eitaa logo
خانواده با نشاط ما
20.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
0 فایل
خانواده هفت نفره ما با چهار تا دختر و یک پسر😌🌱 اینجا از تجربیات خودم حرف میزنم☺️🤍✨️ ✨️اگه کارم داشتی: @Banosiri_tabrz ✨️کانال محصولات طبیعیمون: @SonaGal
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه جنبه داری بزن رو خانومه😂👻👇🏿 ////////\\\\\\\ ////☆☆☆☆\\\ /////(👁 | 👁)\\ \_ 👄_/ 🖐 / \ \ \/ \ \ /| | | \_/ | / | | 17 ساله ها حملههههه👀🔞☝️🏻
✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) .
حامد آهنگی بازم ترکوند 🤣🤣🤣 👻👻 عجب بشری این مرد 👻 تیکه های نایاب برنامه شباهنگ 😁👇 https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42 ایسگاه گرفتن های حامد 😂👇 https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42 لامصب چه تیکه هایی میندازه🤭 ☝️
* جنجالی‌پدربه‌عروسش👰🏻📵 پدری قبل از ازدواج پسرش به او یک نامه داد و گفت شب عروسی این رو به خانومت بده و خودت هیچوقت اینو نخون! پدر مُرد؛ پسر از یک دختر ثروتمند خواستگاری کرد و شب عروسی طبق وصیت پدر نامه رو به عروس داد و وقتی که اونو خواند یک کشیده به پسره زد و گفت الان منو طلاق بده! از یک دختر فقیر خواستگاری کرد و نامه را به او داد او هم کشیده زد و طلاق خواست! از فامیل و دوست و آشنا خواستگاری کرد و هر بار این بلا به سرش اومد در نهایت خواست نامه را بخواند آن را باز و شروع کرد به خوندن ناگهان دید نوشته...😱🔥👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4257480971C46284267ec 🔴 ادامه نامه رو بخون👆😳😳
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ✨شیخ الرئیس ابن سینا معتقد است : 🌼✨اگر در آغاز روز ، هنگام خروج از خانه ، بنا را بر خوش یمنی و درست شدن کارها و امورات خود بگذارید ؛ و این مساله رو یقین و باور داشته باشید ، مسلما آنروز برایتان خوش یمن بوده و کارهای شما براحتی حل و فصل خواهد شد . 🌼✨این امر همان تاثیر قدرت نفس آدمیست که می تواند طبیعت و عوالم آنرا در خدمت خواست و باور خود قرار دهد 🌼✨و این امر یک قانون حتمی است ، بدین جهت است که پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند فال بد یا خوب زدن ( اگر باورش کنی ) اتفاق خواهد افتاد . 🌾✨پس خوش بین باشیم و فال نیک بزنیم . صبحتـــ☀️ـــون بخير آرامشتون الهـــی .
⁉️ این دنبال چی میره ⁉️ 🔰کسی که نمازش را تند تند می‌خواند که دنبال کارش برود ، خداوند متعال به ملائکه می‌فرماید : این بنده من دنبال چه چیزی می‌رود؟ مگر نمی‌داند همه چیز در دست من است . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌•┈••✾••┈•🩵•┈••✾••┈• 🔺اسمش در جهنم نوشته می‌شود🔺 🔸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند اگر کسی سه روز نماز نخواند از اسلام خارج است و نباید او را غسل و کفن کرد و اورا در قبرستان مسلمین دفن کرد . 🔹و کسی که عمدا نمازش را تاخیر بیاندازند اسمش را بالای درب جهنم می‌نویسند
🤔 شاید بارها برایتان سوال پیش آمده باشد که چگونه در لحظه جان هزاران نفر را میگیرد آیا فرشتگان دیگری نیز او را یاری می کنند؟ 🌱🌺پیامبر اکرم (ص) فرمود زمانی که مرا در شب به آسمان ها بردند ، فرشته ای را ملاحظه کردم که گویا نورانی در دست دارد و حواسش نیز تماما بر روی آن است. زمانی که او به لوح توجه داشت چهره نیز به خود می گرفت. از پرسیدم: این فرشته کیست؟ جبرئیل پاسخ داد: او فرشته است و اکنون نیز در حال گرفتن جان هاست. پس گفتم را نزد او ببر تا از او سوالی کنم. پس نزدیک او رسیدم و گفتم: ای ! آیا تو شخصا بر بالین ها حاضر می شوی و جان آن ها را می گیری⁉️ 🌷☘ عزرائیل پاسخ داد: آری ، به سبب قدرتی که پروردگار بزرگ به من بخشیده است به تمام دنیا سلطه دارم و میتوانم، دنیا در دست من مانند سکه ای است در دست یک مرد که هرگونه که بخواهد می تواند آن را زیر و رو کند. هیچ خانه در دنیا نیست که من روزی 5 بار در آن وارد نشوم و زمانی که آن ها گریه و ناله می کنند به آن ها می گویم گریه نکنید چرا که قطعا باز خواهم گشت تا زمانی که هیچ یک از شما باقی نمانید. .
