eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
23 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 🕊🇮🇷شهید سید محمد جواد حسن زاده 🕊✍به روایت همسر شهید: 🪴همسرم به شهادت علاقه زیادی داشت و خیلی غبطه می خورد که چرا در جبهه دفاع مقدس حضور نداشته. مداح اهل بیت بود و بیشتر اشعارش درخصوص امام زمان(عج) بود. به خاطر همین علاقه قلبی هم چند سالی که پس از ازدواج در تهران ساکن بودیم، آخر هر هفته هر طوری بود خودمان را به جمکران می رساندیم. 🪴به خاطر این که شهید و شهادت از ذهن ها پاک نشود بر جریان کاروان راهیان نور تاکید فراوانی داشت. بالاخره رضایتم را گرفت و راهی سوریه شد 🪴از یکسال قبل به هر طریقی با نشان دادن کلیپ های شهادت مدافعان حرم حضرت زینب(س) و اینکه باید برای این راه مقدس بها پرداخت، این موضوع را به من گوشزد می کرد. می گفت من داوطلب دفاع از حرم حضرت زینب(س) شده ام تا در عراق یا سوریه با دشمنان دین بجنگم اما چون تو راضی نیستی امکان رفتن برایم میسر نمی شود، تا این که بالاخره راضی شدم. اطرافیانم می گفتند به دلیل آسیب دیدگی که برایش در یک تصادف ایجاد شده بود اعزامش نمی کنند، اما پس از رضایت من همه کارهایش درست شد و یک روز بعد از سالروز تولدم در دهم مرداد راهی دفاع از حرم شد. بعد از دو هفته تلفن زد و اطلاع داد سوریه است. 🪴گفته بود که آبان بر می گردد و پیکرش آمد 🪴قرار بود اوایل آبان ماه برگردد. هر چه زمان به این تاریخ نزدیک می شد شور و اشتیاق من و دخترم فاطمه سادات بیشتر می شد. آخر به او هم گفته بودم که پدرت از سفر دوچرخه برایت هدیه می آورد. با وجود سختی های دوران بارداری، همه جای خانه را تر و تمیز کردم و مهیای آمدن همسرم می شدم، دخترم هم در انتظار آغوش پدرش... تا این که دیرتر از همه اعضای خانواده به من اطلاع دادند که سیدمحمد جواد شهید شده. آمدنش قبل از تاریخ وعده داده شده بود اما اصلا انتظار نداشتم که پیکر غرق به خونش را برایم بیاورند. پس از آن بی بی فاطمه خواهر شهید دوچرخه ای برای فاطمه سادات گرفت و گفت این را پدرت فرستاده. 🪴بعد از مراسم تشییع و خاکسپاری سید محمد جواد، وقتی دخترم دید پدرش تکان نخورد و او را در بغل نگرفت گفت کاش از پدرم دوچرخه نمی خواستم تا دوباره او بتواند بیدار باشد و مرا بغل کند. 🪴تولد «عاطفه سادات» بدون حضور پدر به دنیا آمدن «عاطفه سادات» در نبود همسرم خیلی برایم سخت است، اما افتخار می کنم که همسرم راه مقدس شهادت را در پیش گرفت بارها و بارها به من گفت که من تو را به خدا سپردم که محبتش از من و از همه بندگانش بیشتر است. تو اگر می خواهی به من برسی باید مرا در راه خدا رها کنی تا وصالی همیشگی داشته باشیم. من هم با همه عشق و علاقه فراوانی که به سید محمد جواد داشتم در راه خدا و دفاع از حرم از او گذشتم. 🌸 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼🌸 🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸 https://eitaa.com/BandeParvaz
