eitaa logo
خانواده با نشاط ما
20.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
0 فایل
خانواده هفت نفره ما با چهار تا دختر و یک پسر😌🌱 اینجا از تجربیات خودم حرف میزنم☺️🤍✨️ ✨️اگه کارم داشتی: @Banosiri_tabrz حرفاتون به صورت ناشناس : https://daigo.ir/secret/1821329142 🤍تبلیغات: @Baneshat ✨️کانال محصولات طبیعیمون: @SonaGal
مشاهده در ایتا
دانلود
✅استغفار ✍هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ محزون که شدی استغفار کن. چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم ها را از بین می برد همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی ... دلهاتون خالی از غصه❤️ .
✍لقمان حکیم، مدتی برده کسی بود که چندین غلام داشت، ولی از میان آنان، لقمان را بسیار دوست می داشت؛ تا آن جا که هرگاه می خواست غذا بخورد، ابتدا آن را برای لقمان می برد تا میل کند و بعد برای تبّرک، باقی مانده غذای او را با میل و اشتیاق می خورد. در یکی از روزها خربزه ای برای ارباب لقمان هدیه آوردند. ارباب در محضر لقمان نشست و آن خربزه را قطعه قطعه نمود و به لقمان داد. لقمان قاچ های خربزه را از او می گرفت و با میل و اشتها می خورد و وانمود می کرد که بسیار شیرین است. وقتی ارباب مشاهده کرد که لقمان خربزه را با اشتها می خورد، همه خربزه را که هجده قارچ بود به او داد و یک قاچ برای خود برداشت. هنگامی که ارباب آن یک قاچ خربزه را به دهان گذاشت، دریافت که مانند زهر، تلخ است و از تلخی آن گلویش سوخت و حالش به هم خورد. به لقمان گفت: چگونه این خربزه تلخ را خوردی، می خواستی عذر و بهانه ای بیاوری و آن را نخوری!؟ لقمان پاسخ داد: تو ماه ها و سال ها به من غذاهای شیرین و گوارا و مطبوع داده ای، اکنون که یک بار تلخ شده، آیا سزاوار است من آن را نخورم و به آن اعتراض کنم و نمک دان شکن گردم. لقمان اینگونه بود ... ‌‌‌
🌼به سوی خدا فرار کنید ✍️آیت الله حائری شیرازی (ره): آیه قرآن تعبیری دارد که «فَفَّرُوا الی الله» بیایید و به سوی خدا فرار کنید. فرار از چه و به سوی چه؟ چرا تعبیر به فرار می‌شود؟ آن‌ها که می‌خواهند از مملکت فرار کنند، عمل آن‌ها و خود آن‌ها عبرتی برای همه‌اند. فراری چه کار می‌کند؟ فراری اگر زمینی، خانه‌ای از اشیاء غیر منقول داشته باشد، سعی می‌کند زود این‌ها را نقد کند، بفروشد، بعد وسائل منقول و سنگین خودش را مثل یخچال، تلویزیون و چیزهای بزرگ را هم نقد می‌کند. بعد نگاه می‌کند ببیند به کجا می‌خواهد برود؟ آن که می‌خواهد برود آمریکا، ریال‌های خودش را هم به دلار و ارز تبدیل می‌کند، چون می‌خواهد به آنجا فرار کند. مؤمن اگر خواست به سوی خدا فرار کند، باید مثل همان فراری باشد. وقت و مال و هر چه دارد، همه را نقد کند و نقدش را هم تبدیل به ارز کند، یعنی ارز دنیا فانی است، ارز آخرت باقی است. از این فرصتی که دارد به یک بنده خدا خدمتی و کمکی کند. تبدیل ارز کردنش این است که مسجدی، حسینیه‌ای می‌سازد، یا قسمتی از پول حسینیه و مسجدی را می‌دهد. این تبدیل ارز است. این که خطیب در جمعه‌ها می‌گوید تقوا را رعایت کنید، یعنی هر که ارزهایش را تبدیل نکرده، زود تبدیل کند، هر که گذرنامه‌اش را نگرفته، زود گذرنامه‌اش را بگیرد، هر که برای فرار به سوی خدا آماده نشده، زودتر خودش را آماده کند، هر که توبه نکرده توبه کند، هر که حلال بودی نطلبیده، حلال بودی بطلبد. چرا؟ چون اجل بی‌خبر می‌آید. به انسان قول نداده پیری یا جوانی، سالمی یا مریضی، بازنشستی یا سر کاری، داری نامه را می‌نویسی تمام کردی یا تمام نکردی، راه می‌روی به مقصد رسیدی یا نرسیدی.
صلوات خاصه امام علی علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ [وَ وَصِيِّهِ‏] وَ وَزِيرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى شَرِيعَتِهِ وَ خَلِيفَتِهِ فِي أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْكُرَبِ [الْكَرْبِ‏] عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْكَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ 🔸خدايا بر امير مؤمنان على بن ابى طالب درود فرست،برادر پيامبرت و ولىّ و برگزيده‏اش،و وزير و جايگاه سپردن دانشش،و موضع راز و درگاه حكمتش،و گوياى به حجّت،و دعوت‏كننده به شريعتش‏ و جانشين او در امّتش،و برطرف كننده رنج و اندوه از چهره‏اش،و درهم شكننده كافران،و به خاك مالنده بينى بدكاران،آن‏كه او را نسبت به پيامبرت به منزله هارون از موسى قرار دادى.خداى دوست بدار هركه دوستش دارد،و دشمن بدار هركه دشمنش دارد،و يارى‏ كن هر كه يارى‏اش نمايد،و خوار كن هركه او را واگذارد،و لعنت كن هركه به دشمنى‏اش برخاست،از پيشينيان و پسينيان،و بر او درود فرست‏ برترين درودى كه بر يكى از جانشينيان پيامبرت فرستادى،اى پروردگار جهانيان. 📚 مفاتيح الجنان‌
🔸صلوات بر امیرالمومنین حضرت علی (ع) .
صدای مهیبی برخاست... چشم‌ها به‌سوی کعبه دوخته شد. دیوار کعبه... روبروی بانویی که آن‌جا ایستاده بود بی آن‌که فروریزد، از هم می‌شکافت. فاطمه دختر اسد هاشمی... وارد شد و میهمان بیت‌الله گردید. این بار، دیوار، چون دری که بسته می‌شود به هم رسید. مردم، مبهوت بودند. ناگهان هجوم آوردند. به‌گمان آن که بانوی باردار را بیرون آورند امّا در کعبه باز نمی‌شد. کلیددار آوردند ولی در باز نشد که نشد. میهمانی خصوصی بود. چهار روز بعد، همان دیوار دوباره شکافت! پیشوای پارسایان، امام پرهیزکاران و شیر بیشه امکان امیرمومنان علی(علیه‌السلام) در آغوش مادر آمد و جهان نور باران شد. ✏ سیدحمید موسوی‌گرمارودی 📚 معانی‌الاخبار، صدوق، صفحه۶۲ ↬ .
٬دُنیاپُراَزقَشَنگیه،مِثلِ‌بودنِ‌توکِنارِمَن:)💙🌱٬ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .
همه حواسم سال جدید به توعه کجاست حواست دلت بی خیاله این عشق با کسی شوخی نداره آدمو از پا زود در میاره بخیر
لبخند بہ لب🙂 چہ مهرباني آقا اصلا☝️🏻 خودِ عشق بي ڪراني😍 آقا😋 در هر سفرم 🕌 تو را خواستہ ام بخیر
اصحاب رسول‌خدا، کنار ایشان بودند. انتظار را می‌شد در چهره‌ی ایشان دید. برخی حاضران می‌پرسیدند: مگر جای کسی خالی است؟! ناگهان لبخند شادی بر لبان پیامبر نقش بست. اصحاب، سمت دَرِ ورودی مسجد چشم گرداندند. امیرمومنان بود که می‌آمد. علی جان بیا... نزدیک‌تر بیا! رسول‌خدا او را فرا می‌خواند... تا آن‌جا که در آغوشش کشید و فرمود: علی از من و من از علی هستم! جان او از جان من و سرشت او سرشت من است. اطاعت از او، اطاعت من... و مخالفت‌ش، مخالفت من است. با آمدن او، لطف و رحمت خدا نصیب شما گردیده است. آری! جای امام کنار پیامبر خالی بود! ✏ سیدحمید موسوی‌گرمارودی 📚 امالی، صدوق، حدیث۵۸، صفحه۸۸ 📚 مستدرک، حاکم، جلد۳، صفحه۱۲۱ .
ذكْرُ عَلِيٍّ عِبَادَةٌ ياد و ذكـر على، عبـادت است 📚 بحار الأنوار ج36 ص370 .
❤️ سکوی پرواز عقیدۀ پاک، عمل صالح است. کسی که می‌گوید خدا رازق است اما چشم امیدش به کارفرمایش است، لذت‌پرواز در افق‌های متعالی‌تر از آسمان دنیا را تجربه نمی‌کند. 📖فاطر، آیۀ ۱۰ ↬ .