eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
256 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
💛❤️خيلي شوخ بود . هر وقت بود خنده هم بود . هر جايي بود در هر حالتي دست بردار نبود . خمپاره كه منفجرشد تركش خورد گفت: «بچه ها ناراحت نباشيد ،من مي روم عقب،امام تنهانباشد‼️😅 »امدادگرها كه مي گذاشتندش روي برانكارد،از خنده روده بر شده بودند...😂 🌹
❣بهش مي گفتن: «آخه تو که پسر نيستي،چه جوري مي خواي بجنگي !؟ » مي گفت:دفاع از وطن که زن و مرد و پير وجوان نداره . هرکس بايد هرکاري که از دستش برمياد ، بکنه.)  با اينکه سنش خيلي کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمي ترسيد.به کسايي هم که مي ترسيدن مي گفت: « وقتي دشمن اومده تو شهرتون ، چرا نشستيد و هيچ کاري نمي کنيد !؟  همه بايد مبارزه کنن .» 🌹 (دختری از )
🔴⭕️بعد از دو هفته از شهادتش، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه‌های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب» یک سالی از شهادت عباس می‌گذرد هنوز در خانه ما صدای اذان در سه نوبت به افق حلب پخش می‌شود یکبار دست بردم که حذفش کنم دلم نیامد با خود گفتم بگذار هر روز ندای الله اکبر در خانه طنین انداز شود تا مرهمی بر دل باشد. " تولد🌹گرامیباد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جوون با توسل به حضرت ابوالفضل خدا بهش بچه داده ببین بچش رو آورده تو بین الحرمین چیکارمیکنه....😍😍
🦋🦋کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها "اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ " بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره... 🦋🦋 🌹
شما اوستایِ تعمیر کردنِ قلب هایِ شکسته‌یِ مایید . . آقای امام‌رضا💛؛