🕊🌹🕊️🌹🕊️🌹🕊️🌹🕊️ یه چالش جالب و معنوی؛ هرکسی دوست داشت این چالش رو انجام بده.این چالش ، چالش جمله ساختن است. بسم اللّه شروع کنید یاعلی راهنمایی: اول از بین اعداد ۰ تا ۹ "رقم آخر شماره تلفن‌تان" را انتخاب کنید. دوم از بین اعداد ۰ تا ۹ "یکان روز تولدتان" را انتخاب کنید. سوم از بین اعداد ۱ تا ۱۲ "ماه تولدتان" را انتخاب کنید. در نهایت به جمله ای می‌رسید که باید اون جمله را انجام بدهید. *رقم آخر شماره تلفن‌تان* ۰) دو دقیقه دیگه برای ۱) بعد از نماز ظهر و عصر برای ۲) پنج دقیقه دیگه برای ۳) بعد از نماز مغرب و عشاء برای ۴) سیزدهم رجب برای ۵) جمعه این هفته برای ۶) شب قبل از خواب برای ۷) همین الان برای ۸) فردا برای ۹) بعد از نماز صبح برای *یکان روز تولدتان* ۰) شهید محمود رضا بیضایی ۱) شهید علی خلیلی ۲) شهید جهاد مغنیه ۳) شهید احمد مشلب ۴) شهید مرتضی آوینی ۵) شهید حمید سیاهکالی مرادی ۶) شهید حاج قاسم سلیمانی ۷) شهید بابک نوری هریس ٨) شهید محمدرضا دهقان امیری ٩) شهید ابراهیم هادی *ماه تولدتان* ١) به اندازه شارژ گوشی صلوات میفرستم. ۲) یک صفحه قرآن میخوانم. ۳) دو رکعت نماز میخوانم. ۴) یک سوره حمد میخوانم. ۵) یک چهارقُلْ میخوانم. ۶) ۷مرتبه دعای فرج میخوانم. ٧) یک بار زیارت شهدا را میخوانم. ۸) ۷بار سوره کوثر میخوانم. ۹) یک بار سوره یس میخوانم ١٠) هفتاد تا صلوات میفرستم. ١١) یک حدیث کساء میخوانم ١٢) یک بار زیارت عاشورا میخوانم. "جمله هایتان را بسازید و سعی کنید بهش عمل کنید" * سالگرد شهادت ابراهیم هادی* 🌱❤️ https://eitaa.com/BandeParvaz
پايگاه رشيديه پايگاه موشکي عراق است که از آنجا «دزفول» را مي زند. «گردان کميل» انتخاب شده براي پاک سازي پاسگاه. کانال را که پاک سازي مي کنند همانجا زمين گير مي شوند. دوشکاها و تانک هاي عراق مستقيم جاده را مي زنند😓. روز سوم، ارتباط کميل با مقر قطع مي شود. آخرين حرف را به « » مي زنند:📞 حاجي به امام(ره) بگو ما عاشورايي جنگيديم✌️ و شايد آنسوي بي سيم📞 فقط مي تواند سر بکوبد به جعبه هاي فشنگ و اشک بريزد😭. نه آب مي رسد نه غذا. ده، دوازده نفري با يک قمقمه سر مي کنند، فقط در حدي که لبشان تر شود. نارنجک ها هم تمام شده، عراقي ها که وارد کانال مي شوند اکثر بچه ها از تشنگي شهيد شده اند😭 بقيه را هم تير خلاص مي زنند. بچه ها در قتلگاه مي مانند براي هميشه، والفجر يک هم تمام مي شود. قتلگاهي پر از لب هاي تشنه و پر از لاله هايي که سال ها بعد نيز با يک سوراخ در جمجمه هاي پر از گل پيدا مي شوند، و مي شوند «شهيد گمنام».😔💔 به یاد شهید_ابراهیم_هادی 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/BandeParvaz
🌺 ابراهیم شهید شد .....🌺 🔵 امروز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ پنج روز است که در محاصره هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های کانال کمیل بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود... کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به قتل عام بچه های باقی مانده کمیل و حنظله بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند. ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 شادی روح شهید والامقام ۵ صلوات🌱 https://eitaa.com/BandeParvaz
از شبستان ولایت قمرى پیدا شد از گلستان هدایت ثمرى پیدا شد بحر موّاج کرم آمده در جوش و خروش که ز دریاى عنایت گهرى پیدا شد میلاد امام جواد (ع) مبارک باد https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی که در نوجوانی شکنجه‌های ساواک را تحمل کرد😞 🔹گفت‌وگو با زنی که در ۱۴ سالگی، به‌همراه مادرش تحت شکنجه‌های وحشیانه ساواک بود https://eitaa.com/BandeParvaz
