eitaa logo
خانواده با نشاط ما
20.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
0 فایل
خانواده هفت نفره ما با چهار تا دختر و یک پسر😌🌱 اینجا از تجربیات خودم حرف میزنم☺️🤍✨️ ✨️اگه کارم داشتی: @Banosiri_tabrz ✨️کانال محصولات طبیعیمون: @SonaGal
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 مثال مرگ، برای شایستگان ✍شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید، چرا عده ای از مسلمانان از مرگ هراسانند و آن را ناخوش دارند. امام جواد (علیه السلام) فرمود: زیرا آنها مرگ را نمی شناسند از این رو آن را خوش ندارند. اگر آن را می شناختند و از دوستان خدا بودند، آن را دوست داشتند، و می دانستند آخرت برای آنها، بهتر از دنیا است. سپس امام جواد (علیه السلام) برای روشن نمودن مطلب، این مثال را زد و به او فرمود: چرا کودک و دیوانه، دوائی را به حال او سود دارد و موجب تسکین درد آنها می شود، دور می کنند و نمی خورند؟ امام جواد (علیه السلام) فرمود: سوگند به کسی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق مبعوث کرد، کسی که خود را برای مرگ، آماده کامل کند، فایده آن مرگ برای او از فایده این دارو برای بیمار بیشتر است، آگاه باشید، اگر آنها (که خود آماده کرده اند) می دانستند که مرگ برای آنها پلی به سوی نعمتهای الهی است، با علاقه ای بیش از علاقه خردمند بیدار، به دارو، برای دفع آفات و تحصیل سلامتی، آن مرگ را می طلبیدند. نیز روزی امام جواد (علیه السلام) به بالین بیماری از یارانش رفت، دیدی گریه می کند و در مورد مرگ بی تابی می کند، امام جواد (علیه السلام) به او فرمود: ای بنده خدا! از این رو از مرگ می ترسی که آن را نمی شناسی، هرگاه بدنت پر از چرک گردد، و زخمها و بیماری های پوستی بردارد تو بدانی که اگر به حمام بر وی و بدن خود را شستشو بدهی، همه آنها چرکها و زخمها، برطرف می گردد، آیا با علاقه به حمام برای شستشو می روی؟ و یا به حمام رفتن را دوست نداری؟ بلکه دوست داری که آن چرکها و زخمها در بدنت بماند؟ او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، دوست دارم که به حمام بروم. امام جواد (علیه السلام) فرمود: فذالک الموت هو دللک الحمام... آن مرگ همان حمام است، و آخرین مرحله برای زدایش گناهانت و پاکی از پلیدی معصیت هایت می باشد پس هرگاه بر مرگ وارد شدی و از آن گذشتی، و از هر گونه غم و اندوه و رنج و نجات می یابی و به هر گونه سرو و شادی می رسی. در این هنگام آن بیمار، آرامش یافت و بیانات امام جواد (علیه السلام) او را با نشاط نمود و تسلیم مرگ گردید، چشمش را فرو خوابانید و از دنیا رفت. 📚 معانی الاخبار صدوق، ص۲۹۰ .
🔴 خدمت به امام زمان علیه السّلام خدمت به امام ، آن هم در حدّ توان، و سعی و جدّیت در این راه، تکلیف و وظیفه مؤمن است. ملائکه و انبیاء خدمت به آن حضرت را افتخار خود می دانند و پیامبر عظیم الشأن و بزرگی هم چون حضرت خضر علی نبیّنا و آله و علیه السّلام در خدمت ایشان می باشد. 🌹قال الصادق (ع): وَ لَو اَدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ ایّامَ حَیوتی.(۱) امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: اگر او را درک می کردم[و به او می رسیدم] تمام ایّام زندگی خود، به او خدمت می‌کردم. 🔸️خدمت به مؤمن از مستحبّات اکید اسلامی و دارای ثواب عظیم است و از صفات ممتاز و برجسته مؤمنان حقیقی و بزرگان دین می باشد و مؤمن راستین را می توان از شدّت اهتمام او در خدمت به مخلوق خداوند متعال شناخت، پس خدمت به آن حضرت که صاحب عصر و رئیس و مولای مؤمنان می باشد، برترین عبادت ها و طاعت ها است. 🌹خدمت به حضرت حجّة (ع)از راه خدمت به دوستان، پیروان و شیعیان او به دست می‌آید. به عنوان مثال: رفع حوائج و دفع مشکلات و حلّ و فصل امور آن ها در حقیقت خدمت به آن حضرت است. هم چنین برپایی محافل و مجالس ذکر، تألیف یا نشر کتب مربوط به آن حضرت، بنای حوزه های علمیه و …، اگر قصد خدمت به آن حضرت باشد، خدمت به آن بزرگوار به حساب می آید. مصادیق خدمت به امام (ع) بسیارند که باید با قصد و نیّت خدمت به آن حضرت انجام گیرند. 📚 بحارالانوار ج۵۱ .
