نمیدانم پایان این ماجرا چه میشود اما باید بدانۍ .. آسمان اشڪ شوق میریزد و در میان هق هق میڪند ... کم و بیش در آسمان پرنده دیده میشود آن هم خیس و خسته ... برگ های زرد و نارنجی پاییزۍ بر روی زمین، و درختان سربه فلک کشیده بدون برگ تصویر خوف ناڪی را نقاشی ڪرده .. مه دنیا را گرفته و جاده‌ای مشخص نیست .. میبینی زیباۍ من .!! در نبود تو خاطرهایت دنیارا زیبا میکند و جای خالی ات فریاد میکشد .. #ف_الف #بہ_وقت_دیوانگۍ ¹¹:¹¹🌱 @balosh °•🧡🍂

﷽ اونجایۍ که آقاۍ #بمانی میگن، یجور زیبایۍ عجیبۍ ؛ توصیف دقیقی هست از تو .. @balosh °•🧡🍂

من اگرچه غرق ظلمت، من اگرچه بی‌لیاقت بخرم که شاید آخر بخورم به درد کاری .. "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ #مهموم_همدانی #بہ_وقت_عاشقۍ ²⁰:²⁰🌱 @Balosh °•🧡🍂

زندگی جیره ی مختصری‌ست مثل یک فنجان چای و کنارش عشق است مثل یه حبه ی قند زندگی را با عشق نوش جان باید کرد .. #سهراب_سپهری @balosh °•🧡🍂

بسم رب‌ّالعشق، ربّ‌الفاطمه .. او که داغش، لم یزل بی‌خاتمه .. #فاطمیه 🥀 @Balosh °•🖤

اهل مدینه فاطمه‌ام را نظر زدند با برق چشم خرمن جان را شرر زدند اهل مدینه با همه ڪینه‌های خود سرو رشید باغ مرا با تبر زدند .. #فاطمیه @Balosh °•🖤

«لبریز شوق بود ڪه در گوش محسنش یڪ روز علۍ اقامہ بخواند ولۍ نشد ..» #فاطمیه 🥀 @balosh °•🖤

[ زهرا .. أنا علی ..🖤🥀] #فاطمیه #بہ_وقت_عاشقۍ ²⁰:⁰²🌱 @balosh °•🖤

هرچه مادر می‌کشد دردش به دختر می‌رسد مادری خورده زمین، دختر خجالت می‌کشد .. #فاطمیه 🥀 @Balosh °•🖤

[امشب گمان ڪنم نرود سمت ڪربلا .. حالش بد است .. مادرمان روبہ قبلہ است ..] #فاطمیه 🥀 #بہ_وقت_عاشقۍ ²¹:⁴¹🌱 @balosh °•🖤

از احوالات روزهاۍ آخر فاطمه این بود ؛ « یٌغشی علیها ساعهًٔ بعدَ ساعهٔ ساعت به ساعت از هوش مۍ رفت ..🥀» #فاطمیه @Balosh °•🖤

به روضه کار ندارم ، زمین ڪمی خیس است خدا کند که ڪسی مادرش زمین نخورد ..🥀 #فاطمیه @balosh °•🖤