🌱تکیه بر کعبه بزن وارث شمشیر دو دم
🌱اَشهَدُ اَنَّ عَلی از تو شنیدن دارد...
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
سلام امام زمانم 💚
📖 السَّلاَمُ عَلَى مُفَرِّجِ اَلْكُرُبَاتِ...
🥀سلام بر تو ای مولایی که آخرین امید درماندگان، به دستان گره گشای توست.
سلام بر تو و بر روزی که گره از کار عالم باز خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
┄┅═✧❁✧═┅┄
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
نسیم صبح! به کویش اگر کنی گذری
بگو به دوست که ما را ز خاطرت نبری
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
صبح تون حسینی 🍃♥️
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#یادآوری
روز سی و یکم چله ی سوره مبارکه حشر
به نیت شفای همه ی بچه های بیمار
به ویژه
♡گل پسرمون آقا مهیار♡
که ۶ ساله هستند و از سه سالگی به علت از کار افتادن عصب هاشون قادر به راه رفتن نیستند😔
ان شاءالله به دعای شما خوبان و به حق مولود این روز آقای باب الحوائج موسی بن جعفر(ع) ،شفای عاجل پیدا کنه و دل خودش و خانوادش شاد بشه 🤲
ضمن تلاوت سوره مبارکه ی حشر
دعا برای عزیزان نامبرده فراموش تون نشه ..
برای دیگران دعا کنیم تا دعای خودمون به اجابت نزدیک تر بشه 💗
وا مۍڪند بر روے ما بنبستها را
بابالحــوائج شد بگیرد دست ها را..
#ولادتحضرت باب الحوائج آقا موسیبنجعفرمبارک🌸
#ولادت_امام_کاظم
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#میلاد_امام_موسی_کاظم🌸
🌸مست بودیم از غدیرخم،
دوباره عید شد...
🌸تو به دنیا آمدی
مستی ما تمدید شد…
✨سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی،سلام بر نام معطر و زیبایت که الهام بخشِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.
✨ولادت هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلام را به محضر مولایمان امام زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تبریک میگوییم.🌸🌸
مداحی آنلاین - ای صمیمیت جاری - میلاد امام کاظم.mp3
679.5K
🌸 #میلاد_امام_کاظم(ع)
💐ای صمیمیت جاری
💐معنی ناب رهایی
#تواشیح🌸🍃
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
31.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما حتما ببینید👌👌
با سید الشهدا راه صد ساله را یک شبِ رفت!
📽چطور این سید دوست داشتنی که حتی نماز خواندن معمولیاش هم مشکل داشت، به چشم ارباب، خوش درخشید و یک شبِ همنشین و همسفره او شد. هر چه که بود لحظات آخر حساب و کتابش را با خدای خودش صاف کرد.
توبهی مردانه کرد و یا علی مدد
📌گفتنی است مزار شهید سیدمسعود رشیدی گلستان شهدا اصفهان میباشد.
#شهید_سید_مسعود_رشیدی
هدیه به شهید والامقام صلوات 🌷
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#عاشقانهشهدایی 🌱
بدون اینکه چیزی بگه بلند شد برام آب آورد.
نه اون حرفی زد نه من.
حرف رفتن رو پیش کشید و گفت:
منم میخوام برم سوریه...
خشکم زد، باورم نمی شد در حالی که تنها چند ماه از ازدواجمون گذشته، چنین تصمیمی بگیره.
سکوتم رو شکستم و زود عکس العمل نشون دادم:
- تو نباید بری علی!
-چرا؟!
-چون ما تازه ازدواج کردیم هنوز یه سال نشده علی...
ما برا بچهمون اسم انتخاب کردیم.
داریم خونمون رو درست می کنیم.
این همه برنامه برا زندگیمون داریم.
-اجباریه خانوم (اینو گفت که چیزی نتونم بگم)
-خب این دفه نرو، دفعه بعد میری.
امسال اولین بهاریه که قراره باهم عید دیدنی بریم و سفره هفت سین بندازیم.
نه گذاشت نه برداشت گفت:
«خانم میخوای از زن هایی باشی که روز عاشورا نذاشتن شوهراشون به یاری امام حسین علیه السلام بره؟»
دیگه چیزی واسه حرف زدنم نذاشت.
ماتم برده بود و دهانم خشک خشک.
باز گفت:
تو اجازه بده برم، منم عوضش اگه شهید بشم و لایق بهشت باشم و اگه اجازه شفاعت یه نفرو داشته باشم قول شرف میدم اون یه نفر هیچ کس نباشه جز تو...
