام وقت خود را مصروف مبارزه با فساد و طاغوت و عبادت و خودسازی کرد. او دوستانش را به کوه‌های اطراف شیراز می‌برد و در آن‌جا علیه استبداد پهلوی صحبت می‌‌کرد. اولین فعالیت انقلابی‌اش حمله به مشروب‌فروشی‌ها و سینما‌ها بود. او با دوستانش شیشه‌های مشروب را خرد می‌کرد که توسط عمال شهربانی بازداشت شد. در این زمان، به عضویت گروه مسلح حزب‌اللهی درآمد. در این دوران، برادرش سعید نیز جزو مبارزین انقلابی بود و توسط ساواک دستگیر گشت. عباس با پخش اعلامیه و پوسترهای امام (ره) و حضور در تظاهرات، مبارزاتش را آشکار‌تر ساخت و در یکی از همین راهپیمایی‌ها ساواک موتورسیلکت او را به غنیمت گرفت. به‌دنبال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، پوسترهای زیادی از تصاویر امام (ره) تهیه کرد و در بین دوستانش پخش نمود و اندک زمانی بعد، لباس سبز سپاه را بر تن کرد و عازم خطوط مقدم جبهه‌های جهاد گشت. عباس پس از عضویت در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به تهران رفت و با طی دوره‌ کوتاه اطلاعاتی، به جبهه شوش اعزام و با سمت فرمانده اطلاعات مشغول انجام وظیفه شد. عباس ذاکرحسین، سرانجام در روز چهارم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی طی یک مأموریت شناسایی در منطقه‌ شوش در سن بیست و یک سالگی به بیکران آسمان بال گشود. شهید آیت‌الله دستغیب بر پیکرش نماز خواند و شهید عباس ذاکرحسین بر دست‌های مردم داغ‌دار شیراز به سوی آرامگاه ابدی‌اش رهسپار گردید. ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
💌بخش‌هایی از وصیتنامه و نکات اخلاقی این شهید عزیز:  تا بهشت راهی نیست، کمی توفیق، کمی همت، کمی تلاش.  اومد روی یه صفحه کاغذ نوشت: حاسبوا قبل ان تحاسبوا. یه کم پایین تر اسم چند تا گناه رو ردیف کرد و جلوی اونها رو خالی گذاشت.  بعدش هم برگه رو تکثیر کرد و به هر کدوم از مربیان یه دونه داد. بهشون هم گفت: شبها بنشینید کاراتون رو بررسی کنید ببینید خدای نکرده چندتا دروغ گفتید؟ غیبت چند نفر رو کردید؟ تهمت زدید یا نه؟ بدبینی داشتید؟ کارهای خوبتون چقدر بوده؟ و…   خلاصه باید حواسمون به کارامون باشه. سر هر ماه اگه یه نگاه به این برگه بندازید حساب کار دستتون میاد. ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