🍃🌸
یادت باشه
حتی وقتی اشتباه کردی ،
حتی وقتی به چیزی نرسیدی ،
حتی زمانی که در حال تلاش هستی ،
هنوز هم اجازه داری شاد باشی ...
#عصرتون بخیر
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دستم خــالــی بود، هـر چـه از
اعمالم میگفتم آنها رد میکردند.
ناگهان یکـی از آن ها گـفـت: نـاراحـت
نباش تو گوهر گرانبهایی نزد ما داری.
یادت هست زمانی کـــه می خواستی
از نـجـــف بــه کـربـــــــلا بــروی امـــا
کرایــه نداشتی،
خار بـه پـاهـایـت رفـت و بـه خــــــدا
گـفـتـی چـه طــور با ایــن همـه درس
و بـحـــث پـــول کــرایـــــه نـــدارم!؟
🔹اما ناگهان از گفته خود پشیمان شدی و از ته دل گفتی: (اَلحَمدُ لِله رَبِ العالمین)
با تعجب گفتم بله یادم هست.
آن مَلَک گفت: این شکری که به جا آوردی همان گوهری است که نزد ما محفوظ است.
📚 کتاب بازگشت
.
روز قیامت میگی:
خدایا اشتباه شده
کارهای خوبی داشتم که نیست
گناهانی نداشتم که هست!
حسناتت رفت
در پرونده کسیکه غیبتش را کردی!
طلبکار بود؛ از گناهانش
به تو رسید
#آیت_الله_مجتهدی
.
خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از بين رفته بود.
چيز زيادي در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در
موضوع حقالناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند.
براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه
ماه چهارم بارداري را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني
گريان، خدا را به حق حضرت زهرا3قسم ميداد كه من بمانم.
نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما،
دو كودك يتيم، خدا را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا
ميگفتند: خدايا، ما نميخواهيم دوباره يتيم شويم.
اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينههاي اين دو كودك يتيم را
ميدادم و سعي ميكردم براي آنها پدري كنم. آنها از ماجراي عمل
خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا ميخواستند كه من زنده بمانم.
به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نميشود كاري
كني كه من برگردم؟ نميشود از مادرمان حضرت زهرا3بخواهي
كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حقالناس را
جبران کنم. يا كارهاي خطاي گذشته را اصالح كنم.
جوابش منفي بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت
زهرا3بخواه كه مرا شفاعت كنند.
لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: بهخاطر
اشكهاي اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري
كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت، حضرت زهرا3 شما را
شفاعت نمود تا برگرديد.
به محض اينكه به من گفته شد: »برگرد« يكباره ديدم كه زير پاي
من خالي شد! تلويزيونهاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش ميشد،
حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود.
مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم...
♥️🌱💫🍀
#باورهای ما به قدری قدرت دارند که میتوانند مسیر #زندگی ما را تغییر دهند.
تا جایی که اکثر #افراد موفق و بزرگ دنیا میگویند: شما آن چیزهایی را که وجود دارند نمیبینید، بلکه چیزهایی که باور دارید را میبینید.
برای رسیدن به موفقیت باید باورهای خود را تقویت کنید تا بهترین اتفاقات را برای خود رقمبزنید
.
در اين آيه خداوند متعال مي ُ فرمايند: سست نشويد و غمگين
نباشيد، شما اگر ايمان داشته باشيد، برترين)گروه انسانها( هستيد.
نكته ديگري كه آنجا شاهد بودم، انبوه كساني بود كه زندگي
دنيايي خود را تباه كرده بودند، آن هم فقط بهخاطر دوري از انجام
دستورات خداوند! جوان گفت: آنچه حضرت حق از طريق معصومين
براي شما فرستاده است، در درجه اول، زندگي دنيايي شما را آباد
ميكند و بعد آخرت را مي ً سازد. مثال به من گفتند: اگر آن رابطه
پيامكي با نامحرم را ادامه ميدادي، گناه بزرگي در نامه عملت ثبت
ميشد و زندگي دنيايي تو را تحتالشعاع قرار ميداد.
در همين حين متوجه شدم كه يك خانم باشخصيت و نوراني پشت
سر من، البته كمي با فاصله ايستادهاند! از احترامي كه بقيه به ايشان
گذاشتند متوجه شدم كه مادر ما حضرت فاطمه زهرا3هستند.
وقتي صفحات آخر كتاب اعمال من بررسي ميشد و خطا و
اشتباهي در آن مشاهده ميشد، خانم روي خودش را بر ميگرداند.
اما وقتي به عمل خوبي ميرسيديم، با لبخند رضايت ايشان همراه بود.
تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا3بود. من در دنيا ارادت
ويژهاي به بانوي دو عالم داشتم. مرتب در ايام فاطميه روضه خواني
داشتيم و سعي ميكردم كه همواره به ياد ايشان باشم.
ناگفته نماند كه جد مادري ما از علما و سادات بوده و ما نيز از
اوالد حضرت زهرا3به حساب ميآمديم. حاال ايشان در كنار من
حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
نه فقط ايشان که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم! براي
يک شيعه خيلي سخت است که در زمان بررسي اعمال، امامان
معصوم: در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.
از اينكه برخي اعمال من، معصومين را ناراحت ميكرد. ميخواستم
از خجالت آب شوم...
.
او هم اشاره كرد و گفت: در زمان غيبت امام عصر زعامت و
رهبري شيعه با ولي فقيه است. پرچم اسالم به دست اوست.
همان لحظه تصويري از ايشان را ديدم. عجيب اينکه افراد بسياري
كه آنها را ميشناختم در اطراف رهبر بودند و تالش ميكردند تا به
ايشان صدمه بزنند، اما نميتوانستند! من اتفاقات زيادي را در همان
لحظات ديدم و متوجه آنها شدم. اتفاقاتي كه هنوز در دنيا رخ نداده بود!
خيليها را ديدم كه به شدت گرفتار هستند. حقالناس ميليونها
انسان به گردن داشتند و از همه كمك ميخواستند اما هيچكس به
آنها توجه نميكرد. مسئوليني كه روزگاري براي خودشان، كسي
بودند و با خدم و حشم فراوان مشغول گذران زندگي بودند، حاال
غرق در گرفتاري بودند و به همه التماس ميكردند.
بعد سؤاالتي را از جوان پشت ميز پرسيدم و او جواب داد.
ً مثال در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسيدم.
ايشان گفت: بايد مردم از خدا بخواهند تا ظهور مواليشان زودتر
اتفاق بيفتد تا گرفتاري دنيا و آخرتشان برطرف شود. اما بيشتر مردم با
وجود مشکالت، امام زمان را نميخواهند. اگر هم بخواهند براي
حل گرفتاري دنيايي به ايشان مراجعه ميكنند. بعد مثالي زد و گفت:
مدتي پيش، مسابقه فوتبال بود. بسياري از مردم، در مکانهاي مقدس،
امام زمان را براي نتيجه اين بازي قسم ميدادند!
من از نشانههاي ظهور سؤال كردم. از اينكه اسرائيل و آمريكا
مشغول دسيسهچيني در كشورهاي اسالمي هستند و برخي كشورهاي
به ظاهر اسالمي با آنان همكاري ميكنند و...
جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: نگران نباش. اينها كفي بر
روي آب هستند. نيست و نابود ميشوند. شما نبايد سست شويد. نبايد
ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آيهي139 سوره آل عمران دقت
ِنين«
ُؤم
نکرده َ اي: »والتَهنُ َ وا والتَ َحزنوا و اَنتُ َ م االعلَون اِ ُن
يازهرا 3
خيلي سخت بود. حساب و كتاب خيلي دقيق ادامه داشت. ثانيه به
ثانيه را حساب ميكردند.
زمانهايي كه بايد در محل كار حضور داشته باشم را خيلي بادقت
بررسي ميكردند كه به بيتالمال خسارت زدهام يا نه!؟
خدا را شكر اين مراحل به خوبي گذشت. زمانهايي را كه در
مسجد و هيئت حضور داشتم محاسبه كردند و گفتند دو سال از
عمرت را اينگونه گذراندي كه جزو عمرت محاسبه نميكنيم. يعني
بازخواستي ندارد و ميتواني بهراحتي از اين دو سال بگذري.
در آنجا برخي دوستان همكارم و حتي برخي آشنايان را ميديدم،
بدن مثالي آنهايي را در آنجا ميديدم كه هنوز در دنيا بودند!
ميتوانستم مشكالت روحي و اخالقي آنها را ببينم.
عجيب بود كه برخي از دوستان همكارم را ديدم كه بهعنوان شهيد
راهي برزخ ميشدند و بدون حساب و بررسي اعمال بهسوي بهشت
برزخي ميرفتند! چهره خيلي از آنها را به خاطر سپردم.
جواني كه پشت ميز بود گفت: براي بسياري از همكاران و
دوستانت، شهادت را نوشتهاند، به شرطي كه خودشان با اعمال اشتباه،
توفيق شهادت را از بين نبرند. به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم:
چكار ميتوانم بكنم كه من هم توفيق شهادت داشته باشم.
خود رها ميكند تا در آن سوي هستي به حساب آنها رسيدگي شود.
برخي از اين افراد، به محض اينكه از خداوند چيزي از مال دنيا
بخواهند، سريع به آنها داده ميشود تا ديگر با خدا حرف نزنند. به
تعبير شما، سريع او را رد ميكنند كه صداي او را نشنوند!
برخي از اين افراد فكر ميكنند كه مقرب خدا هستند كه هر چه
ميخواهند فراهم ميشود، اما در واقع اينطور نيست. اينها به حال خود
رها شدهاند. ميخواهند كار خوب كنند، اما توفيق نمييابند. كار خيري
هم اگر انجام دهند، يا باعث فساد ميشود و يا آن را نابود ميكنند.«
من اين گفتگو را به ياد داشتم. تا اينكه سال بعد در يك جلسه
فاميلي، يكي از افراد ثروتمند بي ايمان را ديدم. درست مصداق
همان كالم بود. او اهل نماز و عبادت نبود، اما ميگفت هر چه از
خدا بخواهم سريع ميدهد! به او گفتم: كدام كشورها رفتهاي؟ گفت:
بيشتر كشورهاي دنيا را رفتهام و همينطور اسم كشورها را برد.
گفتم: چند بار تا حاال كربال رفتي؟ چند سفر مشهد رفتي؟
خنده ً اي از سر تمسخر كرد و گفت: كربال كه فعال امنيت ندارد. اما
اگر بخواهم يك قطار را كامل ميخرم و همه را مشهد ميبرم.
دوباره سؤالم را تكرار كردم: چندبار تا حاال مشهد رفتي؟
گفت: يكبار براي پروژه اقتصادي رفتم، اما زود برگشتم.
گفتم: حرم امام رضا 7هم رفتي؟
گفت: فرصت نشد. اما اراده كنم ميروم. بعد يكي از بزرگترهاي
هيئت فاميلي را صدا كرد وگفت: حاجي، امسال هزينه غذاي ده شب
محرم رو به حساب من بذار. اين را گفت و بلند شد و رفت.
درست يكي دو شب به محرم، اعضاي هيئت به سراغ او رفتند كه
هزينه غذا را بگيرند، اما خارج از كشور بود! اين آقا بعد از عاشورا
برگشت. باز مثل هميشه، مردمان عادي هزينه محرم را پرداخت كردند.
خبر دارم كه هنوز اين شخص توفيق زيارت مشهد را پيدا نكرده
.
اعمال
جوان پشت ميز، وقتي نابودي بسياري از اعمال مرا ديد، نكته جالبي
را به من يادآور شد وگفت: »من ديدهام برخي انسانهاي دانا، جداي
از اينكه كارهاي خود را براي رضاي خدا انجام ميدهند، اما در ادامه،
ثواب كارهاي خوبي كه در دنيا انجام ميدهند را به يکي از چهارده
معصوم: هديه ميكنند.
انسان ها، ممكن است در ادامه زندگي به خاطر گناهان و اشتباهات،
ثواب اعمال خوب خود را از دست بدهند، در نتيجه وقتي به برزخ
ميآيند، مانند تو دست خالي هستند، در اين زمان، آنها كه اين ثوابها
را هديه گرفتهاند به آن شخص سر ميزنند و از او دلجويي ميكنند.
اين بزرگواران كه به اين ثوابها احتياج ندارند، لذا اين اعمال خير
را به همان شخص بر ميگردانند. بنابراين به شما توصيه ميكنم كه
خالصانه اين كار را انجام دهيد؛ يعني ثواب تمام كارهاي خير خودتان
را به مقربين درگاه الهي هديه نماييد.« اين مطلب خيلي به دلم نشست.
به جوان پشت ميز گفتم: چرا خداوند به بعضي از كساني كه دين و
ايمان درست و حسابي ندارند، اينقدر مال و ثروت ميدهد؟ اين كار،
اهل ايمان را در مورد راه درست، به شك و ترديد مياندازد.
او هم گفت: »خداوند برخي افراد كه از مسير او دور شده و غرق
در دنيا شدند و براي دستورات پروردگار ارزشي قائل نيستند را به حال
.
براي همين است كه امام رضا 7 ميفرمايد: وقتي خداوند خير
1
بندهاش را بخواهد، وي را نميميراند تا فرزندش را ببيند.
بنده از نوجواني ياد گرفتم كه هر كار خوبي انجام ميدهم يا اگر
صدقهاي ميدهم، ثواب آن را به روح تمام كساني كه به گردن من حق
دارند، از آدم تا خاتم و تمام اموات شيعه و پدران و مادرانم نثار كنم.
در آن سوي هستي، پدر بزرگم را همراه با جمعي كه در كنارش
بودند مشاهده كردم. آنها مرتب از من تشكر ميكردند و ميگفتند:
ما به وجود اوالدي مثل تو افتخار ميكنيم. خيرات و بركاتي كه از
سوي تو براي ما ارسال شده، بسيار مهم و كارگشا بود. ما هميشه
برايت دعا ميكنيم تا خداوند بر توفيقات تو بيفزايد.
در ميان بستگان ما خيلي از افراد در فاميل ازدواج ميكنند. من هم
با دختردايي خودم ازدواج كردم. از طرفي من در ميان فاميل معروف
هستم كه خيلي اهل صلهرحم هستم. زياد به فاميل سر ميزنم.
عمهاي دارم كه مادرشهيد است. همان که پسرش در اتاق عمل
باالي سرم بود. تمام فاميل به من ميگويند كه تو پسر اين عمه هستي.
از بس كه به عمه سر ميزنم و تالش در راه حل مشكالت ايشان دارم.
دعاي خير اهل فاميل همواره مشكل گشاي گرفتاريهايم بوده.
حتي به من نشان دادند که در برخي موارد، حوادث سختي كه شايد
2
منجر به مرگ ميشد، با دعاي فاميل و والدين من برطرف شد!
1 .وسائل الشيعه ج 15 ص 96 -نگارنده ميگويد: بنده دوستي داشتم كه مسائل
ديني را به خوبي رعايت ميكرد. وضع مالي بسيار خوبي داشت اما زير بار ازدواج
نرفت و تا آخر عمر مجرد ماند. او انسان خيري بود كه چندين مسجد و مدرسه و...
بنا نمود. دوست ما در اثر يك سانحه مرحوم شد. او را در عالم رويا مشاهده كردم.
به من گفت: جاي من خوب است اما حسرت ميخورم كه چرا باوجود توانايي
مالي، خانواده تشكيل ندادم! اگر يك اوالد صالح داشتم از تمام اين موقوفات
براي من باالتر بود. من با مجرد ماندن، از درجات و توفيقات بسياري محروم شدم.
2 .امام صادق 7ميفرمايد: صله ارحام، اخالق را نيکو... روزي را زياد ميکند و مرگ
را به تأخير مياندازد. پيامبر اکرم9فرمودند: کسي که با جان و مالش به دنبال صله رحم
باشد، خداوند متعال اجر صد شهيد را به او عطا ميکند. وسائل الشيعه، ج ۶ ،ص ۲۸۶