eitaa logo
خانواده با نشاط ما
21هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
0 فایل
خانواده شاد هفت نفره ما با چهار تا دختر 👧🏻👧🏻👧🏻👧🏻 و یک پسر🧒 اینجا از خانواده شلوغ پلوغمون تجربیات خودم حرف می زنم 💖💖 ✨️اگه کارم داشتی: @Banosiri_tabrz 🤍تبلیغات: @Admin_BaNeshat ✨️کانال محصولات طبیعیمون: @SonaGal
مشاهده در ایتا
دانلود
المعاد 🧨🔋عنوان:  ۱ بار 🔸۱ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ عدَدَ ما خلق، 🔸۲ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ مِلْئَ ما خلَق، 🔸۳ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ عدَدَ ما في الأرضِ والسماءِ 🔸۴ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ مِلْئَ ما في الأرضِ والسماءِ 🔸۵  صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍعدَدَ ما أحْصىٰ كتابُه 🔸۶  صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ مِلْئَ ما أحصى كتابُه 🔸۷  صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ عددَ كلِّ شيءٍ 🔸۸  صَلَوَاتُ اللهِ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ مِلْئَ كلِّ شيء ⏰ زمان لازم: فقط ۲٠ ثانیه 🎁 پاداش:  اجری بسیاررر بزرگ .
📘 حتما مطالعه کنید 🌹 پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت . دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟ جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!! گر تو ان پیر خرابات باشی فارغ ز بد و بنده ی الله باشی شیطان به رهت همچو چراغی بشود تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی. .
🌷🌱آیت الله بهجت(ره) : دنیا جای ماندن نیست ، این سفری است که همه باید برویم ، ولی باید فکری برای زاد این راه نمود 📕 رسائل عرفانی ، ص۱۶۱ . .
خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر! از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم نقل شده است: زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره می‌کند، در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و می‌گوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!! از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد. نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد، یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای. ️ سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. » ️بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند. تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد… 📚لئالی‌الأخبار، ج 2،ص۲۱۷ ♡         ♡ ┏━━━━━━━━━♡┓ .
حامد آهنگی بازم ترکوند 🤣🤣🤣 👻👻 عجب بشری این مرد 👻 تیکه های نایاب برنامه شباهنگ 😁👇 https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42 ایسگاه گرفتن های حامد 😂👇 https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42 لامصب چه تیکه هایی میندازه🤭 ☝️
💌صبر کردن امری سخت و دشواریست و یک امتحان سختی است برای نفس انسان است به همین خاطر خداوند به ما مژده میدهد . 🪴وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴿١٥٥﴾ 💌و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش می کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده. 💌الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿١٥٦﴾ 🪴همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم. (۱۵۶) 💌أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿١٥٧﴾ 🪴آنانند که درودها و رحمتی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته اند. 💚خدایا به اندازه‌ی صبری که کردیم ، شادی نصیبمان کن که ما را از خوشحالی به سجده بیاندازد . سوره بقره 🪴 .
کانال زناشویی ویژه مخصوص شب جمعه 👙 https://eitaa.com/joinchat/1644167294Ce15bb42543 خواهشا اگه متأهل نیستی نیا 🪢
✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) .
🔰دلیل‌اصلی‌مشکلات‌آقایون‌رو‌میشناسید؟ 1⃣ زودانزالی 2⃣ عدم‌نعوظ / اختلالات نعوظ 3⃣ ناباروری 4️⃣ بی میلی‌جنسی 5️⃣زگیل‌تناسلی 6⃣دیابت 7⃣اعتیاد ✅ اگر‌قصد‌درمان‌دارید از طریق‌کانال زیر اقدام‌کنید👇👇👇 🚨https://eitaa.com/joinchat/3394437685Cffa1320c97🚨 😍🌿 تمامی رضایتمندی بیمار های متخصص در کانال بالا قرار دارد 🌿
💢برکت مهمان ✍زنی بود که مهمان دوست نداشت.! روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!! حضرت محمد به مرد میگوید: برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم... فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود... هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است. زن فریاد میزند یا محمد(ص) عبای خود را بیرون بیاورید... حضرت محمد(ص) می فرمایند... اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم... پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد.. .
ميهمان، روزى خود را مى‌آورد و گناهان اهل خانه را مى‌برد. اَلضَّيْفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ يَرْتَحِلُ بِذُنوبِ اَهْلِ الْبَيْتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بحارالأنوار، ج۷۵، ص۴۶۱، ح۱۴ .
°•اگر می‌خوای همسرت پاکدامن باشه! … ⊹ ⊹ خودش گفته، +مردان پاک برای زنان پاکــ✨ .