🔴 تنهایی امیرالمومنین علیه علیه السلام روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد 360 نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. حضرت به آنها فرمود: بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید. حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، کسی دیگری حاضر نشد. حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند. 📕کافی، ج8، ص 33، ح .
🔴کنایه نزن ✍️آیت الله حائری شیرازی: «وَ قُل لِّعِبَادِی یقُولُواْ ٱلَّتِی هِی أَحسَنُ إِنَّ ٱلشَّیطَنَ ینزَغُ بَینَهُم» به مؤمنین بگو که در انتخاب سخن دقت کنند و مطلبشان را به بهترین روش بیان کنند. «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» یعنی چیزی را که احسن است بگویند. مثلاً شما می‌خواهی به یک کسی اعتراض کنی، اینجا باید «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» باشد؛ به سبکی که بهترین شیوه است مطلب را مطرح کن. بعد می‌فرماید: علت اینکه من این توصیه را به شما می‌کنم چیست؟ علتش این است که: «إِنَّ الشَّیطانَ ینْزَغُ بَینَهُمْ»: شیطان بین شما کینه و کدورت ایجاد می‌کند. یعنی کنایه نزن. چون کنایه زدن، «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» نیست. اگر می‌خواهی مطلبی را بگویی، مواظب اطراف کلام و جوانب کلام باش. بی مهابا سخن را پرتاب نکن. چرا؟ چون شیطان در کار است. یعنی شیطان از این کلام تو بهره‌گیری می‌کند برای جدایی انداختن، برای جدا کردن قلوب مؤمنین از هم، بریدن این‌ها از هم. چون او سوء استفاده می‌کند، مواظب باش. کلامی که می‌گویی ببین آیا شیطان می‌تواند از این کلام سوء استفاده‌ای بکند یا نمی‌تواند؟ اگر شیطان نمی‌تواند سوء استفاده بکند، بگو. مواظب باش که یک سخن چینِ عجیب و غریبی نشسته است و می‌خواهد از آب سخن تو رنگ بردارد. نگو ما مؤمنین با هم این حرف‌ها را نداریم و هرچه به هم گفتیم خبری نیست! یک وقت می‌بینی گفتی و بعد دیگر نمی‌شود آن را درست کرد! وقتی می‌خواهی سخن بگویی از این «نزغ شیطان» بر حذر باش، مراقبت بکن. .
✍امام باقر عليه السلام: هيچ شرافتى (افتخارى) چون بلند همّتى نيست 📚بحارالانوار جلد78 صفحه162 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح قشنگتون بخیر خونه هاتون پر بركت شادی توی دلهاتون آرامش توی قلبهاتون دلتون پر امید وجودتون سلامت ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
🔅 ✍️ بخشنده‌بودن دل بزرگ می‌خواهد 🔹جوانی یک دستگاه اتومبیل سواری به‌عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. 🔸شب عید هنگامی كه از اداره‌اش بیرون آمد، متوجه پسربچه شیطانی شد كه دوروبر ماشین نو و براقش قدم می‌زد و آن را تحسین می‌كرد. 🔹وقتی جوان نزدیک ماشین رسید، پسر پرسید: این ماشین مال شماست، آقا؟ 🔸جوان سرش را به علامت تایید تكان داد و گفت:  برادرم به‌عنوان عیدی به من داده است. 🔹پسر متعجب شد و گفت: منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین‌جوری، بدون اینكه مبلغی بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش... 🔸البته جوان كاملا واقف بود كه پسر چه آرزویی می‌خواهد بكند. او می‌خواست آرزو كند كه ای كاش او هم یک همچو برادری داشت. 🔹اما آنچه كه پسر گفت سرتاپای وجود جوان را به لرزه درآورد: ای كاش من هم یک همچو برادری بودم. 🔸جوان مات‌ومبهوت به پسربچه نگاه كرد و با خود گفت: چه دل بزرگی دارد. بخشنده‌بودن و هدیه‌دادن را به‌جای هدیه‌گرفتن انتخاب کرد. .