شهید علی آقایی🌷
شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۷، حلب سوریه
✅نورِ عَملِ خیر
✍استاد فاطمی نیا می فرمودند: اعمال و عبادات ما همگی نور دارد، باید اثر و نور این ها را با مراقبه و محافظت نگه داریم و از دست ندهیم. ماها متاسفانه غالبا ولخرج هستیم، ولخرج نـور. اگـر از عبادتی نور کسب کنیم ، آن را حفـظ نمی کنیم . فورا با رفتارمان آنرا خرج میکنیم و از بین می بریم نماز شب میخوانیم و بعد غیبت می کنیم و نور نمازشب ازبین میرود، یک نورانیت هم اگـر شب به ما بـدهند، صبح خـرجش می کنیـم. یک دعا می خوانیـم ، با جـواب تلخی کـه مثلا به مادرمان می دهیم ، از بین می بریم خلاصه هـر عمل خیری نور دارد ، اگر نور ها را حفظ کنیـم ، به تـدریج این نورها جمع شـده و قوی می شـوند و دارای آثار عالیه می شود.
#تلنگرانه
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🌷 امام کاظم(علیه السلام) :
🎁 کسی که ختم قرآنش را به امامش هدیه کند ، روز قیامت با او خواهد بود.
📚 (کافی ج۲ ص۶۱۷)
🎁 ختم قرآن هدیه به امام کاظم علیه السلام
وارد لینک بشین به آمار توجه کنید ترجیحاً هر کدوم جزء که انتخاب نشده رو ببینید بعد کلمه ثبت رو بزنید و جزء رو انتخاب کنید.👇
#میلاد_امام_کاظم
https://EitaaBot.ir/counter/bx2c
لطفا منتشر کنید تا در ثواب ختم قرآن شریک باشید📲
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
سلام ونور..دست مبارکتان به سمت نور همیشه راهی باشد..اگر لذت بردید از این قلم زدن ِ حقیرِ ناچیز؛همین
سلام ونور..دست مبارکتان به سمت نور همیشه راهی باشد..اگر لذت بردید از این قلم زدن ِ حقیرِ ناچیز؛همین اول بسم الله؛صلواتی نثارآقاوتعجیل درفرجش کنیم به نیابت از شهدا؛عرفا؛صلحاواهل قبور..🌷🌷🌷🌷 الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷🌷🌷🌷🌷🌷من بابرادرم امیر شیربه شیر بودم وازبچگی خیلی وابسته ودلداده او بودم ازبس که مهربان وخاضع بود انگار همه چیز راباهم داشت..الگوی خوبی بود و من همیشه برایش می مُردم وحالا دختر دم بختی بودم که به لطف اصالت و مردم داربودن خانواده؛خواستگارهای زیادی داشتم که هیچ کدام به دلم نمینشستند ودست رد به سینه همه میزدم وپدرومادرم رانگران میکردم ولی این وسط امیر که کشتی گیر معروفی هم شده بود همیشه باشوخی هایش پیشنهاد هارااز طرف دیگران بامن مطرح میکردو من بازهم دلم نمیخواست که راهی خانه بخت شوم..یک روز که تولد دخترهمسایه بود من بالاخره به دام افتادم ودرهمان نگاه اول دلباخته یک پسری شدم که نمیشناختمش اماشباهت بسیارزیادی به شهید علمدار داشت!بلاتشبیه اوکجاو آقاسدعلمدارِ ماکجا؟؟نگاهم رادرمهمانی از اوکه مدام سنگینی نگاهش راحس میکردم،دزدیدم ودلم لرزید...حال بدی داشتم درست همان شب اوبامادرش پیش قدم شدند وباخانواده قرارخواستگاری گذاشتند ومن غرق رویابودم ونمیدانم این حال متفاوت ازکجامی آمد؟کوروکرشده بودم چون پدرم اصلا اورانپسندیدواز تفکرات او بیم داشت راستی اونامش حسین بودواصلابااعتقادات من واصلا عرف جامعه مخالف بود واین کاررابسیارسخت میکرد ومن ابلهانه به سربه راهی او امید داشتم...سماجت زیادی داشت و این برای من که یک دختر آرام بودم،جذابیت زیادی داشت..من عاشق شده بودم ومتاسفانه همه متوجه شدندوترس در وجودشان موج میزد..