✨﷽✨ از همان روز بلوغ، تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچک ترین کارها. حتى ذره‌ای کـار خـوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده‌بودند. تازه فهمیدم که «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره» یعنی چه. هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن‌ ها جدی نوشته بودند؛ در داخل این کتاب، در کنار هر کدام از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره می‌شدیم، مثل‌فیلم به نمایش در می‌آمد. درست مثـل قسمت ویدئو در موبایل هـای جدید، فـیلـم آن مـاجـرا را مشاهده می کردیم. آن هم فیلم سه بعدی با تمام جـزئیات! یعنی در مواجـه بـا دیگران حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم. لذا نمی‌شد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد. غیر از کارها، حتی نیت های ما ثبت شده بود. آن‌ها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت .
خب عزیزان حاضرین که بحث رو شروع کنیم؟ جلسه قبل یه سوال پرسیدم "نماز خوب یعنی چی؟" بهش فکر کردین؟ بسم الله الرحمن الرحیم چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ گام اول↩️ جلسه دوم⛔️یه عده میگن من چیکار کنم از نمازم لذت ببرم؟ ای بابا! باز این سوال رو که پرسیدی عزیزم اگه خدا میخواست از نماز لذت ببری، خب از همون اول برای ادمهای ابتدایی مثل من و شما نماز رو با لذت قرار میداد... پس اصلا لذت تو مرحله اول معنا نداره.تو گام اول از این مسخره بازیا و ننر بازیا در نیاری بگی من دارم لذت واقعی رو از نماز میبرما😁 این خبرا نیست نکته طلایی: "نماز تو مرحله اول سختی دادن به خودت است، نه خوشی کردن معنوی"نماز در گام اول "رعایت ادب″ است. یه سوال اساسی ادب نماز چجوریه!؟؟حالا رسیدیم به اصل مطلب خوب حواستو جمع کن ببین چی میگم😊 .
اصلا نماز که برا لذت بردن نیست که... اتفاقا خدا گشته یه عبادتی رو پیدا کرده که مدام بزنه تو ذوق تو!وقتی تو اوج کار و درس و... هستیم یهو صدا "الله الکبر" خدا میاد که پاشو بیا.دقیقا تو اوج خواب شیرین صبح هستیم، که صدا "حی الفلاح" خدا میاد که بدو بیا.اخه تا این حد ضد حال!؟ ⛔️نماز اگه یه ذره هم لذت داشته باشه بر اثر تکراری بودنش از بین میره...بر فرض که نماز یه عبادت پر لذتی هم باشه، وقتی روزی پنج بار تکرارش کنی دیگه ازش لذتی نمیمونه. ⚠️پس دیگه تو نماز دنبال لذت نباش. حله؟ .
💠 داستان زیبا در مورد مَشک‌های پر از باد ☘🌺☘🌺 خدا مرحوم آقای کافی را رحمت کند. ایشان می‌گفت: پادشاهی، کاخی و باغی ساخت و در آن استخری بنا کرد. آن‌وقت‌ها [لوله کشی] آب نبود و پادشاه دید که این استخر باید آب داشته باشد. گفت: سقاها با مَشک بروند، آب بیاورند. 🔸 تعدادی سقا را خبر کردند، مَشک بر دوش گرفتند و رفتند از رودخانه آب بیاورند و در استخر بریزند. یکی از سقاها دید که خیلی راه طولانی است و [رفتن] از رودخانه تا پای استخر با مَشک پُر از آب، خیلی سخت است. یک گوشه‌ای رفت و آن مَشک را باد کرد و درِ آن را بست و آمد در رودخانه و آن را خیس کرد. جمعیت سقاها که می‌آمدند، بار او هم سبک بود. او می‌خواست زرنگی کند که حالا آن‌ها دارند آب خالی می‌کنند، ما هم در این مَشک را باز می‌کنیم و چیزی پیدا نیست. پای استخر آمدند و بنا شد که استخر را آب کنند. 🌷🌱 دیدند که همه این سقاها به هم نگاه می‌کنند، نگو که همه آن‌ها مشک‌ها را باد کرده‌اند! 🌷 خدایا ما سقاهایی هستیم که مَشک‌ها را باد کرده‌ایم؛ مگر فضل و رحمت تو دستگیری کند! والّا کسی کاری هم کرده باشد، باز کاری نکرده است. خدایا به حقیقت محمد و آل محمد، به فضل و کَرم خود امشب مزد کارِ نکرده‌ی ما را بده! خدایا بندگی‌های نکرده و مشک‌های خالی جباریت تو را میطلبند ‌ .