✳️ محور آرزوها ✍ اگر انسان محور آرزوهایش حوائج مادی باشد، هیچ‌وقت به آن‌ها نمی‌رسد، زیرا به هر آرزویی که برسد، آرزویی بزرگ‌تر در جلوی چشمش نمایان می‌شود، دائماً احساس اضطراب و نگرانی می‌کند، اطمینان و رضایت خاطر که رمز سعادت است هیچ‌وقت برایش دست نمی‌دهد. ولی امور معنوی و روحانی، روح بشر را قانع می‌کند و به او رضایت خاطر و اطمینان می‌دهد. این است که بزرگان گفته‌اند: مثَل آرزوهای باطل دنیوی، مثَل آب شور است؛ نه‌تنها انسان را سیراب نمی‌کند و رفع تشنگی نمی‌‏نماید، بلکه تشنگی و عطش وی را اضافه می‌کند و شخص بیشتر می‏‌آشامد؛ تا آنجا که او را می‌کشد. 👤 📚 از کتاب «حکمت‌ها و اندرزها»، ج ۱ 📖 ص ۴۵ .
🌼امیر ملک بندگی ✍️از احنف بن قیس روایت شده که وقتی او نزد معاویه رفت از شیرینی و ترشی چنان نزد او در سر سفره چیدند که گفت من نام بعضی از آن‌ها را نمی‌دانستم. لذا یک یک آن‌ها را از معاویه پرسیدم و او جواب می‌گفت. چون معاویه طعام خود را تعریف می‌کرد من گریه‌ام گرفت. گفت: چرا می‌گریی؟ گفتم: به یاد آمد شبی را که در خدمت حضرت علی (ع) بودم وقت افطار شد. آن حضرت دستور داد تا من نیز نزد او بمانم. پس کیسه‌ای را خواست که سر آن را مهر کرده بود. چون آن را حاضر کردند به او گفتم: یا علی! این چیست؟ حضرت فرمود: نان جو است. عرض کردم: ترسیدی که از آن نان بردارند، یا بخل کردی که اینچنین سر آن را مهر کرده‌ای؟ حضرت فرمود: نه اینکه گفتی درست نیست؛ بلکه می‌ترسیدم که حسن و حسین (علیهمالسلام) آن نان را به روغن بیالایند. عرض کردم: مگر حرام است؟ فرمود: نه، ولکن واجب است بر امامان عادل که زندگی خود را در سطح فقیرترین مردم قرار دهد تا فقیر به واسطه فقرش از جاده بندگی بیرون نرود. معاویه گفت: ذکر کسی را کردی که احدی فضل او را نمی‌تواند انکار کند. 📚الفصول العلیه، ص51
🔴 منبر بزرگان (ترک غیبت ) راهکار آیت الله بهجت برای درمان اخلاق زشت غیبت کردن، به ویژه برای کسانی که این کار برایشان به صورت یک عادت درآمده این است که قبل از هر چیز بر زبان و صحبت هایشان نظارت دقیق داشته باشند و از دوستانی که آنها را به غیبت تشویق می کنند و همچنین از مجالسی که به نظر می رسد برای غیبت آماده شده اند، پرهیز کنند. راه دیگر ایشان، توجه به این نکته است که غیبت کردن یکی از نشانه های ناتوانی، فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است. فرد با غیبت کردن، پرده از این صفات خود برمی دارد و قبل از اینکه شخصیت اجتماعی دیگری را بشکند، شخصیت خودش را درهم می شکند. و موجبات سلب اعتماد دیگران را فراهم می آورد. همچنین غیبت کننده باید به این نکته توجه کند که نیروهای انسان محدود است؛ بنابراین اگر نیرویی را که برای ریختن آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها صرف می کند، در رقابت های صحیح و سازنده به کار بگیرد، در زمان کوتاهی از رقیبان خود پیشی می گیرد بدون اینکه ضربه ای بر افراد وارد کند. 📚کتاب در محضر بهجت ص۱۹