دیر وقته و من و نعیمه جان و مامان و خواهرشون که تو ماشین نشستن از یک مهمونی خانوادگی برگشتیم گفتم خانواده ، راستی دیگه اصلا خانواده ای باقی مونده🤔؟ از خودم شروع میکنم که به کسی بر نخوره، قدیما مایه خونه نقلی داشتیم که همیشه درش به روی همه باز بود در واقع پاتوق خانواده بود خاله ام و بچه هاش اگر با ما هروز تابستون هاکاهو سکنجبین و زمستون ها لبو پخته و باقالی دمی رو نمیخوردن ان روز مون روز نمیشد😋 از طرف خانواده پدریمم مرحوم عمو جانم( استاد نادر گلچین) با خانم و سه تا دختراش همینطورمرتب پیش ما بودن❤️😊 ما هم همینطور، رفتن خونه خاله و عمو یه جورایی با رفتن به پاریس و سوییس برابری میکرد🫶 اما از انجایی که خدا بیامرزها مامان و بابای و مادر بزرگ پدریم که پیش ما زندگی میکردن، بزرگ خانواده بودن 😶‍🌫️ دوست داشتن همه همیشه پیش ما بیان البته بماندنمیدونم اون خونه چی داشت که هیچکس دلش نمی خواست جای دیگه ای بره😊 تا اینکه بابا و داداشم به فاصله کم از هم عمرشونو دادن به شما😔🥺 تو عزا شونم هم هنوز همون خونه نقلی پر میشد از فامیل و دوست و اشنا چرا؟ چون هنوز ستون خونه محکم بود دیوارها ترک برداشته بود ولی پی اش قرص بود ، پی اون خونه مادر بود❤️ ، نمیزاشت اب تو دلمون تکون بخوره🥹 داغ دیده بود اونم دوتا عزیز، ولی انگار با همون داغ دلش تخمه هندونه های🍉 شب یلدا رو که از تابستون جمع کرده بود واسه ما و فامیل تفت میداد😊🥹 جگر سوختش انار قزمز و قاچ خورده روی کرسی زمستون بود، مهرش نور چراغ فتیله ای ،که هروز تو حیاط پاک میکردو نفتش و میریخت، تا کم کم چراغمون کم سو شد 🥺خواهر خوش صدام دیگه نخوند ،😢 تموم شد خونه بی نور ستونش ریخت و هوار شد رو سرمون😖☹️ اون درم برای همیشه بسته شد😔 دیگه هیشکی نمیاد نمیره یعنی راسنتش هم اونها تعقیر کردن هم من😔 دیگه هیچکدوممون اون ادم سابق نیستیم اما جال اینجاست که مابین این بی حوصلگی ها فهمیدم یه فامیل خو ب دیگه هم داشتم که خودم خبر نداشتم بله همین نعیمه خانم نظلم دوست فامیل گمشده من بوده که حالا پیدا شده 😊❤️ پیدا شده که بگه هنوز فامیلی و نسبت و هم خون بودن قشنگه ❤️خیلی ام قشنگه❤ راستی😉 اگه گفتین من و نعیم چه نسبتی فامیلی با هم داریم؟😉👍 #فامیل #فامیل_دور #فامیل_نزدیک #خانواده_من #همدیگرو_دوست_داشته_باشیم_شاید_فردایی_نباشه #قدر_همو_بدونیم_شاید_فردایی_نباشه #مرجانه_گلچین اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅🟣🟢🟠❅┅┅┄         @BaSELEBRTY