خواندن شده بود کار هر روزش... شلمچه بود که چشماش مجروح شد. کم کم  بیناییش رو از دست داد، با این حال زیارت عاشورا خواندنش ترک .. باضبط صوت هم زیارت عاشورا گوش می داد هم روضه.... توی ماه محرم حالش خراب شد. پدرش می گفت : « هرروز می نشستم کنار تخت برایش زیارت عاشورا می خواندم... اما روز عاشورا یه جور دیگه زیارت عاشورا خواندیم... 10 صبح بود که از من پرسید: بابا! حرّ چه روزی شهید شد؟ گفتم: روزعاشورا.. گفت:  دعاکن من هم امروز حٌرّ امام حسین بشم... ظهر که شد، گفت: بابا! بی قرارم... بگو مادر بیاد... بعد هم گفت: برایم سوره ی بخون، سوره ی امام حسین(علیه السلام)... شروع کردم به خوندن ... به آیه «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» که رسیدم، خیلی گریه کرد.. گفت: دوباره بخوان... 13 یا 14 بار براش خواندم همین جورگریه می کرد... هنوز سیر نشده بود، خجالت کشید دوباره اصرار کنه... گفت: بابا! مادر نیومد؟  گفتم: نه هنوز گفت: پس خداحافظ قرآن رو گذاشتم روی میز برگشتم انگار سالها بود که جون داده... https://eitaa.com/BandeParvaz
🕊 شهید محمد مردانی 🕊 🔴 محل شهادت: اروند، عملیات وافجر٨ 🟢تاریخ شهادت: ٢٢ بهمن سال ١٣۶۴ 🕌محل مزار شهید: بهشت رضا مشهد 🎁هدیه ما؛ صد شاخه گل صلوات🪴 برای تعجیل در فرج حضرت نیز بسیار دعا کنیم🤲 https://eitaa.com/BandeParvaz
💌 🕊🇮🇷 شهید محمد مردانی 🕊✍ به روایت مادر شهید: 🪴روز تولد امام رضا(ع) توی کرمانشاه به دنیا آمده بود. از بچگی علاقه شدیدی به آقا داشت. هر موقع می خواست کاری بکنه که ما دوست نداشتیم انجام بده و منعش می کردیم، ما را به امام رضا(ع) قسم می داد و ما هم مات و مبهوت نگاهش می کردیم. هر روز که می خواست مدرسه برود، همراهش مهری بود که پشتش عکس امام رضا(ع) درج شده بود، آن هم توی خفقان قبل از انقلاب. بچه ها می گفتند: موقع نماز که همه می رفتند توی حیاط مدرسه، محمد مهرش را درمی آورد و نماز می خواند. 🕊✍ به وایت پدر شهید: 🪴🪴همیشه بعد از نماز می آمد کنار من و ازم می خواست از امام رضا(ع) براش بگم، از غریبی امام رضا(ع) از کرامت آقا، از رئوف بودن آقا. من هم با حالتی متعجبانه از رفتار محمد از کتابی که داشتم براش می خوندم. تا اینکه محمد دیپلم گرفت و عازم سربازی شد. حدود سه ماه از سربازی محمد می گذشت که جنگ شروع شد. یکی از جاهایی که عراق خیلی روی اونا مانور هوایی می داد، از بین بردن تأسیسات نفتی ما بود. رفیقای محمد تعریف می کردند که شب ها دست ما را می گرفت. حدود بیست نفر از ما را می برد برای حفاظت از آن تأسیسات نفتی. چون حفاظت از اون ها خیلی مهم بود و نیروی کافی هم برای دفاع وجود نداشت و سطح حملات دشمن هم خیلی بالا بود. 🪴 یک روز که محمد آمده بود برای مرخصی، گفت: بابا خیلی دلم می خواد برم مشهد، پابوسی آقا امام رضا(ع). گفتم: خُب، بابا چند روز دیرتر برو جبهه، برو مشهد زیارت آقا. گفت: همه بچه ها تو جبهه دلشون می خواد برن زیارت امام رضا(ع) و نمی تونن برن. من هم مثل اون ها. از طرفی دیگه دفاع از کشور واجب تره. آقا هم بیشتر راضی است. و مشهد نرفت. رفت سنندج و حدود یک ماه بعد شهید شد. روزی که محمد به شهادت رسید، مادر شهید خیلی بی تابی می کرد. عجیب بی قرار بود. انگار یه چیزهایی رو می دونست. وقتی در منزل را زدند، مادر شهید در را باز کرد و من هم بعد از او آمدم دم در. بچه های سپاه بودند. از حالاتشون و طرز صحبت کردنشون و بغضشون فهمیدم قضیه چیه. دیگه نفهمیدم چی شد. 