امیربارهاسعی کرد مراتوجیه کندکه من نشدم وکور و کر داشتم احمقانه به سیاهی چنگ میزدم وقرارشد برای شناخت بیشترمادوماهی صیغه محرمیت بخوانیم ومَحرَمِ همدیگرشویم..اوخیلی راحت از من دل برده بود ومن کم کم تبدیل شدم به یک برده که هرچه میگفت اطاعت میکردم باچادرسرکردنم مخالف بود ودیگر مانده بودم این راکجای دلم بگذارم؟این یک نمونه از تفکرات غربی اوبود ومابقی هم زنجیره وار در من در شُرُفِ اتفاق بود..من حتی دیگر رسما به این تن دادم که بااو رابطه زناشویی داشته باشم واو مرامُجاب میکرد که دیگر زن قانونی اوهستم ونگرانی ومخالفت من بی مورداست...پناه برخدااااا...من چرا اینقدر باوجود همه ی مراقبتها وتوصیه های عزیزانم درمقابل او وخواسته هایش ناتوان شده بودم دیگر به جای خوشی؛هر روز حالم بدترمیشدوحسین هر روزبیشترباتهدیدوبداخلاقی من رابه سمت سیاهی میکشیدتااینکه دوماه به سرآمدوپدر بزرگم به پدرم توصیه کردکه مراسم عقدوعروسی رابرپاکندزودتر؛اما؛پدرم مخالفت کردو گفت که شرایط سختی داردواوبایدبپذیرد وپدربزرگم پذیرفت مجلسی گرفته شدتابزرگترها تصمیم نهایی بگیرندودرکمال ناباوری حسین در این جلسه خصوصی عنوان کردکه من نیازی به جشن عروسی ندارم وباید زنم را باخود خیلی ساده به تنکابن( که شهرپدری او بودودرآنجازمین کشاورزی وباغ وخانه ۳۰متری داشت)ببردواین همه راشوکه کردوگستاخی وبی ادبی اش راهیچ کس حتی خانواده اش نمیتوانست تحمل کندومانع بشود....من مانده بودم بامنجلابی که درآن گیر کرده بودم...پدربزرگم خواهان عقدمکانی بود یعنی داماداین حق رانداردکه عروس راازشهرخودش به شهردیگری ببرد!منطقی نبودولی میخواست محدودش کند که مرا برای کشاورزی به روستانبردودختر یکی یک دانه شان به سختی نیفتد!امامن مشکلی نداشتم حاضربودم از زن روستایی جلوبزنم وفقط رضایت حسین را درچشمان نافذوپرفریبش ببینم..تازه میفهمیدم که چقدرعاشق کور وکر میتواند خطرناک باشد!؟من بخاطر مسایل زناشویی دیگر نه گفتن به این ازدواج برایم مساوی با مرگ بود..ولی خانواده من این موضوع رانمیدانستندوبه همین دلیل باشناختی که از من داشتند از این ازدواج باتمام بی عزتی وآبرویی که از آن طفلکی هابه یغمابرده بودم؛گذشتندوگفتنداین ازدواج پایان تلخی خواهدداشت ودختر مان ازهمه لحاظ نابود میشودوگفتند:نههههههههه!!!!!!!ومن بامعصومیت از دست رفته مانده بودم وتاریکی وبار سنگین اینکه من بایدبا اوازدواج کنم وگر نه.......اما حال من قابل توصیف بود ونه حیای دخترانه ام این اجازه را به من میداد ..من به شدت مضطرشدم واشک و آه شبانه روزم خانواده ی بیچاره وبیخبرم را داشت نابود میکرد ومن فقط به نوارکاست های بابا که بیشترشان صدای آشیخ کافیِ مرحوم بود؛رابرمیداشتم وکنج اتاق استغاثه میکردم به اهل بیت وآقای حاضرمان حضرت ولی عصرارواحنافدا...وبه دردم رامیگفتم واز او کمک میخواستم...یادم هست که دیگر به حسین فکر نمیکردم انگار دستی به قلبم کشیده بودندو آراااااام شده بودم ....
واین ماجرای عجیب ادامه دارد...
#ارسالی_شما
باند پرواز 🕊
سلام ونور..دست مبارکتان به سمت نور همیشه راهی باشد..اگر لذت بردید از این قلم زدن ِ حقیرِ ناچیز؛همین
دلنوشته ی ارسالی یکی از اعضای خوب کانال مون از جریان تحول شون💕
و معجزه هایی که ادامه دارد..❣
خوشحال میشیم نظرات تون را برامون در ناشناس مون بفرمایید 💕
https://harfeto.timefriend.net/16839138673523