[با خودتون نگید طرف نه امام حسین میشناسه، نه حلال و حروم می‌شناسه، نه تو این راهه.. ولی چرا دنیا و مال داره؟ چرا خدا بهش داده؟ نگو این حرفو! خودش فرموده، اینقدر کار به جایی میرسه که رهاش می‌کنم! اینقدر بهش میدم که اصلا یادِ ما هم نیفته! من حساب و کتابش رو واسهِ قیامت کنار میزارم! بعضی موقع ها بگو خدایا اصلا اگه زمین میخورم ممنونتم.. اگه زمینت میزنه خدا کارت داره بنده خدا!✨ .
🚷 ۲ دختر ۱۷ و ۱۵ ساله به جرم گذاشتن یک عکس در اینستاگرام به ۱۲۰ سال حبس محکوم شدن واقعا که خیلی بی حیان‼ ‼️ دیدن عکس شرم آور👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1021313038C8cfe29c782
[قطاری که واستاده باشه که سنگش نمیزنن داش‌! قطاری که حرکت کنه، سنگ میخوره! توقع داری تو مسیر رشد و تلاش‌ات، اذیتت نکنن! اینا تو رو اذیت میکنن! حرف بهت میزنن! مسخره‌ات میکنن! نیومده خسته‌ات میکنن! تو نترس... ادامه بده... خرجش نهایتاً یه شیشه‌شکسته است دیگه... دلت که شکست ببرش راسته دل‌شکسته‌ها... پیش صاحب‌دل... همونی که گفت: من را نزد دل‌های شکسته پیدا خواهید کرد!✨] 🎙️ .
یعنی 👇 . ‌حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست! حق الناس فقط و نیست! . گرفتن آرامش روان، پاکی چشم و قلب مردان، گرفتن آرامش خاطر زنان و نابودی تعهد و بین همسران، سرد شدن گرمای خانه ها و تنوع طلب کردن مردان، افزایش بی سابقه و... . همه حق الناس هایی است که به واسطه و دلبری های خیابانی بر گردنِ ماست!!! . و این را بدانیم و فراموش نکنیم که، خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انتشار پست‌ثوابـــــــ‌جاریه‌در‌پی‌دارد عشق فقط امام زمان🙂♥️🤞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .
آدم باید خیلی زرنگ باشد تا حرف شیطان را - که مثل دستگاه های جاسوسی پیچیده است و حرفشان را با ده واسطه می زنند - بشناسد. درباره مومن فرموده اند: «مستوحشا من أوثق إخوانه» یعنی مومن از رفیق ترین دوستانش هم وحشت دارد. بزرگواری این حدیث را این طور معنا می کرد: «مومن احتمال می دهد که شیطان از طریق همین اوثق اخوان در او نفوذ کند». اگر انسان اهل مراقبه و محاسبه شود، مثل کسانی که از روی تجربه به راحتی جاسوس را می شناسند، شیطان و حرفش را خواهند شناخت. منبع حدیث: اصول کافی، ج ۱، ص ۴۹، باب النوادر برگرفته از کتاب ضیافت بلا📚 . .
مرگ چیست؟ ... شخصی از امام سجاد علیه السلام پرسید مرگ چیست؟ امام سجاد (ع) فرمود: برای مومن، کندن لباس چرکین و پرحشرات است، و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین، و تبدیل آن، به فاخرترین لباس‌ها و خوشبوترین عطرها، و راهوارترین مرکب‌ها و مناسب‌ترین منزلها است. و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر، و انتقال از منزل‌های مورد علاقه، و تبدیل آن به چرک‌ترین و خشن‌ترین لباس‌ها و وحشتناک‌ترین منزل‌ها و بزرگترین عذاب. بحارالانوار، جلد ۶، صفحه ۱۵۵ .
🔴 ملاقات مرگبار مرد و زنی برای خوردن ناهار به یک رستوران رفتند. وقتی منتظر آماده شدن غذایشان بودند، زن پنج نوشیدنی همراه با یخ سفارش داد چون هوا بسیار گرم بود. زن چهار تا از نوشیدنی ها را یکجا سر کشید. نوشیدنی پنجم را هم کمی بعد مرد خورد. بعد از مدتی، حال مرد بد شد و از دنیا رفت. به گفته ی پزشکان هر پنج نوشیدنی سمی بودند. 🔴چطور زن زنده مانده بود ولی مرد از دنیا رفته بود؟ مشاهده جواب مشاهده جواب
💎 صدقه‌ای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!! 🔸روزی در دوران به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمی‌دانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم. 🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از‌ بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم. 🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه شدید باشه! 🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر می‌دارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم. 🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول‌ هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به ایشان پای تو هم شکست! 📕 کتاب سه دقیقه در قیامت .
😁🙈 مخصوص دخترای نوجوون 🧖‍♀ با دقت انتخاب کن بزن رو یکی از اینا ببین برات چی میاد 🔰 آنا🌇 السا 🌅 دلیر 🌠 تیانا🎇 سیندرلا 🌅 آریل🌉 موانا🌌 جاسمین🎆 سفیدبرفی🏞 راپونزل🌃 مریدا🌇 https://eitaa.com/joinchat/3300720654Cfab7522860