🪴به ما گفتند: بیاین توی معراج شهدا و جنازه شهیدتان را تحویل بگیرین. وقتی رفتیم، دیدیم جنازه اون نیست. تحقیق کردند، گفتند جنازه شهدا را اشتباهی بردند مشهد برای تشییع. وصیت نامه محمد را که خوندیم، نوشته بود: پدرم و مادرم، اگر برای تان ممکن است مرا کنار امام رضا(ع) دفن کنید. ما هم حسب علاقه و وصیت محمد، گفتیم همان مشهد کنار مرادش امام رضا(ع) به خاک بسپاریمش. از آن موقع هم ما از کرمانشاه آمدیم مشهد، کنار محمد. 🪴محمد توی کرمانشاه که بود علاقه شدیدی به یکی از دوستاش به نام «شهید سیدهاشم رضوان مدنی» داشت. آن ها سه تا برادر بودند و هر سه به شهادت رسیدند و سیدهاشم مفقودالاثر شد. عشق و علاقه عجیبی به او داشت. 🪴مادر گفت: یک شب بعد شهادت محمد خوابشو دیدم. گفتم مامان، تو هم رفتی پیش سیدهاشم. گفت: مامان، سید مفقودالاثره. خیلی مقامش ازمن بالاتره. زیر لب گفتم: السلام علیک یا امام الغریب! 🌸 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼🌸 🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸 https://eitaa.com/BandeParvaz
◻️ راه شهدا را ادامه بدهیم یعنی چه؟! اگر می‌گوییم راه شهدا را باید ادامه بدهیم، یعنی این احساس که اسلام و انقلاب اسلامی، به تلاش و مجاهدت و صبر ما نیازمند است. این احساس، همان احساسی است که شهدای عزیز ما را از خانه و کاشانه و آسایش و درس و کار و تلاش‌های روزمره‌ی زندگی جدا کرد و به جبهه‌های نبرد کشانید. ۱۳۷۰/۱۱/۳۰ - رهبر انقلاب ━━━ • ᯽ • ━━━ شادی ارواح پاک شهدا صلوات🌱 https://eitaa.com/BandeParvaz
💚🌹💚 ....🌹 جانت را که بدهے‌ در راه خدا "شهیـد" مے‌نامند تو را به گمانم اگر روحت را هم بدهے‌شاید... و من احساس مے‌کنم اینجا در این سرزمین دختران زیادے ‌هستند که هر روز، پشتِ سنگر ِسیاه ِساده ے‌سنگینِ خود دفاع مے‌کنند از نجابتشان و هر لحظه شهید مے‌شوند انگار... پس" " حواست به حجابت باشد... https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ بهمن ماه سالروز شهادت حاج رضوان ( عماد مغنیه ) که تمام عمرش در حال مبارزه با زورگویان و مستکبرین عالم بود ، گرامی باد 🌹🌹🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هدیه به شهید بزرگوار صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/BandeParvaz
🌷در صف شهدای کربلا 🔹امام خمینی(ره): شما که برای اسلام بپا خاسته‌اید و جان و مال نثار می‌کنید، در صف شهدای کربلا هستید، چرا که پیرو مکتب آنانید. 📆به مناسبت سالگرد شهادت https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ویژه سالگرد شهید ابراهیم هادی 📹رهبرانقلاب: تا مدتی دلم نمی‌آمدم کتاب "ابراهیم هادی" را از روی میز کنار بگذارم 🌟 جاذبه‌ی شخصیت ابراهیم‌هادی انسان را میخکوب میکند یاد شهید با ذکر صلوات 🌱 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
🕊️ڪبوترانہ‌مـےگردم گِردتصاویرت .. ردۍازگذشتہ‌ها مانـده‌روۍقلبـم ڪہ‌دلتنگم‌میڪند بسیـار ..!💔 🕊سلام سلام سلام .....❤️ _عاقبتتون_شهدایی 🌷🌿🌷🌿🌷🌿 https://eitaa.com/BandeParvaz
