eitaa logo
‴ بـٰالـۅش
378 دنبال‌کننده
450 عکس
146 ویدیو
3 فایل
•| بِسْمِــ رَب |• ‴خواهۍ کہ جہان درکف اقبالِ تو باشد .؟ جدیش نگیـر .. بالوش≈ آغوش «بہ زبان کُردۍ » 🚫 _کپۍ باذکرمنبع مشکلی ندارد. دارم صداتُ ؛ جان .؟! https://nazarbazi.timefriend.net/17323827224792
مشاهده در ایتا
دانلود
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است .. @Balosh °•🧡🍂
﷽ گفته بودم که تو را دوست ندارم دگر درد انجا عمیق است کہ به حاشا برسد @Balosh °•🧡🍂
بی تو من تک بیتی از یک شاعرِ افسرده‌ام .. @Balosh °•🧡🍂
-عالیجناب عصرهای جمعه، میدانم که انتظار بیشتری از صبر ما دارید. اما، باید بگویم..اگرچه دهان از امید خندان است،لیکن..دل از انتظار بسی خونین. مرحمتی و تفرجی .. ¹⁷:⁴⁴🌱 @Balosh °•🧡🍂
چیزی گُم است در من؛ از آرزو فراتَر .. @Balosh °•🧡🍂
۴۹.m4a
500.5K
شنیدم رفتۍ و یارۍ گࢪفتۍ .. ²¹:⁵⁶🌱 🌜 / 🍁 @Balosh °•🧡🍂
﷽ لباس بے وفایے را بہ دسٺ خود تنٺ کـردم... ٺو را اۍ دوسٺ با مہـر زیادم دشمنٺ کردم! 🌱 @Balosh °•🧡🍂
گفت بعد از من به دنبال کسی دیگر بگرد کاش بعد از رفتنِ او پای گشتن داشتم ..!! @Balosh °•🧡🍂
[ با شنبه‌ی بی دوست چه سازد دل بی‌تاب! .. @Balosh °•🧡🍂
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم روزی که دیدم کفش هایت پشت در نیست .. @Balosh °•🧡🍂
﷽ ما در این دیوار، همان خشت کج معماریم که قرار است به هیچ ثریا نرسیم .. @Balosh °•🧡🍂
-موج را آغوش سنگ آرام میسازد،بمان!- @Balosh °•🧡🍂
ضمیر مشترکم، آنچنان که "خود" پیداست .. که در حصار تو و ما و من نمی‌گنجم! ز شوقِ با تو یکی بودن، آنچنان مستم.. که در کنار تو در پیرهن نمی‌گنجم:)♥️ @Balosh °•🧡🍂
فرزند پاییزم! ندیدم مِهری از آبان این چند روزِ آخر عمرم بهارم باش .. @Balosh °•🧡🍂
﷽ ‌گاه سرباز شجاعی ؛ گاه شاهی نا امید روز و شب چیزی به جزتکرار یک شطرنج نیست .. @Balosh °•🧡🍂
هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس زانسان شده‌ام بی سر و سامان که مپرس .. ُ @Balosh °•🧡🍂
‌نیست ممکن هرکه مجنون شد ، دگر عاقل شود .. @Balosh °•🧡🍂
دل مَخوانید! خدا داده "غم‌آباد" مرا .. @Balosh °•🧡🍂
﷽ من زمین خورده ترین برگ‌... پر از ویرانی تو ولی خاطره ی عاشقی و بارانی ..!! @Balosh °•🧡🍂
سعدیا گفتی که مهرش می‌رود از دل ولی، مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد .. @Balosh °•🧡🍂
تو عارفانه بگو لا اِله اِلّا هو تو عاشقانه بخوان لا طَریقَ اِلّا عشق .. @Balosh °•🧡🍂
حالِ من مبهم عین عشق تو نسبت به من حال یک شاعر که تنها ثروتش یک دفتر است .. @Balosh °•🧡🍂
-"آخرین برگ سفرنامه‌ی باران این است، که زمین چرکین است." @Balosh °•🧡🍂
گفتم ای دوست! تو هم گاه به یادم بودی؟ گفت من نام تو را نیز نمی‌دانستم .. @Balosh °•🧡🍂
تنها که باشد در خودَش میسوزد اما بی‌صدا هر شمع سوزان بی گمان پروانه میخواهد دلش .. @Balosh °•🧡🍂