بزن رو گل ببین کجا میبرتتت🤣🤣😝
بابام #یواشکی اینجا عضو شده🥸😁
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣤⢔⣒⠂⣀⣀⣤⣄⣀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣿⠋⢠⣟⡼⣷⠼⣆⣼⢇⣿⣄⠱⣄
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠹⣿⡀⣆⠙⠢⠐⠉⠉⣴⣾⣽⢟⡰⠃
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢿⣿⣦⠀⠤⢴⣿⠿⢋⣴⡏⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⡙⠻⣿⣶⣦⣭⣉⠁⣿⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣷⠀⠈⠉⠉⠉⠉⠇⡟⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⠀⠀⣘⣦⣀⠀⠀⣀⡴⠊⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠙⠛⠛⢻⣿⣿⣿⣿⠻⣧⡀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠫⣿⠉⠻⣇⠘⠓⠂⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⢶⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣶⣄⠀⠀⠀⣿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠹⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣧⠀⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠈⠙⠻⢿⣿⣿⠿⠛⣄⢸⡇⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⣿⡇⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
😍#دوربین_مخفی🤣🎥 #کلیپهای_طنز 🎬
#پندانه
✅ تو زندگیات دنبال مقصر نباش، مقصر اصلی خودتی
✍پیرزنی در خانه خود نشسته بود که دزدی از بالای درب به درون خانه پایین پرید. به ناگاه میخِ پشتِ در به چشمش خورد و چشمش درآمد. پیرزن گفت: برخیز نزد قاضی برویم. دزد گفت: دست مرا رها کن، من از تو شاکی هستم.هر دو نزد قاضی رفتند. قاضی تا چشمِ خونآلود و کورِ دزد را دید، تکانی خورد. پیرزن گفت: من از این دزد شاکی هستم، برای دزدی به خانه من آمده است. قاضی گفت: مگر چیزی هم دزدیده؟ پیرزن گفت: نمیتوانست؛ چون هم کور شد و هم من دستگیرش کردم. قاضی گفت: ای پیرزن تو ساکت باش. چپس رو به دزد کرده و پرسید: چشم تو کجا کور شد؟ دزد گفت: میخ پشت درِ خانه این پیرزن کورم کرد. قاضی رو به پیرزن گفت: حال میدهم چشم تو را کور کنند.
پیرزن باهوش وقتی فهمید قاضی چیزی از قضاوت نمیداند و فقط دنبال کور کردن چشم کسی است، سریع لحن کلام خود را عوض کرد. وی گفت: آقای قاضی اکنون فهمیدم من مقصرم. اما گناه من نبود، گناه آهنگر است که این میخ را پشت درب خانه من گذاشت. من که از آهنگری چیزی نمیدانم. قاضی گفت: آفرین ای پیرزن. دستور داد رهایش کنند و سراغ آهنگر بروند. آهنگر را آوردند. آهنگر گفت: آقای قاضی اگر یک چشم مرا کور کنید، چه کسی است که بر لشگریان امیر شمشیر و زره بسازد؟ قاضی گفت: پس کسی را معرفی کن و خود را نجات بده.
آهنگر گفت: شاه یک شکارچی دارد که موقع شکار یکی از چشمانش را لازم دارد و دیگری را میبندد. اگر یک چشم او را درآورید مشکلی برای شاه پیش نمیآید. قاضی گفت: آهنگر را رها کنید و شکارچی را بیاورید. شکارچی را آوردند و گفتند: چشمی درآمده، باید چشم تو را درآوریم چون نیاز نداری. شکارچی گفت: آقای قاضی، من در زمان کشیدن کمان یک چشم خود را میبندم و برای جستوجوی شکار باید دو چشمم باز باشد. قاضی گفت: کسی را میتوانی معرفی کنی؟
گفت: بلی. شاه یک نیزن دارد که وقتی نی میزند دو چشم خود را میبندد و هر دو چشمش اضافه است و یکی نباشد چیزی نمیشود. شکارچی را رها کردند. نیزنِ شاه را آوردند و گفتند: دراز بکش که چشمی درآمده و چشم تو را باید درآوریم و از تو واجدِ شرایطتر نیافتیم.ما نیز گاهی وقتی خسارتی میبینیم، به هر عنوان هر کسی جلویمان بیاید از او تقاص میکشیم. کاری نداریم که در بسیاری از خطاهایمان، مسبب خودمان هستیم و نباید دنبال یافتن متّهم و مجازات احدی باشیم.
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
✂️ تو هم عاشق #خیاطی هستی؟ 🤨
دنبال این هستی که از این راه کسب درآمد میلیونی داشته باشی...🧿💰
بدون نیاز به #الگو_کشی خیاط شو 😄
https://eitaa.com/joinchat/992018610C9e89cb3e2f
✔️تنها کانال آموزش خیاطی بدون #ضربُ_تقسیم 🧵🪡
اموزش الگوی اماده خیاطی برای افرادی که میخوان تولید عمده لباس داشته باشن👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/992018610C9e89cb3e2f
لینکموقت زود عضو شو🏃🏻♂
✨️✨️ #نیڪبخت_شدن_نوزاد
👈چون کسی این آیات را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد✍ و زن حامله روز آن را با خود دارد پس شب از خود باز کند، و در ماه ولادت آن را بر خود بندد چون فرزند به #دنیا_آید #نیک #بخت و #رشید بود
🍂آیات ۹۱ الی ۹۳ سوره انبیاء :
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ
📚خواص آیات قرآن کریم ص ۱۱۲
✨️✨️ #آشـتی_کـردن
سید عباس کاشانی میفرماید:
برای آشتی دادن این آیه را سه مرتبه بخواند و بر روی کسی که قهر کرده بدمد البته آشتی خواهد کرد و عذر خواهد طلبید
وتمت کلمة ربک ... العلیم
(سوره انعام آیه ۱۱۵)
📚خواص الآیات
🌸امیرالمؤمنین امام علی ع
☘اعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّةٍ لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلَّا كَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ.☘
🔶بدان که دنیا سرای آزمایش است که اگر کسی ساعتی در آن فراغت یابد و دست از کار بکشد همین ساعت بیکاری موجب حسرت و پیشمانی او در قیامت خواهد شد.🔹🔸
📚 نهج البلاغه، ص: 449
.
