eitaa logo
‴ بـٰالـۅش
378 دنبال‌کننده
450 عکس
146 ویدیو
3 فایل
•| بِسْمِــ رَب |• ‴خواهۍ کہ جہان درکف اقبالِ تو باشد .؟ جدیش نگیـر .. بالوش≈ آغوش «بہ زبان کُردۍ » 🚫 _کپۍ باذکرمنبع مشکلی ندارد. دارم صداتُ ؛ جان .؟! https://nazarbazi.timefriend.net/17323827224792
مشاهده در ایتا
دانلود
دم غروب ، میان حضور خستہ اشیاء نگاھ منتظرۍ حجم وقت را مۍ دید . و روۍ میز ، هیاهوۍ چند میوھ‌ۍ نوبر بہ سمت مبھم ادراڪ مرگ جارۍ بود ..! و بوۍ باغچہ را، باد، روی فرش فراغت نثار حاشیہ‌ۍ صاف زندگۍ مۍ ڪرد ... @Balosh °•♥
کارِ مَن از شَب نَخوابی‌ها گُذَشت مَرگِ مَن خوابَست، بیدارش کُنید ... 🌜 @Balosh °•♥
بی تو هر شب منم و گوشه تنهایی خویش پای در دامـن غـم سر به گریبان ملال.. 🌜 @Balosh °°•♥
دلم براۍ کودکۍ هایم سخت تنگ شدھ آن روزاهایۍ ك دست مادرم را تنگ در دست میگرفتم و از خیابان عبور میکردم ... براۍ زمانۍ ك با اشڪ حلقہ شدھ در چشمانم بہ چشمان پدرم خیرھ میشدم تا برایم بستنۍ بخرد .. براۍ هیجان و ذوق رفتن به شهربازۍ ،براۍ نگاھ کردن به فیلمهاۍ پت و مت و پلنگ صورتۍ ،،،براۍ دعواهاۍ تام و جرۍ ك خوشحال از پیروزۍ مکرر جرۍ بہ بالاو پایین میپریدم ... |گاهۍ آدم دلتنگ چیزهاۍ سادھ است ..| ⁰²:³¹🌱 @Balosh °•‌♥
...: جانا به نگاهی، ز جهان بی خبرم کن، دیوانه ترم کن سرگشته و شیدا، چو نسیمِ سحرم کن... 🌱 @Balosh °•♥
الا یا اهل العالم .. من حسین را دوست دارم ..♥ ¹²:⁵⁶🌱 @Balosh °•♥
لبخند اشڪ ، شادۍ و غم ؛ رنج و آرزو از ما بہ دل میگر ، همین است زندگۍ .. @Balosh °•♥
هیچ انسانی بدون شب بخیر تا صبح بیدار نمانده اما گاهی انسان‌ها بـه یاد یک شب بخیر سالها بیداری می کشند .. 🌜 @Balosh °•♥
"تو" نبودی روی میز صبحانه چای سرد شد نان بیات و چیزی شبیه زندگی از دهان لحظه ها افتاد ... 🌱 @Balosh °•♥
درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین! بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمین می زند بی تو مرا، این خاطراتت روز و شب درد پیگیر من است، صعب العلاج یعنی همین! @Balosh °•♥
روا بُود که گریبان ز هجر پاره کنم؟! دلم هوای "تو" کرده، بگو چه چاره کنم؟... @Balosh °•♥
خودت را بگذار جاۍ من ..! اگر مثل من عاشقت نشدۍ .. دوبارھ خودم عاشقت میشوم ... @Balosh °•♥
دگر از درد تنھایۍ ،، بہ جانم بۍ یابد دگر تلخ است ڪامم ،، شربت دیدار مۍ باید ... @Balosh °•♥
گاهۍ آرام از ڪوچہ خیالم میگذرۍ و تمام سنگ ریزھ هاۍ روۍ آسفالت ڪوچہ را در خیالم به سنگ و ڪلوخ تبدیل مۍ ڪنۍ ،،، ولۍ با این وجود هم ڪوچہ از عطر خنڪ و تلخ تو پرشدھ و اکسیژن هاۍ درهوا سعۍ میڪنند تورا نفس بڪشن ... تو قدم میزنۍ و من تورا روۍ دیوار روبہ‌رویم ترسیم میڪنم ،، تو قدم میزنۍ و من برگ هاۍ پاییزۍ اطرافت را جارو میڪنم ،، تو قدم میزنۍ و من گوش هایم صداۍ پاهاۍ تورا ضبط میکند ،،چشمانم نگاهت را قاب عکسۍ میڪند روۍ بزرگ ترین دیوار خیالم ... تو دورمیشوۍ و من ایستادھ‌ام ،،، تو میروۍ و من را با ڪوچہ‌اۍ پراز خودت تنھامیگذارۍ ،،، تو میروۍ و من هنوز زندھ بہ انتظار تو دراین ڪوچہ ماندھ‌ام .... @Balosh °•♥
به این بند گران پا بستنم چیست؟ بدین تیغ جفا دل خستنم چیست؟... @Balosh °•♡ ♥
نمی‌دانم که دردم را سبب چیست همی دانم که: درمانم "تو"یی بس... @Balosh °•♥
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهایى من، اینجا چراغی روشنه @Balosh °•♥
بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی @Balosh °•♥
مثل هرشب، بی‌تفاوت شب بخیری گفت و رفت مثل هرشب، تا سحر در خود مرورش می‌کنم ... 🌜 @Balosh °•♥
عشق اول می کند دیوانه ات تا ز ما و من کند بیگانه ات عشق چون در سینه ات مأوا کند عقل را سرگشته و رسوا کند @Balosh °•♥
روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک ز "عشق بی‌نشان" آمد نشان بی‌نشان اینک ببین در رنگ معشوقان نگر در رنگ مشتاقان که آمد این دو رنگ خوش از آن "بی‌رنگ جان" اینک... @Balosh °•♥
نمیدونم دلم دیوانه‌ی کیست کجا آواره و در خانه‌ی کیست نمیدونم دل سر گشته‌ی مُو اسیر نرگس مستانه‌ی کیست @Balosh °•♥