فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز این دلِ تنگم هوایِ کربلا دارد ....😭
کاش الان حرمت بودیم💔
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
شبتون حسینی💚
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
باز این دلِ تنگم هوایِ کربلا دارد ....😭 کاش الان حرمت بودیم💔 #صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله شبتون حس
بر تشنه محال است که آبی نفرستند
از کوثرشان جام شرابی نفرستند
باور نتوان کرد ... سلامی بفرستیم
آنگاه از این خانه جوابی نفرستند
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین (ع)♥️
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
8960967995.mp3
14.95M
"سلام آقای دلم یا ابا عبدالله💟
🎤 کربلایی سید رضا نریمانی
رزق حسینی شبانه ✨
التماس دعا
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
محراب لحظه های دعايت چه ديدنیست
قرآن بخوان چقدر صدايت شنيدنیست...
آقا بگو قرار شما با خدا کی است؟
آيا حيات ما به زمانت رسيدنیست⁉️
⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
💫اللﮩـم عجـل لولیـڪ الفـرجــــ💫
#امام_زمان (ع)
#شبتون_مهدوی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#سلام_امام_زمانم 💕
🍂ای وارث ذوالفقار مولا برگرد
ای نور دو چشم آل طاها، برگرد...
🍂ماشعله به شعله سوختیم از غم یاس
ای منتقم حضرت زهرا، برگرد...
🌤 #اللهمعجللولیکالفرج🌤
#امام_زمان (عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#سلام_اربابم✋
صبح ها غرق عطر و گلابـــ
رو به ڪربُبلا با چشم پر آب
ٺا ڪمر خم شوم بگویم باز
السلام علیڪ یا اربابـــ
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
صبحتون حسینی💚🌤
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #پیشنهاد_دانلود
🪴 دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان در یادمان شهدای فتح المبین 🪴
التماس دعا🤲
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
Tahdir joze22.mp3
4.06M
📖 تندخوانی کلام الله مجید
📢 قاری : استاد معتز آقائی
🔵 جزء بیست و دوم
#ماه_رمضان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#چمران_دلها 🍃
میگفت: بچهکہبودم پیرمردےدرکوچہ
روےزمینسردخوابیدهبود ونمیتوانستمکمکشڪنم!
آنشبرختخوابآزارمداد
ازفڪرپیرمردوروےزمین سردخوابیدمتاشریڪ رنجشباشم . . .
سرمابہبدنمنفوذڪردو مریضشدماما
روحمشفاپیداڪرد،چه مریضےلذتبخشے💛...!
_شهیدمصطفےچمران✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری
صدای شهید آرمان علی وردی را میشنوید ...!💔
#شب_قدر #آرمان_دهه_هشتادی_ها
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
پناهیان -چمران.mp3
1.44M
📚رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست...!
📝از خاطرات شهید چمران
🎙استاد پناهیان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
⭕️ساده پوش بود
دو تا پیراهن بیشتر نداشت.
گاهی اوقات ما اعتراض میکردیم و میگفتیم: خب! یه دست لباس نو بگیر اینا خیلی کهنه شده...
میگفت: دلیلی نداره❗️
همین که تمیز و مرتب باشه،خوبه، هنوز قابل استفاده است...
#شهید_مجید_پازوکی🌷
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥!“•••
🖇 #حجاب و حیا داشتن سخت هست اما؟!
🎙 #استـاد_عـالۍ
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
⭕️کارلیوالتز(سوپرمدلمشهورانگلیس)⭕️
✨اسلامبهزنارزشوامنیتمیدهد.
خوشحالمکهدیگربدنمراوسیلهیسوءاستفادهرسانههاقرارنمیدهم.
#حجاب
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
حِجـٰآب🌱
مـٰآنَنـداَوَلیـنخـٰآڪریزِجِبـھہاَسـٺ
ڪهدُشمـَنبَـرآےِتَصَـرُفسَـرزَمینۍ
حَتـمابـٰآیَـداَوَلآنرآبِگیـرَد!
حواسمان خیلی باید جمع باشد🙃
💜⃟🧕¦⇢ #حجاب
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
خون شهید میجوشد که زن چادر بپوشد 🥀
✨¦⇠#حجاب
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_ششم وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد .
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
درمجالسی که می رفتیم و او نبود ، باز دلتنگی خودش را داشت..💔
به هرحال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده وحلاوت ان را حس کرده باشد ، درنبودش خیلی بهش سخت می گذرد..
در زمان مرخصی اش ، می خواست جور نبودش را بکشد.
سفره می انداخت ، غذامی اورد ، جمع می کرد ، ظرف می شست ، نمی گذاشت دست به سیاهو سفید بزنم...
می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می زد.
مهارت خاصی دراین کار داشت و اتوکشی هیچ کس را قبول نداشت😐
همان دوران عقد یکی دو بار که دید چندبار گوشه دستم را سوزاندم ، گفت:
((اگه تو اتو نکنی بهتره!))😅
مدتی که تهران بود ، جوری برنامه ریزی می کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش.
از بین دوستاش فقط با یکی رفیق گرمابه وگلستان بودند و رفت امد داشتیم..
می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دونبودند ، بازماخانم ها باهم بودیم😁
راضی نمی شدم دوباره مادر شوم ..
می گفتم:((فکرشم نکن! عمرا اگه زیربار بچه و بارداری برم!))
خیلی روضه خواند . میگفت : ((الان تکلیفه آقا گفتن بچه بیارید))
ومی خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند!
بهش گفتم:((اگه خیلی دلت بچه می خواد ، می تونی دوباره ازدواج کنی!))
کارد بهش می زدی ، خونش درنمیآمد .
می گفت:((چندسال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟!))
به هرچیزی دست زد که نظرم راجلب کند ، امافایده نداشت!
نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود ، نه از نظر روحی امادگی اش را داشتم.
سر امیر محمد پیر شدم😣
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz