نصیحت محمد حسین_6046176022657762758.mp3
3.05M
صوت نصیحتی شهید محمدحسین محمدخانی...🥀
در مورد امام حسین علیه السلام و هیٱت✨
#قصه_دلبری💕
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بهش گفتم: راضی ام شهید بشی ولی الان نه، توی پیری..!
محمد حسین گفت: لذتی که علی اکبرِ امام حسین برد حبیب نبرد...!🍂
همسر محمد حسین محمدخانی🪴
#قصه_دلبری
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی_و_دوم کلا ن تنها مکه یا جاهای دیگر ، در خانه
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_سوم
محدودیت مالی نداشت .
وقتی حقوق می گرفت ، مقداری بابت ایاب و ذهاب و بنزینش برمی داشت و کارت را می داد به من .
اما قبول نمی کردم . می گفت :
« تو منی ، من توام . فرقی نمی کنه !»☺️
البته من بیشتر دوست داشتم از جیپ پدرم خرج کنم و دلم نمی آمد از پول او خرید کنم 😅
از وقتی مجرد بودم کارتی داشتم که پدرم برایم پول واریز می کرد .
بعد ازدواج همان روال ادامه داشت ..
خیلی ها ایراد می گرفتند که به فکر جمع کردن نیست و شم اقتصادی ندارد .
اما هیچ وقت پیش نیامد به دلیل بی پولی به مشکل بخوریم .
از وضعیت اقتصادی اش با خبر بودم ، برای همین قید بعضی از تقاضا ها را می زدم .
. جشن تولد و سالگرد ازدواج و این مراسم رسمی ها نمی گرفتیم ، اما بین خودمان شاد بودیم 😍
سرمان می رفت ، هیئتمان نمی رفت : رایة العباس چیذر ، دعای کمیل حاج منصور در شاه عبد العظیم (ع) ، غروب جمه ها هم می رفتیم طرف خیابون پیروزی هیئت گودال قتلگاه .
حتی تنظیم می کردیم شب های عید در هیئتی که برنامه دارد ، سالمان را تحویل کنیم 😍
به غیر از روضه هایی که اتفاقی به تورمان می خورد ، این سه تا هیئت را مقید بودیم .
حاج منصور را خیلی دوست داشت ، تا اسمش می آمد می گفت :
«اعلی الله مقامه و عظم شانه .»
ردخور نداشت شب های جمعه نرویم شاه عبد العظیم (ع) ، برنامه ثابت هفتگی مان بود .
حاج منصور آنجا دو سه ساعت قبل از نماز صبح ، دعای کمیل می خواند .
نماز صبح را که می خواندیم می رفتیم کله پاچه می خوردیم.
تا قبل از ازدواج به کله پاچه لب نزده بودم 😬
کل خانواده می نشستند و به به و چه چه می کردند ، دیگه کله پاچه را که بار می گذاشتند ، عق می زدم و از بویش حالم بد می شد .
تا همه ظرف هایش را نمی شستند ، به حالت طبیعی بر نمی گشتم 😖
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی_و_سوم محدودیت مالی نداشت . وقتی حقوق می گرفت
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_چهارم
دوسه هفته می رفتم و فقط تماشایش می کردم ، چنان با ولع میخورد، که انگار از قحطی برگشته 😐
با اصرارش حاضر شدم فقط یه لقمه امتحان کنم ، مزه اش که رفت زیر زبانم ، کله پاچه خور حرفه ای شدم .
به هر کس می گفتم کله پاچه خوردم و خیلی خوشمزه بود و پشیمان هستم که چرا تا به حال نخورده ام ، باور نمی کرد .
می گفتند :« تو؟ تو با این همه ادا و اطوار ؟» 😑
قبل از ازدواج خیلی پاستوریزه بودم ، همه چیز باید تمیز می بود ، سرم می رفت ، دهن زده کسی را نمی خوردم .
بعد از ازدواج به خاطر حشر و نشر با محمد حسین خیلی تغییر کردم .
کله پاچه که به سبد غذایی ام اضافه شد هیچ ، دهنی اقا رو هم میخوردم😐
اگر سردردی ، مریضی یا هر مشکلی داشتیم ، معتقد بودیم برویم هیئت خوب می شویم..
می گفت :« می شه توشه تموم عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی !»
در محرم بعضی ها یک هیئت که بروند می گویند بس است ، ولی او از این هیئت بیرون می آمد می رفت هیئت بعدی😂
یک سال روز عاشورا از شدت عزاداری ، چند بار آمپول دگزا زد .
بهش می گفتم :« این آمپول ضرر داره !»
ولی او کار خودش را می کرد .
آخر سر که دیدم حریف نیستم ، به پدر و مادرم گفتم :« شما بهش بگین!»
ولی باز گوشش یه این حرفا بدهکار نبود . خیلی به هم ریخته می شد .
ترجیح می دادم بیشتر در هیئت باشد تا در خانه، هم برای خودش بهتر بود ، و هم برای بقیه .
می دانستم دست خودش نیست ، بیشتر وقت ها با سر و صورت زخم و زیلی از هیئت می آمد بیرون.
هر وقت روضه ها اوج می گرفت و سنگین می شد ، دلم هری می ریخت 😢
دلشوره می افتاد به جانم که الان آن طرف خودش را می زند ، معمولا شالش را می انداخت روی سرش که کسی اثر لطمه زنی هایش را نبیند ، مادرم می گفت :
« هروقت از هیئت برمی گرده ، مثل گلیه که شکفته !»
داخل ماشین مداحی می گذاشت .
با مداح همراهی می کرد و یک وقت هایی پشت فرمان سینه می زد.
