باند پرواز 🕊
شما امشب از امام رضا جان چی عیدی میخواین ؟ اینجا از حرف های دلتون و حاجت هاتون برای امام رضا بنویسید
پیام این عزیزمون چون ناراحت کننده بود
نمی خواستیم ارسال کنیم 😔
ولی خب
خودمون خواستیم از حرف های دلتون برامون بگید..💗
نمی دونم واقعا چی بگم و نمی دونم مشکل شون چیه دقیقا!
فقط بیایید با همدیگه دعا کنیم براشون که حال دلشون خوب بشه و شهدا راه درست و راه سعادت را براشون باز کنن ان شاءالله 🤲
#میلاد_امام_رضا
17.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام رضا خیییییلی دوستت دارم ♥️
میلادت مبارک امام مهربانی ها🌸
#میلاد_امام_رضا
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید👌
مداحی شهید نوید صفری در حرم امام رضا(ع)💗
#شهید_نوید_صفری
#میلاد_امام_رضا
#اباالجواد
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💕معرفی شهید
شهید سعید علیزاده، ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۶۸ به دنیا آمد. پاسدار بود و در ۲۶ سالگی در شمال حلب سوریه حین آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا با اصابت گلوله در روز ۱۲ بهمن سال ۹۴ به شهادت رسید. پیکر پاکش نیز در روز ۱۵ بهمن ماه در گلزار شهدای دامغان (استان سمنان) آرام گرفت.
وقتی آقا سعید شهید شد، دوستش کنارش ماند تا پیکرش را برگرداند که بعد از ساعتها موفق شد. در آن حال، آقا نوید صفری که نظارهگر آسمانی شدن رفیقش بود، شروع به خواندن روضه علمدار کرد و خواند..
آقا نوید هم چند صباحی بعد در ۲۰ آبان ماه ۹۶ در بوکمال سوریه آسمانی شد و شاید آقا سعید این دفعه روضه علمدار را بر بالین او زمزمه کرده باشد..
#شهید_سعید_علیزاده
#شهید_نوید_صفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شهید نوید از لحظه ی شهادت رفیق شهیدش سعید علیزاده ❤️🔥💔
#شهید_نوید_صفری
#شهید_سعید_علیزاده
12.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونایی که دلشون برای امام رضا تنگ شده 💔😭
آقا جان بطلب ..
#میلاد_امام_رضا
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🌹شهید حاج محسن کاظمی🌹
تولد : 1344
شهادت: 1364/12/8
محل شهادت: مریوان
عملیات: والفجر 9
آقا محسن دومین فرزند شهید خانواده و فرمانده محور آویهنگ کردستان و فرمانده گردان امام حسن(ع) در تیپ یکصده و ده شهید بروجردی بود.
5 سال در کردستان محروم در کنار شهید حاج اکبر آقابابایی با کومله مبارزه کرد
هر شب در یکی از پایگاه ها مستقر می شد تا دشمن رد ایشان را نزند و کومله هم برای سرشان جایزه تعیین کرده بود.
4 ماه قبل از شهادت به خانه خدا مشرف شد و امضای آسمانی شدنش را گرفت، و در عملیات والفجر 9 در کردستان مظلوم با اصابت ترکش به سر به شهادت رسیدند.
حاج محسن سه شنبه نماز امام زمانش ترک نمیشد و خیلی علاقه خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت و وقتی جنازه برادر شهیدش را دید به گریه افتاد و گفت حالا میفهمم که چرا امام حسین (ع) وقتی برادر شهیدشان را دیدند فرمودند کمرم شکست و حاج محسن گفت بعد از برادر دیگر جای من در این دنیا نیست و برادرم در شهادت از من سبقت گرفت.
حرف دلش این بود:( خدایا شکر که در این جنگ وارد شدیم و لیاقت شهادتمان دادی. ای دست اندرکاران نظام صادقانه به این ملت محروم خدمت کنید و یاران امام را حمایت کنید).
🌹🌹🌹
🌹شهید مهدی کاظمی🌹
تولد: 1346
شهادت: 1362/12/10
عملیات: خیبر
محل شهادت: مجنون
با تغییر سنش در شناسنامه به جبهه کردستان اعزام شد تا به گفته خودش در صفوف متحد سربازان امام(رحمه) با کفار بجنگد. سپس به همراه برادر به جنوب رفت و آرپیچی زن شد و به مدت 5 ماه در منطقه بود و در تاریخ دهم اسفند ماه به شهادت رسید.
