یه نوع طاعون در بین بنیاسرائیل شیوع پیدا کرد و عدهای رو از بین برد!😵
حالا چجوری این طاعون اومد بین قوم بنیاسرائیل؟
با گرد و غبارهای آلودهای که به فرمان خدا با وزش باد به سمت اونها روانه شد...
و فقط کسانی از این عذاب نجات پیدا کردن که موقع ورود به شهر مقدس از بابُالحِطّة شروط خداوند رو رعایت کرده بودن🤕
اینکه اهل بیت پیامبر (ص) در روایات به عنوان باب حطه معرفی شدهاند، یعنی این خاندان و محبت و ولایت آنان وسیلۀ آمرزش و رحمت الهی و برخورداری از نعمتهای فراوان و برکت در زندگی است و پذیرش ولایت اهل بیت (ع) و پنج تن آل عبا زمینهساز شمول رحمت الهی و رسیدن به سعادت ابدی است. بنی اسرائیل که آن واژه را از روی استهزاء عوض کردند، کیفر الهی بر آنان نازل شد و دچار طاعون شدند. رهاکنندگان اهل بیت (ع) نیز از سعادت محرومند. امام علی (ع) فرمود: «أَنَا بَابُ حِطَّة»
و پیامبر خدا (ص) فرمود: «عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بَابُ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَ مِنْهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِرا»
نیز فرمود: «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ... مَثَلِ بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْهُ هَلَك»
و نیز فرمود: « مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل».
علامه مجلسی پس از نقل این حدیث، از تفسیر امام عسکری (ع) نقل میکند که: در باب حطّۀ بنی اسرائیل، نامهای پیامبر و أئمه (ع) نوشته شده بود و به آنان امر شد که در برابر آنها خضوع و به فضیلت آنان اقرار کنند و نپذیرفتند و عذاب بر آنان نازل شد. این حدیث، از فضایل مهمّ خاندان پیامبر و علی بن ابی طالب (ع) است و شأن و مقام آنان را نزد خدای متعال نشان میدهد.
1_769296864.mp3
4.16M
•••
ختم گویای نهج البلاغه بخش حکمت ها🌱
حکمت ۱۴۸ تا ۱۵۵
•••
https://eitaa.com/abotorabalhasan
‹ حکمت ۱۴۸ ›
🌱 انسان زير زبان خود پنهان است.
| نقش سخن در شناخت انسانها - اخلاقی علمی |
‹ حکمت ۱۴۹ ›
🌱 نابود شد كسی كه ارزش خود را ندانست.
| ضرورت خودشناسی - اخلاقی |
‹ حکمت ۱۵۰ ›
🌱 (مردی از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او فرمود: از كسانی مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تاخير می اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن می گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمی شود و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز می دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر می كند اما خود فرمان نمی برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكی از گناهكاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می شود و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است. اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی گردد، برای ديگران كه گناهی كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است، اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهی ورزد و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند. عبرت آموزی را طرح می كند اما خود عبرت نمی گيرد، در پند دادن مبالغه می كند اما خود پندپذير نمی باشد، سخن بسيار می گويد، اما كردار خوب او اندك است. برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاويدان آسان می گذرد، سود را زيان و زيان را سود می پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست می دهد، گناه ديگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك می پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ می داند، مردم را سرزنش می كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد می كند، خوشگذرانی با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم می كند اما هرگز به نفع ديگران، بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه می كند، ديگران از او اطاعت می كنند و او مخالفت می ورزد، حق خود را به تمام می گيرد اما حق ديگران را به كمال نمی دهد، از غير خدا می ترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد.
(اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، برای اندرزدادن كافی بود. اين سخن حكمتی رسا، و عامل بينایی انسان آگاه و عبرت آموز صاحب انديشه است)
| ضد ارزشها و هشدارها - اخلاقی اجتماعی سیاسی |
‹ حکمت ۱۵۱ ›
🌱 هر كس را پايانی است تلخ يا شيرين.
| ضرورت آیندهنگری- اخلاقی |
‹ حکمت ۱۵۲ ›
🌱 آنچه روی می آورد، باز می گردد و چيزی كه باز گردد گویی هرگز نبوده است.
| توجه به فناپذیری - اخلاقی |