🔴دردآورترین بخش مرگ
🔺 اگر بچهای را از انسان بگیرند، انسان بیتاب میشود.
وقتی که خود انسان میخواهد از دنیا برود، "همه چیزش" را از او میگیرند. پدر، مادر، بستگان و آشنایانش را از وی میگیرند، و او داغ همه اینها را میبیند.
کسی که میمیرد، داغ همه کسانش را با هم در یک لحظه میبیند! داغ دوستان و اهل شهر را میبیند؛ داغ همه اعضای خود و همه اموالش را هم میبیند؛ چون وقتی انسان از دنیا میرود، چشم و زبانش از او گرفته میشود.
⁉️ کسی که دستش یا پایش فلج میشود یا چشمش نابینا میشود، چقدر ناراحت میشود؟ وقتی کسی از دنیا میرود، همه اینها از او گرفته میشود.
⁉️ کسی که جیبش را میزنند، چقدر ناراحت میشود؟ وقتی که انسان از دنیا میرود، همه پولش را میبرند و همه لباسهایش را به زور از تنش در میآورند!
پس انسان باید حساب کارش را بکند. بالاترین داغ انسان در حین مرگ، داغ "فرصت" است؛ یعنی میگوید: "من یک فرصت توبه، استغفار و انابه داشتم، و این فرصت نیز از من گرفته شد!" و این داغ از همه داغها تلختر است.
.
🔥سزای آزار همسر...
🔴🔷 پیامبر اکرم (ص):
✍ هر کس زنی داشته باشد که وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول کند و نه کار نیکش را، هر چند همه عمر روزه بگیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد.
👌 مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم کند، همین گناه و عذاب را دارد.
📚 میزان الحکمه، امام صادق (ع):
✍ ملعون است، ملعون است آن زنی که شوهر خود را بیازارد و غمگینش کند.
👌و خوشبخت است، خوشبخت آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وی فرمان برد.
(📚 میزان الحکمه، ج۵، ح۸۰۸۵)
.
‹✰͜͡📙›↫ #سرگذشت_ارواح_در_عالم_برزخ(قسمت ۲۶)
💚ظهور
🔷دنیای مادی همچنان برقرار بود و ما در جوار رحمت الهی همواره غوطه ور بودیم..
🔻غیر از دروازه امام و پیامبران همه ی دروازه های وادی السلام پذیرای سعادتمندان عالم برزخ بود.
🌑اما اخباری که از برهوت به ما میرسید حاکی از این بود که عده ی زیادی از مردم گرفتارند و تعداد اهالی دشت عذاب🔥رو به افزایش بود.
💠همه ی اینها نشانگر دنیایی پر از ظلم و ستم بود که از یک سو دروازه ی شهادت🍀 و از سوی دیگر دشت عذاب🔥 را پررونق تر از همیشه کرده بود...
✅اما مدت زیادی نگذشته بود که با رفت و آمد مکرر فرشتگان ،فضای عجیبی بر وادی السلام حاکم شد.
🔅وقتی علت را از نیک سوال کردم گفت: هرچی هست مربوط به دنیاست،احتمالا قرار است اتفاق بسیار بزرگی بیفتد.
🌀هنگامی از این خبر بسیار مهم باخبر شدم که در جمع بسیار صمیمی و دوستانه ای در میان دوستان نشسته بودم.
در آن لحظه فرشته ای✨ بعد از سلام به ما ،خطاب به یکی از مومنین گفت:
💫 امامت ظهور کرده،اگر بخواهی میتوانی به دنیا برگردی و در رکاب او باشی و اگر نخواستی میتوانی همینجا در جوار رحمت الهی بمانی.
🌹آن مومن با لیاقت،رفتن را ترجیح داده و از پیش ما رفت.
🍃برای همگان مشخص شد که قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله) ظهور کرده تا دنیا را از جور و ستم نجات دهد.
مدتها بر دنیای مادی گذشت که البته از نظر ما زمان اندکی بود، ما در این فاصله از تازه واردها اخبار دنیا را میپرسیدیم،
🌴یکی از تازه واردها گفت: جهان در ظلم و ستم میسوخت که ناگهان از مکه خبرهایی رسید که 313 نفر از بهترین و صالحترین افراد زمین گرد هم آمده اند تا با حضرت قائم علیه السلام بیعت کنند.
🌸در روز جمعه ای که مصادف با روز عاشورا بود ناگهان صدای رسا و دلنشینی بلند شد که در تمام عالم پیچید:
💥بقیت الله خیرُ لَکُم اِن کُنتم مومنین
و ناگهان فریاد زد:
🌟انا بقیت الله فی ارضه...
❄️و بعد از آن ندایی از آسمان فرود آمد که حق را در پیروی از قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله) می دانست.
⚠️ظالم و مظلوم،کوچک و بزرگ همه در بهتی عظیم فرو رفته بودند.
⛔️در آن حال صدای شیطنت آمیزی از گوشه دیگر دنیا بلند شد که حق را در پیروی کردن از سفیانی می دانست.
❎عده ی زیادی بعد از شنیدن این صدای شیطانی در تشخیص حق دچار شک و تردید شدند.
🔆پس از ظهور حضرت با تعداد یاران اندک خود عازم مدینه می شود،مردم که شنیده بودند این شخص منجی عالم بشریت است از کمی تعداد او سخت در تعجب بودند و باور نمیکردند چنین کسی بتواند بشر را نجات بدهد.
🌺وقتی حضرت به مدینه رسید با خبر شد که سفیانی یک لشکر مجهز را برای قتل او روانه مدینه کرده است..
🌼حضرت از مکه به مدینه می آید اما لشکر سفیانی که در تعقیب او بود در نزدیکیهای مکه در سرزمین بیدائ ناگهان با شنیدن یک ندای آسمانی،در زمین فرو می روند...
🍀یکی دیگر از آگاهان دیگر نیز ادامه داد:
بعد از آنکه تمام جهانیان از ظهور حضرت اگاه شدند،گروه گروه از شیعیان خالص برای بیعت وارد مکه شدند.
🌴تا اینکه یک روز ولوله افتاد که حضرت امروز قیامش را آغاز خواهد کرد و به مقصد مدینه حرکت خواهد کرد.
امام از مکه به مدینه و از آنجا به کوفه آمد و بعد از مدتی آنجا را به قصد عذرا ترک کرد. در عذرا عده ی زیادی به حضرت پیوستند و لشکر با عظمتی را تشکیل دادند.
🔴در همین نقطه حضرت با سفیانی و باقی مانده لشکرش رو در رو شد.
در این صف آرایی حق و باطل،هر کدام از دو گروه قصد براندازی نیروهای طرف مقابل را داشتند..
✅در سپاه امام افرادی مثل: مالک اشتر، مقداد، سلمان، عبدالله ابن شریک عامری،داود رقی و گروه دیگری از بزرگان به چشم میخوردند که از عالم برزخ برگشته بودند تا افتخار یابند و در در رکاب آن حضرت به جهاد بپردازند.
❇️اندک زمانی بعد نبرد سختی انجام شد که به پیروزی سپاه حضرت مهدی علیه السلام🌹منجر شد.
💥حضرت پس از آن به جنگ دجال حیله گر به تل آفیق(و شاید هم تل آویو) میرود و پس از یک نبرد جانانه در روز جمعه دجال و همراهانش را به نابودی وادار میسازد...
✍ #ادامه_دارد...
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹صله رحم
✍ نکته مهم دیگری را که باید اشاره کنم این است که: من در کتاب اعمالم و در لحظات آخر حضور در آن دنیا، میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. به من چند سال مهلت دادند که : آن هم به پایان رسیده! من اکنون در وقت های اضافه هستم!
اما به من گفتند:
مدت زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت می گذاری جزو عمر شما محسوب نمی شود. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت علیهم السلام هستید، جزو این مقدار عمر شما حساب نمی شود.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت 📚
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
يكی از تجربه گران نزديك به مرگ مي گفت: پدرم را در آنسوي عالم ديدم. آنجا در بهشت و نعمت های الهی بود، اما بعضی از ساعات روز، او را از جمع بهشتيان جدا كرده و مدتي در سختي بود!
از پدر سوال كردم كه اين گرفتاري چيست؟
در جواب گفت: من براي دنياي بچه هايم خيلي زحمت كشيدم. اما براي آخرت و تربيت ديني آنها وقت نگذاشتم. ای کاش برای تربیت آنها کاری انجام می دادم...
اين سختي به همين دليل است. هر وقت آنها بي حيايي و گناه و... مي كنند، من گرفتار مي شوم.
📚 کتاب نسیمی از ملکوت 📚
.
🔥عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر!
✍یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند :زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت میکرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند : روح این زن جدل میکند ، وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درندهای شد . همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس و نعره زدن ، دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد . سگ رفت و او را دفن کردند.
( 📚منبع : کیمیای محبت ، ص ۱۴۱ )
‹✰͜͡📜›↫ #حکایت
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
انبوه کسانی را دیدم که زندگی
خـود را تـبـاه کــرده بـودنـد. آن
هـم فـقـط بـه خـاطــر دوری از
دستورات خداوند.
🌸 وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد، حضرت زهرا روی خود را بر می گرداند. اما وقتی به اعمال خوبم می رسید با لبخند رضایت ایشان همراه بود. من در این دنیا و آن دنیا محبت زیادی به حضرت فاطمه سلام الله علیها داشتم.
📚 کتاب از سه دقیقه در قیامت
┏━━━━━━━━━♡┓
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#عید_قربان
#استوری_موشن
🌸
عید قربان است و من قـربـان تو
دل سبوی خون شد از هجران تو
.
🔴انسان در عالم برزخ همسر و خانواده خود را می شناسد؟
هنگامی که خدا روحی را قبض میکند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت میفرستد.
علامه طباطبائی در کتاب حیات پس از مرگ از قول شیخ مفید در کتاب امالی حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده:
هنگامی که خدا روحی را قبض میکند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت میفرستد. این ارواح در آن جا میخورند و مینوشند. هنگامی که شخصی بر آنان وارد میگردد، آنها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند میشناسند.
آیت الله دستغیب در کتاب معاد، ص ۶۰ در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند. یکدیگر را میشناسند و از یکدیگر سؤال میکنند . هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد میشود میگویند: او را رها کنید زیرا از هول عظیمی به طرف ما میآید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی میپرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید : زنده بود، اظهار امیدواری میکنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، میگویند :سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) .
البته این روابط بسته به میزان آزادی عملی است که در برزخ به اموات داده می شود که آن هم رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارهای انسان در دنیا دارد. اگر دو نفر هر دو در دنیا از جمله نیکوکاران و مومنان باشند ، در برزخ (قبر) امکان ملاقات آن ها بسیار است .در هر حال باید گفت امکان این امر با توجه به برخی شرایط و ویژگی ها وجود دارد .
📚منبع: حیات پس از مرگ، ص ۴۴
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفتانگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارسته ای می دانستم و فکر می کردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم.
مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته!
وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم...
📚 کتاب نسیمی از ملکوت
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🔴 یکی از آثار ارزشمند نماز شب رفع فشار قبر است.
🔹امام رضا علیه السلام
در این باره میفرمایند:
✍ «بر شما باد به نماز شب، که هیچ بنده مؤمنی در آخر شب بر نمیخیزد و هشت رکعت نماز و دو رکعت شفع و یک رکعت وتر نمیگذارد و هفتاد مرتبه در قنوت خود استغفار نمیکند مگر اینکه:
از عذاب و آتش جهنم ایمان است و عمر طولانی و #روزی وسیع خواهد داشت.»
📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🌸سوره نبا (آیه ۳۸ الی ۴۰)
🦋يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَآئِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا (نباء📚٣٨)
روزی كه «#روح» و «#ملائكه» در یك صف میایستند و هیچ یك، جز به اذن خداوند #رحمان، سخن نمیگویند، و (آنگاه كه میگویند) درست میگویند!
🦋ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَآءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ مَآبًا (نباء📚٣٩)
آن روز #حق است؛ هر كس بخواهد راهی به سوی #پروردگارش برمیگزیند!
🔥إِنَّآ أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا (نباء📚٤٠)
و ما شما را از عذاب #نزدیكی بیم دادیم! این #عذاب در روزی خواهد بود كه #انسان آنچه را از قبل با #دستهای خود فرستاده میبیند، و #كافر میگوید: «ای كاش #خاك بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)!
.
🔰 اشتیاق به #بهشت 🌳 و خوف از #جهنم 🔥
🌸 امام حسین (ع) :
مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ
❇️ كسی كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهای #نیك، سرعت مینماید و #شهوات را زیر پا میگذارد، و هركس از آتش جهنم #هراسناك باشد به درگاه خداوند از گناهانش #توبه میكند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمیگرداند.
{📕 تحف العقول ص 203،📕 بحارالانوار ج75،ص139،ح3.}
.
‼️در انجام چه اموری باید سرعت داشت و عجله کرد؟⁉️
↩️1- در طعام آوردن به مهمان: چون مهمان اگر گرسنه باشد حیا می کند به میزبان بگوید گرسنه ام.
↩️2- در دفن کردن جنازه: چون جنازه هر چقدر بیرون بماند شیون اهل عزا زیاد است.
↩️3- شوهر دادن دختر: چون هر چقدر دختر مسنتر شود ، خواستگاران بهترش، کمتر می شود.
