هر ڪس با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت زین میان پروانہ را در اضطراب انداختۍ .. #حافظ @Balosh °•💚🌿

﷽ بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها مثل از نو دیدن صد باره ی اخبار ها .. خانه هم از سردی دل های ما یخ می زند در سکوت ما ، صدا می آید از دیوار ها .. هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها .. دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون دوستت دارم شده قربانی تکرار ها .. خنده های زورکی را خوب یادم داده ای ‌مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها .!! گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم .؟ بغض کردم ، خود خوری کردم ، نگفتم بارها .. #سید‌_تقی‌_سیدی @Balosh °•💚🌿

قربانِ سرِ کوی حبیبی که به بویی دیوانه‌ی خود کرده تمامِ عُقَلا را .. "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ " #بہ_وقت_عاشقۍ ²²:⁴⁴🌱 @Balosh °•💚🌿

﷽ بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه كه بودم یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم، نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم .. بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم .!! #فریدون_مشیری @Balosh °•💚🌿

عـــید رمضــان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت .. #عید_فطر ✨ @balosh °•💚🌿

﷽ بنشین مرو حکایت وقت دگر مگو "شاید نماند فرصت دیدار دیگری .." @balosh °•💚🌿

«ساعت‌هاست اینجا نشسته‌ام و جهان گریه میکند ..» #ف_الف #بہ_وقت_دیوانگۍ ²¹:¹²🌱 @Balosh °•💚🌿

« چشمان تو موزیڪ بیڪلامۍست ڪه میتوان بارھـا برایش جـان داد.🍃‌» #پیشنهادۍ🎻 #ف_الف @Balosh °•💚🌿

از صداۍ سخن عشق ندیدم خوشتر یادگارۍ ڪه در این گنبد دوار بماند .. #حافظ @balosh °•💚🌿

فرقی دگر ندارد ایام سخت و سَهلَش مارا غمِ حسین بس ، دنیا برای اَهلَش .. #بہ_وقت_عاشقۍ ²¹:¹²🌱 "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ " @Balosh °•💚🌿

نفس آدم‌ها سر بسر افسرده است روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا هر نشاطی مرده است .. @Balosh °•💚🌿

﷽ گفتی احساس به یغما برده داری، می‌خرم باغبانی و گل پژمرده داری، می‌خرم .. گفتی از ترس فلک، یک عالم احساس نجیب گوشه ی پیراهنت افسرده داری، می‌خرم .. گفتی انگار از نبرد خویش با دل می رسی نوجوان کشته ای بر گُرده داری، می‌خرم .. گفتی از بی عاشقی در تیر باران غزل یک بغل مصراع پیکان خورده داری، می‌خرم .. جای فریاد و سرور کودکانه در دلت گفته بودی عندلیب مرده داری، می‌‌خرم .. گفتی از آن عمر سرتاسر زمستان، یادگار بی نهایت شعر سرما خورده داری، می‌خرم .. عمر کوتاه من و تو در حَدِ اندازه نیست هر چه اندوه و غم نشمرده داری، می‌خرم .. #حمید_رضا_آذرنگ @balosh °•💚🌿