#اندکی_تأمل_و_تفکر👌
🍁 در قیامت نوبت حساب کردن مثقال ذرّههاست...
درشتها که حساب کردنشان واضحه❗️
🍁 مثقال ذرّه که میگویند؛
💥 یعنی همان چند لحظهای که
بوی عطر تو مردم را به هم میریزد...❗️
🍁مثقال ذرّه که میگویند؛
💥یعنی همان چند لحظهای که با ناز و عشوه برای نامحرمی میخندی ولی فکرش ساعتها درگیر همان یک لبخند شماست...❗️
🍁 مثقال ذرّه که میگویند؛
💥 یعنی همان چند لحظهای که
حواست به حجابت نیست و جوانی نیز در آن حوالی است و انگار نه انگار... ❗️
🍁 مثقال ذرّه حساب و کتاب زمانی است که؛
💥 با شوهرت بلند میخندی و دختر مجردی هم درحال شنیدن است...❗️
🍁 مثقال ذرّه حساب و کتاب زمانی است که؛
💥در پایان صحبتهایت با نامحرم از روی ادب جانم و قربانت میپرانی و رابطهای را به همین اندازه سرد و گرم می کنی...❗️
🍁 مثقال ذره؛
💥یعنی همان چند لحظهای که با فروشنده صمیمی می شوی❗️
💥💥 قدر اینها پیش ما خیلی کوچک است و به حساب نمیآیند...💥💥
مثقال ذرّه که میگویند
همین هاست😔
💥همین کارهای کوچکی که به چشم خیلی کوچک است ❗️
♻️ امّا انتهایش را روزی که پردهها کنار رفت، خواهیم دید و دیگر فرصتی برایمان نیست ......‼️
🌿الهی گناهان بزرگ و کوچک و مثقال ذره های ما را با قلم عفو و بخشش خود پاک کن🌿
.
✨﷽✨
🏜در احوال قیامت
✍روز قيامت روزى است كه هر فردى را بلند مى كنند تا همه او را ببينند، آن وقت منادى ندا مى كند: هركس به اين شخص حقّى دارد بيايد. آنگاه طالبينِ حقوق به او رو مى آورند، كسانى را كه شايد اصلاً خودش احتمال نمى داده حقوقشان را اداء نكرده است ، اطرافش را مى گيرند.
🔥آبروى كسى را ريخته ،يا غيبت كسى را كرده، مالِ كسى را خورده يا به كسى بدهى داشته و فراموش نموده ، از او مطالبه حق مى كند، بيچاره بايد از حسناتِ خود به آنها بدهد.
در روايات آمده كه ؛ براى يک درهم مال ،هفتصد ركعت نمازِ مقبول را بايد بدهد، ديگر مصيبت از اين بدتر؟ در صورتيكه حسناتش تمام شود، بايد در مقابل از گناهانِ صاحبانِ حقوق بردارد و بار آنها را سبک تر نمايد.
🌪قيامت به قدرى سخت است كه برادر از برادر و پسر از پدر و مادر از پدر، زن از شوهر و شوهر از زن فرار مى كند، از ترس اينكه نكند حق خود را مطالبه كند.
📚حقایقی از قرآن ، صفحه ۱۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
💌 راه تسلط بر واقعیتهای زندگی دنیا
مرگ، آخرین واقعیت حیات ما نیست. پس از آن با واقعیتهای بزرگتر و اجتنابناپذیرتری مواجه خواهیم بود. هرچه بیشتر دربارهٔ حیات آخرت فکر کنیم، تسلّط بیشتری بر واقعیات زندگی این دنیا پیدا خواهیم کرد.
«استاد #پناهیان»
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ قسمتی از کتاب با بابا، توصیف بهشت برزخی:
آنجا همه چیز واقعی بود. هیچ چیزی انسان را آزار نمیداد. نور بود، ولی آفتاب انسان را اذیت نمی کرد. سرما و گرما معنا نداشت. همه چیز در اوج زیبایی بود. سرسبزی آنجا و درختان و بوته هایش هیچ مثل و مانندی در دنیا نداشت. آنجا گرسنگی، بی حالی، مریضی و هر چه که از ضعف جسمی است معنا نداشت.
من از یک محیط بی ارزش، وارد یک مکان بسیار عالی شده بودم. نمیدانم آنچه دیده ام را چگونه توصیف کنم. مگر می شود با علم محدود بشری و با این کلمات و عبارات، بهشت را توصیف کرد؟!
آنجا تمام درختان و بوته ها و همه چیز در اوج زیبایی بود...
📚 منبع: کتاب با بابا