📖 Ꮺــیدانہ🥀📿 🌹اگر آیندگان پرسیدند که چرا به جبهه رفتم و شهید شدم ؛ بگویید: من از آموزگاری چون حسین(ع) 🏴در سرزمینی چون ڪربلا و در زمانی چون‌ عاشورا ، درسِ عشق و شهادت و آزادمردی گرفته‌ام و معلم به من گفت: «انی لا اری الموت الا السعادة و الحیوة مع الضالمین الا...» مرگ برای من چیزی جز شهادت و افتخار، و زندگی با ظالمین جز خواری و ذلت نیست. 🌷طلبه مجاهد و عارف متولد روستای قناتغستان کرمان شهادت : ۱۷ سالگی ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ فاو ؛ عملیات والفجر ۸🕊 🥀 شادی روح شهید صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
✅خاطره بازی با شهدا تو مراسم اﻋﺘﻜﺎﻑ ﻣﺴﺠﺪ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ(ع) ﺑﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮاﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﻧﻮﺟﻮاﻥ اﻃﺮاﻓﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﺩﻥ، ﺷﻮﺧﻲ میکردن ﻭ ﺳﺮ ﻭﺻﺪای زیادی بلند میشد. حسین آقارو ﺻﺪا ﻛﺮﺩﻡ و ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺎﺑﺎ ﻳﻜﻤﻲ ﻣﺮاﻋﺎﺕ ﻛﻨﻴﺪ، مثلا اﻋﺘﻜﺎفه، ﺳﻦ ﺧﻴﻠﻲ اﺯ ﻣﻌﺘﻜﻔﻴﻦ ﺑﺎﻻاﺳﺖ اعصابشون نمیکشه. ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺟﻲ اﻳﻦ ﻧﺴﻞ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ آﻭﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ، ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﭘﺎﺭکه و ﭼﻪ ﻭﺿﻌﻲ ﺩاﺭﻩ. دیگه ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﺷﻮﺧﻲ ﻛﺮﺩﻥ و برای اینکه ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﻥ ﺳﺮ ﻧﺮﻩ و ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ اﻭﻣﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﻦ یه جوری جاذبه ایجاد کرد ﺩﻳﺪﻡ ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﻭاﻧﻔﺴﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺷﻜﻠﻲ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ اﻭﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺎﻣﺴﺠﺪ اﺷﻨﺎ ﻛﺮﺩ. هیئتی که داشتیم بعضی موقع ها اراذل محل هم‌ میومدن من همیشه ازاین موضوع ناراحت بودم ولی حسین حتی کوچک ترین خرده ای به اونا نمیگرفت و باهاشون خیلی خوب برخورد میکرد ... یه روزی که بهش گلایه کردم گفت "اتفاقا همین ها واجبه که بیان هیئت ؛ امام حسین (ع) کار خودش میکنه و کاری که باید بشه میشه ..." ﺗﻮ ﺗشیع پیکر پاکش ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻪ اﻡ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩو ﺧﻮﺷﺪﻝ. ﻭﻟﻲ ﺧﺪا ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺪﻟﻴﺶ ﺑﺮﺩﺵ ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ . https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای بـــابـــا ، 😔 همه رفتــــی‌ان 💔 اما زی‍ـــبا رفتــن مهــمه 🕊️✨ [شهید رسول خلیلی] 🍃 روزتون شهدایی 🌹 شادی روح تمام شهدا صلوات 🌱 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم وداع با پیکر شهید امید اکبری💔 🔻تولد آسمانی شدن ۲۷ مرد آسمانی...استان اصفهان گرامی باد. ✅شهید امید اکبری ✅شهید مرتضی فاضل ✅شهبد رضا رحیمی ✅شهید یحیی براتی و... https://eitaa.com/BandeParvaz
زینب رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود.. [..او میبیند..] با این کار میخواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند.. .. https://eitaa.com/BandeParvaz