↩️4- ادا نمودن قرض: قرض هر چقدر بماند صاحب قرض سنگینتر و خسیستر می شود.
↩️5- توبه از گناه: هر چقدر از گناه بیشتر بگذرد عذاب وجدان کمتر شده و توبه کردن سخت می شود و انسان تنبلی میکند.
.
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹 گذرگاه 🛤
من یقین کردم که این کره خاکی 🌍
کـه برای سکـونـت 🏘 مـا انسـان هـا
انتخاب شده محل زندگی اصلی
ما نیست.
در بهترین حالت این جا محلی برای تعلیم 📚 و تربیت ماست. ما باید در این جا رشد 🌱 کنیم تا برای زندگی اصلی آماده شویم. این جا یک گذرگاه موقت یا یک مسافرخانه 🏯 بیشتر نیست.
( 📚 کتاب با بابا )
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛
هرچه به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب
کمتـری از نمـازهای جماعت و هیئت ها
در نامه عملم میدیدم!
بـه جـوانـی کـه پشـت میـز نشستـه بـود
(مأمورالهی در برزخ)گفتم: در این روزها
منهمگی نمازهایم را بهجماعت خواندم.
من در ایـن شـب ها هیئت رفته ام. چـرا
این ها در نامه عملم نیست؟
🔺روبه من کرد و گفت: خوب نگاه کن.
هـر چـه سـن و سالـت بیشـتـر می شـد،
#ریـا و خـودنـمـایـی در اعـمـالـت زیـاد
مـیشد. اوایـل خالـصانـه بـه مسـجـد و
هـیـئـت می رفـتـی امـا بعـد هـا، مسجد
میرفتی تا تو را ببینند.
هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند
چرا نیامدی! اگر واقعا برای خدا
بود، چرا
به فلان مسجد یا هیئت
کـه دوستانت نبودند نمی رفتی؟
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
┏━━━━━━━━━♡┓
.
📛 ترك نماز
🔷🔷 ترك نماز، قطع رابطه كردن با آفریدگار هستى است و این در دنیا و آخرت، عواقب تلخى دارد.
در قیامت، اهل بهشت از دوزخیان مى پرسند: چه چیز شمارا روانه جهنّم كرد؟ یكى از پاسخ هایشان این است كه ما پابند به نماز نبودیم:
«لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» (مدّثر،43)
🔷🔷 در جایى دیگر، به نمازگزارانى كه نسبت به نمازشان سهل انگار و بى اعتنا هستند و گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند، مى گوید:
واى بر آنان: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» (ماعون،5)
🔷🔷 رسول خدا صلى الله علیه وآله فرموده است:
«مَنْ ترك الصّلاة مُتعمّداً فَقَد كَفر» (محجة البیضاء، ج1، ص301)
هر كه از روى عمد و با توجّه نماز را رها كند، از اسلام خارج شده و كافر است.
🔷🔷 و نیز فرموده است: «بَیْنَ الْعَبدِ وَ بَیْنَ الكُفرِ تَرْكُ الصَّلاةِ»
(نهج الفصاحه، ج1098)
مرز میان اسلام و كفر، چیزى بیش از رها كردن نماز نیست.
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه می کردم.
انگار هیچ اراده ای از خودم نداشتم. هیچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه می کردم.
در دنیا، انسان هرچند مقصر باشد، اما در دادگاه از خود دفاع می کند و با گرفتن وکیل و..... خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می کند.
اما اینجا... مگر می شود چیزی گفت؟! فقط نگاه می کردم. حتى و آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است، چه رسد به اعمال انسان. برای همین هیچ کس نمی تواند بی دلیل از خود دفاع کند.
در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته.
شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت
و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.
خیلی سخت بود. خیلی. حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را میدیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما...
این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود همه جای بدنم می سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم! برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم.
من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسين عليه السلام و یا حضرت زهرا سلام الله علیها و اهل بیت (ع) اشک میریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت میفهمیم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت علت گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی سوزد...
[ 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ]
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🔥چرا گناههای کوچک عذاب بیشتری دارند؟
🔰کوچک و بی اهمیت شمردن گناه، موجب تبدیل آن به گناه کبیره می شود.
🚫به علت اینکه:
⚡️ گناه کوچکی که یکبار یا دو بار انجام شود، اثر کمی در دل می گذارد، ولى چون تکرار شد، تکرار آن به تدریج در دل اثر قوی مى گذارد،
💦چنان که قطره هاى آب که مکرر بر سنگى بیفتد آن را سوراخ مى کند و همین قدر آب اگر یکدفعه بر آن ریخته شود اثر نمى کند.
💥همینطور انجام گناه کوچک باعث میشود که ما موجب اهمیت کار گناه خود نشویم،
به مثال توجه کنید:
♻️ اگر کسى سنگى به سوى ما پرتاب کند، ولى بعدا پشیمان شده و عذرخواهى کند، ممکن است او را ببخشیم،
🔵 ولى اگر سنگ ریزه اى به ما بزند و در مقابل اعتراض بگوید:
این که چیزى نبود بابا، بى خیالش!
🔘 او را نمى بخشیم، زیرا این کار، از روح استکبارى او پرده بر مى دارد و بیانگر آن است که او گناهش را کوچک مى شمرد.
🔴یکی دیگر از امورى که گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل می کند،
آن است که گنهکار مهلت خدا و مجازات نشدن سریع خود را دلیل رضایت خدا بداند !!
✳️اگر هر روز حسابگری نکنیم این تخلفات جمع میشود، کار دست آدم میدهد، و کم کم مانع از ورود آدم به صراط مستقیم و انجام توبه میشود.
🌹 لذا امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: هر شب که خواستی ادارهی کار را تعطیل کنی و بخوابی، حساب کن از صبح تا حالا چکار کرده ای، اگر تخلف کردهای فورا توبه کن، اگر تخلف نکردهای سپاسگزاری کن و دوباره ادامه بده...
📘ملا مهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم اخلاق اسلامى) جلد4- صفحه 99-104
📗حجت الاسلام محسن قرائتی- گناه شناسی
#گناه
.
‹✰͜͡📙›↫ #سرگذشت_ارواح_در_عالم_برزخ(قسمت ۲۲)
🔵مژدگاه شفاعت!
🔶گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم. تا قبل از آن به خاطر هیجان ناشی از پیروزی بر گناه متوجه درد زخمهای بدنم نبودم.
هنوز راه زیادی نرفته بودیم که از نیک خواستم بنشیند تا کمی استراحت کنیم.
🌹نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم.
گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟
نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.
⚠️نگاهی به سپر انداختم و با بیحالی گفتم: چرا سپری با این ضخامت نتوانست در برابر آن ضربه مقاومت کند؟
نیک جواب داد:
❎یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی،بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی.
🌀حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی.
♦️نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟
🌻 نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد:
البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه.
اگر مژده شفاعت برایت آوردند جان تازه ای خواهی گرفت و میتوانی براحتی بقیه راه را بپیمایی.
⚡️دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است.
🍂کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟
🌷نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد.
🍀پس دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت را بگیرم و بس!
با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم.
🌿کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد.
سرانجام به تپه ای رسیدیم.
🥀نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم .
🌼 اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت.
💐با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند.
ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد..
⚡️با دلهره از نیک پرسیدم: و اگر برایم نیاورند چه؟ اگر شفاعتم نکنند؟؟
🌷نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت🔥 خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ...
❄️ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم.همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود.
✨فرشته دارو را به نیک داد و گفت:این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت..
🌟از خوشحالی به گریه افتادم . نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت.
🌻ا خوشحالی فریاد کشیدم:
درود بر محمد و خاندان پاک او،همانها که در برابر محبت،شفاعت میکنند(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.)
☄صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم.
🌹با خوشحالی گفتم،بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام.
وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم: بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند.
🍁یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟ کی ما را شفاعت خواهد کرد؟ گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟
گفت به ما اجازه عبور نمیدهند. میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید...
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
⚠️نکته:
ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ.اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم.
✍ #ادامه_دارد...
.
نوروز از نگاه امام جعفر صادق (علیهالسلام)
🔻امام صادق عليهالسلام:
ما مِن يَومِ نَيروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِيهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أيّامِنا و أيّامِ شِيعَتِنا
🌸 هيچ نوروزى نيست مگر آن كه ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل محمّد صلياللهعليهوآله] هستيم؛ چراكه نوروز از روزهاى ما و شيعيان ماست.
📚 مستدرك الوسائل، ج ۶، ص۳۵۲
.
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹این بنده خدا را دیدم که...
✍ یکی از معلمین و مربیان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت.
این مرد خدا، یكبار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحهای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد.
من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود!
🔺توانستم با او صحبت کنم.
ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین، به مقام شهدا دست یافته بود. در واقع او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت.
اما سؤالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.
(📚 کتاب سه دقیقه در قیامت)
.