#دوکوهه السلام ای خانه ی عشق♥️ حاج منصور ارضی بانک اطلاعات دوکوهه

#دوکوهه باید خودم را به دو کوهه می رساندم پایگاهی سراسر نور یادش بخیر اینقدر از دو کوهه شنیده بودم هوسم شده بود از دوکوهه اعزام شود بوی دعا و عشق بازیش روانم را جلا میداد و مرا برای هویزه و خرمشهرها صدا میزد خدایا تصورم از دوکوهه بهشتی زمینی بود سرزمینی پر از سبزه و لاله های عباسی و منبت های رنگارنگ آبهای طهور بهشتی به رنگ شیر و عسل اما وقتی واردش شدم کعبه ای بود از صدای لبیک و هروله عاشقانه زمزمی بود پر از صفا از در و دیوارش ندای انا الحق شنیده می شد و زمزم حیاتش جاری بود گوش هایم را تیز کردم تا کوله بار شهادتم را ببندم با صدای همت و آوینی و چمران اما گوشم پر شده بود از بدرقه مادر چمران《 عزیزم حالا که می روی خدا را فراموش نکن 》و چقدر خوش عهد بود که می گفت :《 در طی ۲۲ سال حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم .》 قدمهایم را محکم کردم با یاد خدا صدای شهید آوینی می آمد که : 《چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد. حرم عشق کربلاست. وچگونه در بند بماند آنکه پرواز آموخته است وراه کربلا را می شناسد》 می خواهم آتش عشقم فواره بزند بر خیالم تا خط حسین را در سرزمین وجودم مشاهده کنم اما دو کوهه پر است از این عشقها تو هم می شنوی صدای همت را 《از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دو خته است بپا خیزید و اسلام خود را دریابید.》 و ما اینجا جمع شده ایم برای این خیزش چه شلمچه باشد چه قم چه حقیقت باشد چه مجاز ما پر پرواز گشوده ایم خیلی آرام در یک صف به ستون یک وارد قلب دوکوهه می شویم خواب و شب نشینی های بچه ها و نمایشگاه توانم را گرفته آرام بر ستون تکیه می دهم چقدر آرام پلک هایم سنگین می شود با صدای گریه بیدار شدم صدای سردار باقرزاده بود از تفال با قران می گفت راستی ما هم دیشب تفال زدیم به قران فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً آمد سردار هم می گوید روزی که میخواست این مسئولیت را بپذیرد استخاره کرده و این آیه آمده این سرزمین سرزمین یاران خدایی خمینی است و رفتن به سوی خدا با تعلق نمی شود #حیدریان_منش