لبخند اشڪ ، شادۍ و غم ؛ رنج و آرزو
از ما بہ دل میگر ، همین است زندگۍ ..
#فاضل_نظری
@Balosh °•♥
هیچ انسانی
بدون شب بخیر
تا صبح بیدار نمانده
اما گاهی انسانها
بـه یاد یک شب بخیر
سالها بیداری می کشند ..
#نرگس_حریری
#شبتون_آروم🌜
@Balosh °•♥
"تو" نبودی
روی میز صبحانه
چای سرد شد
نان بیات
و چیزی شبیه زندگی
از دهان لحظه ها افتاد ...
#محمد_شیرین_زاده
#صبحتون_بخیر🌱
@Balosh °•♥
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!
#فریدون_مشیری
@Balosh °•♥
روا بُود که
گریبان ز هجر پاره کنم؟!
دلم
هوای "تو" کرده،
بگو چه چاره کنم؟...
@Balosh °•♥
خودت را بگذار جاۍ من ..!
اگر مثل من عاشقت نشدۍ ..
دوبارھ خودم عاشقت میشوم ...
@Balosh °•♥
دگر از درد تنھایۍ ،، بہ جانم بۍ یابد
دگر تلخ است ڪامم ،، شربت دیدار مۍ باید ...
#شیخ_بهایی
@Balosh °•♥
گاهۍ آرام از ڪوچہ خیالم میگذرۍ و تمام سنگ ریزھ هاۍ روۍ آسفالت ڪوچہ را در خیالم به سنگ و ڪلوخ تبدیل مۍ ڪنۍ ،،، ولۍ با این وجود هم ڪوچہ از عطر خنڪ و تلخ تو پرشدھ و اکسیژن هاۍ درهوا سعۍ میڪنند تورا نفس بڪشن ...
تو قدم میزنۍ و من تورا روۍ دیوار روبہرویم ترسیم میڪنم ،، تو قدم میزنۍ و من برگ هاۍ پاییزۍ اطرافت را جارو میڪنم ،، تو قدم میزنۍ و من گوش هایم صداۍ پاهاۍ تورا ضبط میکند ،،چشمانم نگاهت را قاب عکسۍ میڪند روۍ بزرگ ترین دیوار خیالم ...
تو دورمیشوۍ و من ایستادھام ،،، تو میروۍ و من را با ڪوچہاۍ پراز خودت تنھامیگذارۍ ،،، تو میروۍ و من هنوز زندھ بہ انتظار تو دراین ڪوچہ ماندھام ....
@Balosh °•♥
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهایى من، اینجا چراغی روشنه
#روزبه_بمانی
@Balosh °•♥
مثل هرشب، بیتفاوت شب بخیری گفت و رفت
مثل هرشب، تا سحر در خود مرورش میکنم ...
#شبتون_آروم🌜
@Balosh °•♥
نمیدونم دلم دیوانهی کیست
کجا آواره و در خانهی کیست
نمیدونم دل سر گشتهی مُو
اسیر نرگس مستانهی کیست
#بابا_طاهر
@Balosh °•♥
بشارتۍ بہ من از کاروان بیار اۍ عشق
همیشہ رفتن و رفتن ،، ز آمدن چہ خبر ...؟
@Balosh °•♥
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
#بابا_طاهر
@Balosh °•♥