شیشه ها را می داد بالا ، صدا را زیاد می کرد ، آن قدر که صدای زنگ گوشیمان را نمی شنیدیم😅
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شب دهم ماه رمضان به یاد تازه شهیدِ پاسدارِِ حرم میلاد حیدری
🥀باز هم کیلومترها دورتر از خاکِ وطن غریبانه پرکشیدند که ما در امنیت باشیم.
شهادتت مبارک سربازِ حاج قاسم 💔
#شهید_میلاد_حیدری🌹
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🌙شبهای حاجت است
دوایم به دست توست
💔مادربزرگ!
کرب و بلایم به دست توست
#اللهم_ارزقنا_کربلا❤
#وفات_حضرت_خدیجه﴿س﴾🖤
#تسلیت_باد. 🖤🏴
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
1_4054193732.mp3
5.44M
ای دل خوشی زهرا تنهام نزار،
خدیجه (س) بانو ..
کربلایی سیدرضا نریمانی
رزق شب وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 🖤
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
حسین جان💔
ڪبوتری ڪه خیال حرم به سر دارد
مگر بمیرد از این فکر دست بردارد
حرم ندیده ولی دلخوشیم اینقدرے
ڪه صاحب حرم از حال ما خبر دارد
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
#شبتوݩ_ڪربلایی 🌙
#وفات_حضرت_خدیجه
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
عشق جانم 💚
🍂نان و پنیر سفره ی افطارم از شما
آه و نگاه و ضرب دل زارم از شما
🍂آهنگ قلب بی رمق و هِــق هق گلو
العفو و آه و چشم گهربارم از شما
🍂در ماه نور روز ظهور تو آرزوست
دل می دهم به تو که دلی دارم از شما...
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
همیشہ تو را ڪنار خود ڪم دارم
چشمان تر از بارش شبنم دارم🍃
برگرد بیا ڪہ تا نفس تازه ڪنم
هر روز بہ تو نیاز مُبرم دارم🍃
صبحت بخیر آقای من✋
🌤 اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
#امام_زمان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بدون اذن توخورشید دیده وا نڪند
سحـر بدون خیالٺ دلـی دعـا نڪند...
دوباره زندگـیه مـن نمی شود آغـاز
لبم سلام اگـر سمٺ ڪـربلا نڪند..❤️
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی💚🌤
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #پیشنهاد_دانلود
🪴 دعای روز دهم ماه مبارک رمضان در
یادمان شهدای چذابه🪴
التماس دعا🤲
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
142678_828.mp3
3.75M
📖 تندخوانی کلام الله مجید
📢 قاری : استاد معتز آقائی
🔵 جزء دهم
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
-مـثــلخــدیـجـه
پـیـدانـخـواهـدشـد...🍂
#وفات_حضرت_خدیجه 🥀
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری
زحمتای مادرِ مادر ما نتیجه داد
خرج حسینی شدن ماها رو خدیجه داد 🖤
#وفات_حضرت_خدیجه
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
اعلام رسمی خبر شهادت سرلشکر حاج احمد متوسلیان پس از ۴١سال!!!
🔹سرانجام پس از ۴١سال، یک مقام رسمی، رسماً خبر شهادت حاج احمد متوسلیان را اعلام کرد!
🔹سردار سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران، در دیدار نوروزی خود با خانواده حاج احمد متوسلیان اعلام کرد: شهید جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان، اولین شهید ایرانی در راه فتح قدس است.
شادی روحشان صلوات🌹
#امام_زمان (عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#نماز اول وقت
سفارش #شهدا
روزه و عمليات
عمليات رمضان سال 61 مقارن با ماه مبارك رمضان در جنوب بصره به وقوع پيوست كه در اين عمليات رزمندگان اسلام تا رودخانه دجله پيشروي كردند و از آب دجله وضو ساختند. در آن روزهاي گرم مرداد ماه تعدادي از رزمندگان با زبان روزه در عملیات شركت نمودند. گرماي طاقت فرسا و مقاومت در مقابل پاتك دشمن و نبود خاكريز مناسب روزگار سختي را براي لشگريان رقم مي زد. اسلحه و آرپي جي ها بر اثر تابش خورشيد و شليك پي در پي چنان داغ شده بودند كه از روي لباس هايي كه از تن درآورده و به عنوان دستگيره از آن استفاده مي نمودند قابل تحمل نبود و رزمندگان براي دور ماندن از آسيب شليك گلوله هاي مستقيم تانك خود را به زمين داغ منطقه مي چسباندند.به راستي سخت بود صحنه هاي شهادت دوستان و همسنگران يادشان گرامي و راهشان پر رهرو باد.
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#نماز_اول_وقت
🌷 #خاطرات_شهدا
🔻این قصه یک نوجوان است 👇👇
✅علیرضا از نماز خواندن خیلی لذت می برد و برای آن وقت می گذاشت.
ظهر یکی از روزها که علیرضا می خواست نمازش را در خانه بخواند، مهمان داشتیم و خانه خیلی شلوغ بود. علیرضا به یکی از اتاق ها رفت و در خلوت مشغول نماز شد.
طوری نماز می خواند که انگار خدا را می بیند و با او مشغول صحبت است. نماز ظهر و عصرش نیم ساعت طول کشید.
بعدها وقتی صحبت نماز پیش می آمد، می گفت: «اشکال ما این است که برای همه وقت می گذاریم به جز خدا. می خواهیم با سریع خواندن نماز زرنگی کنیم؛ اما نمی دانیم آن کسی که به وقت ما برکت می دهد خداست».
🕊 #شهید_علیرضا_کریمی
🌺هدیه نثار ارواح مطهر شهدا صــلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz