eitaa logo
کانال باباشیخعلی زاینده رود
2.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
347 فایل
کانال باباشیخعلی زاینده رود کانالی شهری با کلی مطالب متنوع این کانال بهترینه چون شما عضوی ادمین @Farhadram تبلیغات شخصی هزینه دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
ســـ🌷ــــلام مهربانان صبحتون بخیـر امـیدوارم روز گررررم تابستانی شما پر از زیبایی و امیـد و دلتون سرشار از مهـر و شـور زندگی باشه امیـدوارم روزتون از بهترین و قشنگترین لحظات و موفقیت ها‌ لبریز باشه  پنجشنبه تون زیبــــــــــا 🙏 https://eitaa.com/Babashikhali
صبــح اسٺ والسلام برشاه بےڪفن روزم حسينے اسٺ از يُمن اين سلام صلے علیڪَ يا مقطوعُ بالسُّيوف صلے علے الحسين هرلحظہ صبح و شام 🌤💚 https://eitaa.com/Babashikhali
🌸صبح شد و روز نو آغاز شد 🌿پنجره ای رو به خدا باز شد 🌸مرغ دلت را برهان از قفس 🌿لحظه ی روحانی پرواز شد ســلام 🌸 صبح زیباتون بخیر 🌸 امروزتون توام با موفقیت و آرامش🌸 https://eitaa.com/Babashikhali
کانال باباشیخعلی زاینده رود
یادی کنیم از خادمین امام حسین (ع) که آسمانی شدند مرحوم حاج خیراله معظم و مرحوم حاج امیرقلی باقری مشه
سلام وعرض ادب این تعزیه قدیمی خیلی برای ماکه اون زمان کوچیک بودیم وخاطرمون نیست جالبه لطفا اگه کسی فیلم از تعزیه یا کوچه و خیابان قدیم داره بذاره ممنون
ماشین نویسی صلواتی روبرو پایگاه بسیج امام حسین (ع) https://eitaa.com/Babashikhali
سلام آقای رام وقتتون بخیر میخواستم از این رسانه یه تشکر ویژه بکنم از جوان های شهرمون بابت کاروان فوق العاده‌ای ک دیروز برپا کردن من به شخصه می‌دیدم چند وقته خیلی در تکاپو هستن و به نحو احسن برگزار کردن اجرتون با آقا امام حسین انشالله هرچی از خدا میخواید بهتون بده 🤲🙏 یا حق
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما خونه ما ... بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد ... گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه ... روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود . میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!* میشه درد منم دوا کنی بیام حرم یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید . ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ https://eitaa.com/Babashikhali