eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
256 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
                          ♡ویــژگــی های دوسـتـ  واقــعـی♡ *از زبان امام صادق(ع) دوستی و رفاقت شرایطی دارد، کسی که دارای تمام آن شرایط نیست نمی‌تواند دوست کاملی باشد، و آنکه دارای هیچ یک از آن شرایط نیست بطور کلی دوست نیست: *اول*:آنکه ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یــکـسـان بـاشـد...!😊 پ.ن:دورو نباشه،یکرنگ باشه، صادق باشه...😊 *دوم*:آنکه زیبایی و آبروی تورا جمال خود بـدانـد و زشتی و نازیبایی تو را زشتی و نازیبایی خود بداند...!😊 پ.ن:هرچی برای خودش میخواد و می‌پسنده و دوست داره برای توهم بخواد و بپسنده و دوست داشته باشه...!😊 *سوم*:دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام برخورد دوستانه او را به تو تغیر ندهد...!😊 پ.ن:اگه شرایط زندگیش تغیر کرد بهتر یا بدتر شد، رفتارش با تو تغیری پیدا نکنه....!😊 *چهارم*:در زمینه رفاقت از آنچه در اختیار دارد از تو مضایقه ننماید...!😊 پ.ن:رفاقتش با تو دلی باشد و همه چیزی که میتونه برای رفاقتی که داره، بزاره وُ بزاره، بدون هیچ کم و کاستی، رفاقتش تمام و کمال باشه نسبت به تو...!😊 *پنجم:تــو را در سختی ها و گرفتاری ها تـنـهـا نـگـذارد...!😊 پ.ن:تا تهِ تهش باهات باشه،کنارت باشه تو هر شرایطی، نه فقط زمانی که کارش پیشت گیر بود پیداش بشه،مثل یک خواهر یا بردار و دقیقا عین یک رفیق واقعی بدون اینکه تو بگی، هر وقت دید نیازه کنارت و همرات باشه...!😊 "ازخدامیخوام وامیدوارم همه ماحداقل "یک رفیق واقعی" داخلِ زنـدگیـمون داشته باشیم ان شاءالله...!(:♡:)" @montazer_shahadat313
فقط‌ جنگ نیست... اگر بهش معتقد باشی قطعا شهید‌ میشی @montazer_shahadat313
من و خورشید ساعت را میخڪوب میڪنیم تا صبح از چشمان پر فروغ تو آغاز شود... @montazer_shahadat313
سلام رفقـــــا.... لطفا بزنین روی لین‌ـک زیر..🤔 خوش حال میشیم نظرتون رو درباره کانال بگین..👌 راستی حتما بگین که دوست دارین بیشتر چی بذاریم تو کانال تا بتونیم رضایت شمارو به دست بیاریم...😃 منتظرتون هستیم....😉❤️❤️ به طور ناشناس.. https://harfeto.timefriend.net/720251802
هر شب به جای خواب نشینم ب خلوتی در دل کتاب یاد تو را مشق میکنم♥ ‌ @montazer_shahadat313
*ناحله🌸* قسمت‌سـوم
🌸 دیگه نایی برام نمونده بود کلید انداختم و درو باز کردم نبود مامان بابا رو غنیمت دونستم و خیلی تند پریدم تو حموم تو آینه یه نگاه ب صورت زخمیم انداختم و آروم روشو با کرم پوشوندم رفتم‌سمت تخت و خواستم خودمو پرت کنم روش که درد عجیبی رو تو پهلوم حس کردم از درد زیادش صورتم جمع شد دوباره رفتم جلوی آینه وایستادم و لباسمو کشیدم بالا با دیدن کبودی پهلوم دلم یجوری شد خواستم بیخیالش شم ولی انقدر دردش زیاد بود که حتی نمیتونستم درست و حسابی رو تختم دراز بکشم چشامو بستمو سعی کردم به چیزی فکر نکنم .... با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم یه نگا به ساعت انداختم ای وای ۱۲ ساعت خوابیده بودم با عجله از رخت خواب بلند شدم واز اتاق زدم بیرون بابامو نزدیک اتاقم دیدم بهش سلام کردم ولی ازش جوابی نشنیدم مث اینکه هنوز از دستم عصبانی بود بیخیالش شدم و رفتم تو دستشویی. از دستشویی که برگشتم یه راست رفتم تو اتاقمو چادر سفیدمو برداشتم تا نماز بخونم بعد نمازم رفتم جلو آینه و یه خورده کرم زدم به صورتم تا زخماش مشخص نشه بعدشم خیلی تند لباسای مدرسمو پوشیدمو حاضر شدم . رفتم پایین و یه سلام گرم به مامانم کردم پریدم بغلشو لپشو بوسیدم و نشستیم تا باهم صبحانه بخوریم همینجوری که لقمه رو میزاشتم تو دهنم رو به مامان گفتم +ینی چی اخه ؟؟ چرا بیدارم نکردی مامان خانوووممم چرا گذاشتی انقدر بخوابم کلی از کارام عقب موندم مامان یه نگاه معنی داری کرد و گف _اولا که با دهن پر حرف نزن دوما صدبار صدات زدم خانم شما هوش نبودی دوتا لقمه گذاشتم تو دهنمو با چایی قورتش دادم مامان با کنایه گف _نه که وقتی بیداری خیلی درس میخونی با چشای از کاسه بیرون زدم بش خیره شدم و گفتم +خدایی من درس نمیخونم؟ ن خدایی نمیخونم؟ اخه چرا انقده نامردی؟؟؟ با شنیدن صدای بوق سرویسم از جا پریدم و گفتم دیگه اینجوری نگو دلم میگیره مامان با خنده گف _خب حالا توعم مواظب خودت باش براش دست تکون دادم و ازش خدافظی کردم بھ قلمِ ــ🖊 💙و 💚 @montazer_shahadat313
*ناحله🌸* قسمت‌چهارم
🌸 کیفمو برداشتمو رفتم تو حیاط خم شدم تا کفشمو بپوشم که نگام به کفش خاکیم افتاد و همه ی اتفاقات دیروز مث یه خواب از جلو چشام گذشت ... کفشمو پام کردم از راهروی حیاطمون گذشتم نگاه به بوته های گل رز صورتی و قرمز سمت راست باغچه افتاد یدونشو چیدم و گذاشتم تو جیب مانتو مدرسم از حیاط بیرون رفتم در ماشینو باز کردمو توش نشستم به راننده سلام کردم .کتاب زیستمو از تو کیفم در اوردم که یه نگاه بهش بندازم این اواخر از بس که این کتابا رو خوندم حالم داش بهم میخورد از همه چی هر کاری کردم که بتونم تمرکز کنم نشد هر خطی که میخوندم از اتفاقای دیروز یادم میومد از پرت شدن خودم رو آسفالت تا رسیدن امدادای غیبی خدا از لحظاتی که ترس و دلهره همه ی وجودمو فرا گرفته بود زمانیکه دیگه فکر کردم همه چی تموم شده و دیگه بایدبا همه چی خداحافظی کنم خیلی لحظات بدی بود اگه اونایی که کمکم کردن نبودن قطعا الان من اینجا نبودم تو اون کوچه ی تاریک که پرنده پر نمیزد احتمال زنده بودنم 0 درصد بود . وای خدایا ممنونتم بابت همه ی لطفی که در حق من کردی تا اینکه برسیم هزار بار خدارو شکر کردم و یادم افتاد من تو اون شرایط حتی ازشون تشکرم نکردم کل راه به همین منوال گذشت و همش تو فکر اونا بودم و حتی یک کلمه درس نخوندم دریغ از یه خط ... وقتی رسیدم مدرسه سوییشرتمو در آوردم و رو آویز آویزون کردم و نشستم رو صندلیم کیفمم گذاشتم رو شوفآژ ، کنار دستم . عادت نداشتم با کسی حرف بزنم از ارتباط با بچه ها خوشم نمیومد مخصوصا که همشون از خانواده های جانباز و شهید و شیمیایی بودن یا خیلی لات و بی فرهنگ یا خیلی خشک و متحجر یا ازین ور بوم افتاده یا از اون ور بوم افتاده ولی خب من معمولا خیلی متعادل بودم نه بدون تحقیق چیزیو میپذیرفتم و نه تعصب خاصی رو چیزی داشتم ترجیح هم میدادم راجع به چیزایی که نمیدونم بدون ادعا بخونم و اطلاعات بدست بیارم برا همینم اکثر معلما تو قانع کردن من مونده بودن . خب دیگه تک‌دختر قاضی بودن این مشکلاتم داره کتابمو گرفتم دستم و مشغول مطالعه شدم که ریحانه رسید بغل دستی خوش ذوق و خوش اخلاقم بود با اینکه چادری واز خانواده مذهبی بود ولی خیلی شیطون بود یه جورایی ازش خوشم میومد میشه گفت تو بچه های کلاس بیشتر با اون راحت بودم همینکه وارد کلاس شد و سلام علیک کردیم‌متوجه زخم روی صورتم شد زخمی که حتی مامانمم اول صبح متوجهش نشده بود چشاش و گرد کرد و گفت _وایییی وایییی وایییی دختر این چیههه رو صورتت ؟ خندیدم و سعی کردم بپیچونمش دستشو زد زیر چونش و با شوخی گف +ای کلک!!! شیطون نگام کرد و گفت شوهرت زدت ؟دسش بشکنه الهی ذلیل شده با این حرفش باهم زدیم زیر خنده... بہ قلمِ🖊 ــ🖊 💙و 💚 @montazer_shahadat313