با رفتن حاج محسن به کردستان مهدی از دوری برادر رنج می برد و دلتنگش شده بود و دیگر پایگاه بسیج هم دل بی قرارش را تسلی نمی داد،
حاج محسن مهدی را با خود به جبهه برد و به خانواده اش گفته بود خوب مهدی را ببینید چراکه او دیگر برنمیگردد. آرپیچی زن گردان یا زهرا(س) قبل از عملیات خیبر دست و پایش را حنا گذاشت و مهیای شهادت شد، حاج محسن به او گفت( مواظب باش از من جلو نزنی، قرار است من شهید شوم نه شما) مهدی هم که دیر آمده بود و زود قصد پرکشیدن داشت، از پیشمان رفت و در وصیت نامه برایمان نوشت:
من به جبهه آمدم تا جاده را هموار سازم که اسلام عزیز در عالم گسترده کشتی اسلام به سوی اقیانوس عدل جهانی روانه شود.
🌹🌹🌹
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🌹شهید حاج محسن کاظمی🌹 تولد : 1344 شهادت: 1364/12/8 محل شهادت: مریوان عملیات: والفجر 9 آقا محسن دو
مزار این دو برادر شهید والامقام گلستان شهدای اصفهان هست
شادی روح مطهرشون صلوات🌷🌷
باند پرواز 🕊
#داستان 💣 اعترافات یک زن از #جهاد_نکاح ✒قسمت سیام 0⃣3⃣ گوشیم شروع کرد زنگ خوردن 📱مامانم بود. بعد
#داستان
💣 اعترافات یک زن از #جهاد_نکاح
✒قسمت سی و یکم 1⃣3⃣
فرزانه با کنجکاوی گفت: معیارهات چی هست خانم؟! بعد من قضاوت کنم ببینم سخت گیر هستی یانه!😏
لبخندی زدم و گفتم: ایمان و عقل☺️
چشمهاشو گرد کرد گفت: همش همین!😳
یعنی خاک تو سر داعش!
هیچ کس نبوده بین این همه خواستگارهات ایمان و عقل داشته باشه؟ عجب!😐
من فکر کردم با توجه به خانوادهات توقع خونه آنچنانی، 🏠ماشین آنچنانی... 🚗
گفتم : فرزانه جان به نظرت ایمان داشته باشه یا عقل داشته باشه یعنی چی؟🧐
اخم هاشو کشید تو هم و گفت: یعنی ایمان داشته باشه و عاقل باشه😟
گفتم: زحمت کشیدی نابغه!😏
مشکل همین جاست! هر کسی از چیزی که میگه یه تصوری داره، به نظر بعضیها ایمان یعنی همین که طرف نمازش رو بخونه، میشه داشتن ایمان. از نظر بعضی دیگه همین که خوش اخلاق باشه و اهل دروغ و دغل نباشه میشه ایمان، از نظر یه نفر دیگه اگه اهل نافله و دعا باشه، میشه اهل ایمان. و یه عالمه نظر دیگه که هر کدومش فقط یه جزئی از ایمان را در بر میگیره ...👌
برای عقل هم همینجوره بعضی ها عقل را در داشتن خونه و مادیات میبینن و تدبیر در معاش، بعضی ها در نحوه ی برخورد با افراد، بعضی ها هم در درک و شعور توی موقعیتهای مختلف و...👌
ولی من یکی را می خوام به عنوان همسر انتخاب کنم که هم ایمان و هم عقل درستی داشته باشه یعنی مجموع چیزهایی که گفتم نه اینکه از هر کدومشون یه ذره...😊
فرزانه نگاهی بهم کرد و گفت: یا خدا! خوبه سخت گیرم نیستی!😅 بعید میدونم تو آسمون هم همچین کسی پیدا بشه! من پیشنهاد میدم ملت رو معطل نکن. زنگ بزن بگو نیان! چه کاریه؟ 😂
بعد یکدفعه گفت: ببینم نکنه یکی را زیر سر داری! هی برای این و اون بهانه میاری؟ کلک! عاشق شدی؟💘
دستهامو گذاشتم زیر چونم و گفتم: تو بعد از این همه سال هنوز من رو نشناختی؟🤔
جان من بگو چند بار این جمله را از من شنیدی؟!
عاقلانه انتخاب کنیم. عاشقانه زندگی!🥰
یه خورده لبهاشو کج و کوله کرد و گفت: راست میگی اصلا به رنگت هم عاشقی نمیاد! رنگ رخساره خبر می دهد از حال درون دختر!😁
بعد هم با آب و تاب این ابیات را خوند...
در وصل هم، زعشقِ تو اي گل در آتشم❤️🔥
عاشق نميشوي که ببيني چه ميکشم
با عقل آب عشق به يک جو نميرود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم...❤️🩹
گفتم: نگا فرزانه الکی ادعای عاشقی نکن! تو منو نمیشناسی ولی من، تو را بزرگت کردم تو بعد ازدواج هم عاشق بشی کار خداست باور کن... 💝
◀️ ادامه دارد ...
❌کپی بدون لینک کانال ممنوع ❌
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz