eitaa logo
خانواده با نشاط ما
20.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
0 فایل
خانواده شاد هفت نفره ما با چهار تا دختر 👧🏻👧🏻👧🏻👧🏻 و یک پسر🧒 اینجا از خانواده شلوغ پلوغمون تجربیات خودم حرف می زنم 💖💖 اگه کارم داشتی @Banosiri_tabrz تبلیغات: @tab_Banosiri
مشاهده در ایتا
دانلود
هرشب از سقف خیالم تو می چکی واین عاشقانه ترین بارش دنیاست.... بخیر
✍امام سجّاد عليه السلام: انسان بزرگوار به بخشش خود مى بالد، و انسان پست به دارايى خويش مى نازد 📚الدّرة الباهرة صفحه 27 در سراسر دنیا افراد ثروتمند زیادی هستند که ثروت بالایی دارند اما یه دست لباس ساده میپوشند و هیچ جا پول شونو به رخ کسی نمیکشند! اما افراد نوکیسه، رفتارهای کودکانه ی خنده داری دارند و با استفاده از رسانه ها و مخصوصا فضای مجازی می خواهند بگویند: ببینید من چه ساعتی دارم… ببینید من چه ماشینی سوار میشم… ببینید من چه لباسایی میپوشم… این عقده ای بازی ها فقط به خاطر پَست و حقیر بودن این افراد است و از آن طرف انسان های بزرگوار با هر سطح مالی تلاش می کنند برای افراد محروم و نیازمند و مستحق قدم های مثبتی بردارند... ↬ .
♦️سفارش حضرت علی علیه السلام به جوان خیاط رمیله مى‌گوید: حضرت على(علیه السلام) شخصى را در حال خیاطى و آوازخوانى دید و فرمود: اى جوان! اگر قرآن بخوانى براى تو بهتر است. [تلاوت قرآن خیر وبرکت در زندگی دنیا واخرت تو ایجاد می کند به جای اوازخوانی سوره توحبد ، سوره قدر را دائم بخوان]. عرض کرد: خوب نمى‌توانم قرآن بخوانم، دوست داشتم خوب قرآن مى‌خواندم. حضرت فرمود: نزدیک بیا، جوان نزدیک حضرت على(علیه السلام ) آمد و ایشان آهسته چیزى در گوش او گفت که تمام قرآن در قلب او نقش بست و حافظ کل قرآن شد. متن حدیث: «مَا رُوِیَ عَنْ رُمَیْلَةَ أَنَّ عَلِیّاً ع مَرَّ بِرَجُلٍ یَخِیطُ وَ هُوَ یُغَنِّی فَقَالَ لَهُ یَا شَابُّ لَوْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ لَکَانَ خَیْراً لَکَ فَقَالَ إِنِّی لَا أُحْسِنُهُ وَ لَوَدِدْتُ أَنِّی أُحْسِنُ مِنْهُ شَیْئاً فَقَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَتَکَلَّمَ فِی أُذُنِهِ بِشَیْءٍ خَفِیٍّ فَصَوَّرَ اللَّهُ الْقُرْآنَ کُلَّهُ فِی قَلْبِهِ یَحْفَظُهُ کُلَّهُ». 📘الخرائج و الجرائح، ج1، ص174، ح7 .
✍ استاد فاطمی‌نیا: گناهکار چند نوع است. عده‌ای گناه می‌کنند، بعد ناراحت و پشیمان می‌شوند. سوز و گداز دارند. توبه می‌کنند و هرگز فکر نمی‌کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می‌شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این فرد اگر در تمام توبه شکستن‌ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می‌شود. اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می‌شود. شدیدترین گناه، گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد. .
♦️شیعه شدن مرد اصفهانی با دعای امام هادی علیه السلام ابوالعباس احمد ابی النصر و ابو جعفر محمد بن علویه می گویند: «شخصی از شیعیان اهل بیت(ع) به نام عبدالرحمان در اصفهان می زیست. روزی از او پرسیدند: سبب شیعه شدن تو در این شهر چه بود؟ گفت: من مردی نیازمند، ولی سخنگو و با جرئت بودم. سالی با جمعی از اهل شهر برای دادخواهی به دربار متوکل رفتم. به در کاخ او که رسیدیم، شنیدیم دستور داده امام هادی(ع) را احضار کنند. پرسیدم: علی بن محمد کیست که متوکل چنین دستوری داده؟ گفتند: او از علویان است و رافضی ها او را امام خود می خوانند. پیش خود گفتم شاید متوکل او را خواسته تا به قتل برساند. تصمیم گرفتم همان جا بمانم تا او را ملاقات کنم. مدتی بعد سواری آهسته به کاخ متوکل نزدیک شد. باوقار و شکوهی خاص بر اسب نشسته بود و مردم از دو طرف او را همراهی می کردند. به چهره اش که نگاه کردم، محبّتی عجیب از او در دلم افتاد. ناخواسته به او علاقه مند شدم و از خدا خواستم که شرّ دشمنش را از او دور گرداند. او از میان جمعیت گذشت تا به من رسید. من در سیمایش محو بودم و برایش دعا می کردم. مقابلم که رسید، در چشمانم نگریست و با مهربانی فرمود: خداوند دعاهای تو را در حق من مستجاب کند، عمرت را طولانی سازد و مال و اولادت را بسیار گرداند. وقتی سخنانش را شنیدم، از تعجب ـ که چگونه از دل من آگاه است؟ ـ ترس وجودم را فرا گرفت. تعادل خود را از دست دادم و بر زمین افتادم. مردم اطرافم را گرفتند و پرسیدند چه شد. من کتمان کردم و گفتم: خیر است ان شاء اللّه و چیزی به کسی نگفتم تا این که به خانه ام بازگشتم. دعای امام هادی(ع) در حق من مستجاب شد. خدا دارایی ام را فراوان کرد. به من ده فرزند عطا فرمود و عمرم نیز اکنون از هفتاد سال فزون شده است. من نیز امامت کسی را که از دلم آگاه بود، پذیرفتم و شیعه شدم. 🌴 اهل بیت علیهم السلام خود را مدیون کسی نمیگذارند. آن شخص یک دعا در دلش برای امام کرد و امام هادی علیه السلام سه دعا برای او کرد. 📘سفینة البحار، شیخ عباس قمی، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی جا، ج ۲، ص ۲۴۰
✳️ عجب حکایتی عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب سی و ششم ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت شش بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد. عارف از ساعت پنج در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت ... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد قصد فروش آنرا داشت ... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: چهار ریال و بیست شاهی .. پیرزن می گفت:نمیشه شش ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. 🔸بالاخره به دکان مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار  خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به شش ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به شش ریال؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن شش ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی. امّا اگر اصرار داری من آنرا به بیست و پنج ریال می خرم... پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟ مسگر گفت: ابداً . دیگ را گرفت و بیست و پنج ریال در دست پیرزن گذاشت. پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. 🔸من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر رفتم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از چهار ریال و ده شاهی نمی گفتند. آنگاه تو به بیست و پنج ریال خریدی؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم ... 🔸از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که 🍃ندایی با صدای بلند گفت: با اعتکاف و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! 💫دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد ! گر دست فتاده ای بگیری مردی ... .
✍کسی که درباره پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف و شعور دارند، احمق نیست، عزت نفس دارد. کسی که برای شنیدن حرف ها و شعرها و قصه ها و اثار هنری یک جوان بی تجربه وقت می گذارد و حوصله به خرج می دهد، احمق نیست، انسان است. کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است. کسی که به دیگران اعتماد می کند و آنها را سر سفره خود می نشاند و به خانه اش راه می دهد یا به محفل دوستانه و چای و قهوه ای دعوت می کند و صمیمانه و دوستانه رفتار می کند، احمق نیست، متواضع و مهربان است. کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است. کسی که از معایب و کاستی های دیگران، درمی گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، احمق نیست. شریف است. كسي كه در مقابل بي ادبي و بي شخصيتي ديگران با تواضع و محترمانه صحبت مي كند و مانند آنها توهين و بددهني نمي كند، احمق نيست. مودب و باشخصيت است... 🔺انسان بودن هزينه سنگينی دارد... .
آرزوهایم را یکی‌یکی می‌سپارم به آغوش صلوات🌸 و چه آرزویی زیباتر از ظهور تو مهدی جان! ↬ .
✳️ لذت قناعت را نچشیده‌ایم! ✍آیت الله جوادی آملی: در مسئله‌ی ازدواج، عمده آن است كه انسان قانع ترين و ساده‌ترين راه را انتخاب كند. خداوند در سوره‌ی مباركه‌ی نحل فرمود: اگر كسى بود و عمل صالح داشت، چه زن و چه مرد، به او حيات طيبه می‌دهيم. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» در ذيل اين آيه‌ی نورانى، حيات طيب به تفسير شده است. اگر شما تاريخ زندگى ديگران را بررسى كنيد مى بينيد اين امكانات فعلى كه براى بعضى هست، براى آن‌ها نبود. ما بخواهيم همه زندگى را از اول با تشريفات شروع كنيم البته سخت است و اين خداى ناخواسته امكان دارد انسان را به بعضى از معاصى بكشاند. بهترين راه همان قناعت است. مشكل ما اين است كه لذت قناعت را نچشيده‌ايم و خيال مى كنيم داشتن، لذيذ است. البته فى‌الجمله لذيذ هم هست اما انسان در اثر روح قناعت از بعضى چيزها بى‌نياز باشد، بهتر از آن است كه به‌وسيله‌ی آن، بى‌نياز باشد. 📚 برگرفته از کتاب «توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» .
✨﷽✨ 🌼اخلاص... ✍شیاطین مشغول از بین‌بردن عمل می‌شوند، مگر عملی را که انسان در مرتبه‌ی اخلاص انجام دهد که شیاطین می‌آیند و متحيّر مي‏شوند، لذا شيطان، مخلَصین را از همان اوّل استثنا کرد و گفت: فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين، به عزّت و جلال تو قسم، كه تمام خلق را گمراه خواهم كرد، مگر خاصان از بندگانت را كه دل از غير بريدند و براى تو خالص شدند. عملی که با اخلاص انجام می‌گیرد لطافت بسیار زیادی دارد و چشم شيطان هم ديگر آن عمل را نمي‏‌بيند. شیطان می‌آید و می‌داند که آن شخص الآن نماز می‌خواند؛ امّا هر چه آن شیطان نگاه می‌کند، نمی‌تواند اين عمل خالص را ببیند؛ چون عمل به سمت آسمان رفته است؛ ولی شیطان در زمين به دنبال آن مي‏‌گردد. شیاطین، موجودات ناری هستند که وجود خارجی‌ آن‌ها با آن عالَم، منطبق است؛ و میشود درکشان کرد. 📚حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری .
‍ ✍پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هرکس دوست دارد تا سوار بر کشتی نجات شده و به ریسمان محکم تمسک جوید و به ریسمان متین خداوند چنگ زند ، پس باید ولایت علی علیه السلام را پذیرفته و به هادیان از اولادش اقتدا کند. 📚شواهد التنزیل ج۱ ص۱۳۰ ابن عباس نقل می کند که ما نزد پیامبر "صلی الله علیه و آله" بودیم که مردی اعرابی وارد شد و به ایشان عرض کرد : ای رسول خدا! از شما شنیدم که می فرمایی : 《وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه》ریسمان خدا که باید به آن چنگ زنیم چیست؟ پیامبر اکرم (ص) در این هنگام دستش را بر دست علی "علیه السلام" زد و فرمودند : به این مرد تمسک جویید که او ریسمان محکم خداست. 📚ِینابیع الموده ص۱۱۹ باب۳۹ اَلْحَمدُلِلّه اَلذی جَعَلَنا مِنَ اَلْمُتِمَسِکینَ بِوِلایَهِ مُولانا اَمیرُاَلْموُمِنین عَلی اِبْنِ اَبیطالِب عَلَیهِ اَلْسَلام وَ اَلْاَئِمَهِ اَلْمَعْصوُمینَ عَلَیْهِمُ اَلْسلام شکر خداوندی را که ما را از چنگ زنندگان به ولایت مولانا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام قرار داد.
آدمای بزرگ همیشه آرزوهای بزرگ دارن آنقدر بزرگ که گاهی نشدنی جلوه میکنه مثل آرزوی داشتن یه دنیایی که عین بهشت باشه پر از عشق پر از محبت پر از زیبایی پر از بی نیازی پر از نعمت برای همه پر از دوستی و صلح و صفا پر از صداقت و پاکی و امنیت پر از دانایی و عقل پر از آزادی و پر از حقیقت پر از سلامتی و تن درستی بیایم امشب مثل بهترینای عالم مثل آدمای بزرگ بزرگترین آرزوها رو داشته باشیم! آرزوی اومدن روزهایی که همه‌ی آرزوها توش برآورده میشه ... آرزوی اومدن کسی که همه‌ی آرزوها رو برآورده میکنه ... 🌙شب ليلة الرغائب ❤️ تـو زیباترین آرزوی منی .
خدایا! امشب همان هایی که می دانم و می دانی را به من عطا کن! همان ها که کنج دلم جای خوش کرده و هیچ کسی جز تو نمی داند و نمی داند! لیله الرغائب است دیگر! ↬ .
خوشبخت‌ ترین آدم‌ها کسانی هستند که به خوشبختی دیگران حسادت نمی‌کنند و زندگی خودشان را با هیچکس مقایسه نمی‌کنند و همیشه و همه جا عشق و دوستی می ورزند! ‌‌ ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .
خوش به حالتون اگه همچین کسی رو کنارتون دارین؛ تو اما هیچوقت فراموش نکن، روزی که افتاده باشی از زمین بلندت می‌کنم اگر هم نتوانم کنارت دراز .
خدا جای شب و روز رو هی عوض می‌کنه که بهت بگه هیچ حالی دائمی نیست... تون آروم🌙 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح زمستانی شما بخیر قلبتون مملو ازعشق زندگیتون سرشار ازنیکی الهی! ساحل زندگیتون همیشه آرام دلتون مثل دریا وسیع وبخشنده وقلبتون مثل آسمان آبی پهناور ومهربان
🌙اعمال شب لیله الرغائب 🔸اولین پنجشنبه ماه رجب به لیله الرغائب معروف است و در مفاتیح آمده که روزه گرفتن در این روز مستحب است. 🔹 از دیگر اعمال این شب، نماز لیله الرغایب است که در روایات به آن تاکید شده است. 👈این نماز ، دوازده رکعت است که مابین نماز مغرب و عشا اقامه شده و هر دو رکعت به یک سلام ختم می‌شود. در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، 3 مرتبه سوره قدر، 12 مرتبه سوره توحید خوانده شود. 🔹بعد از اتمام دوازده رکعت، 70 بار ذکر «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الاْمِّیِّ وَعَلی آلِهِ» را گفته و سپس در سجده 70 بار ذکر «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» گفته شود. 🔸پس از سر برداشتن از سجده، 70 بار ذکر «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیُّ الاَعْظَمُ» گفته شود و دوباره به سجده رفته و 70 مرتبه ذکر «سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» گفته شود. در نهایت حاجات خود را از خدا .
🔴همیشه دعا‌ کنید،نگویید خداوند متعال اگر بخواهد میدهد نخواهد نمیدهد ✍آیت الله ضیاءآبادی(ره): همیشه دعا کنید، نگویید خدای سبحان قضا و قدرش را مشخص کرده است اگر بخواهد می دهد و نخواهد نمیدهد! نه اینجور نیست گاهی خدای مهربان مقدر داشته،اما گفته اگر دعا کردی اگر خواستی من هم می دهم اما اگر لب بستی نمی دهم!* خدای بزرگ را بخوان نگو کار گذشته است،اینجور نیست! خدا وند متعال درجاتی برای اشخاص مقدر کرده است و آن هم به شرط خواستن است،اگر میخواهی می دهم و نمی خواهی نمی دهم پس باید دعا کرد بنده ای که دهان خود را بسته و گدایی نمیکند خدای سبحان به او چیزی نمی دهد باید خدا خدا کنید،خدای قادر و توانا را صدا کنید خداوند عزیز هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله... پس دعا کنید و خداوند نازنین هم اجابت می کند گدایی خداوند متعال عزت است اصلا این گدایی فن خاصی دارد یک آدابی دارد دل سوخته چشم گریان و مضطر میخواهد و این ها شرط دارد باید غذایت و کارت پاک باشد تا دعایت استجاب شود بعدش هم باید امر به معروف و نهی از منکر نمود باید این دو رکن اساسی نیز در زندگیتان باشد تا دعاها
✅داستان زیبای تاثیر مال حرام بر زندگی ✍️جوانی خام در کسب و کار خود مراقب حرام نبود و پدر هر چه نصیحت‌اش می‌کرد در پاسخ می‌گفت: در اول زندگی سرمایه لازم است. قسم می‌خورم در آینده مال حرام را از زندگی خود بیرون کنم. روزی پدر، پسر را نزد خود خواند و ماسه و سیمانی را بر هم زد و گفت: می‌خواهم قدری آب بر این بیفزایم، عیبی نیست؟ پسر گفت: نه! پدر آب ریخت و بتونی درست کرد و آن را پشت در خانه فرزندش ریخت. پسر گفت: چه می‌کنی؟! پدر گفت: سیمان و ماسه است. پسر گفت: با آب آن را مخلوط نموده‌ای و اکنون بتون ساخته‌ای. پدر گفت: آب را نباید جدی بگیری چون دو روز بعد از آن جدا خواهد شد و همان ماسه و سیمان خواهد ماند. پسر گفت: هرگز چنین نخواهد شد، وقتی آب را با سیمان و ماسه مخلوط کنی آب آن جدا می‌شود و ماسه و سیمانی نمی‌ماند بلکه بتونی سخت بر جای می‌نهد که درب خانه مرا نمی‌شود دیگر گشود. پدر گفت: آفرین! پس اکنون به حرف من رسیدی که اگر مال حرام در زندگی خود وارد کنی حتی اگر بعد بتوانی آن را جدا کنی و به صاحبانش برگردانی باز قادر به از بین بردن اثر مخرب آن در فرزندان و زندگی خود نخواهی بود. .
🔅 ✍️ شاید روزگار بهت فرصت جبران نده 🔹پسر جوانی آن‌قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ 🔸دختر جوان هم حرفش را زد: همون‌طور که خودت می‌دونی، مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره. باید شرط ضمن عقد بذاریم که اگر زمین‌گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببری‌اش خانه سالمندان. 🔹پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت. 🔸هنوز ۶ ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع‌نخاع و ویلچرنشین شد. 🔹پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ 🔸مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببری‌اش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. 🔹پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. 🔸زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن! .
⛔️نمک نشناس نباشید ✍کار برخی ها نمکدان شکستن شده است، سبک معیشتی و رفتاری که بسیاری از ما در زندگی مان بدان دچار هستیم اما تا به حال چهره زشت خود را در آن هنگام ندیده ایم 🌹امام علی علیه السلام می فرمایند: خالِطوا النّاسَ مخالَطَـةً إن مِتُّم مَعَها بَکوُا وَ إن عِشتُم حَذُّوا إلَیکُم. با مردم چنان رفتار کنید که اگر با آن رفتار بمیرید بر شما بگریند و اگر زنده باشید مشتاق شما باشند. اشخاصی را می شناسیم که تا زنده اند مردم با عشق و علاقه آن ها را دوست می دارند و در مرگشان متأثر و سوگوار می شوند. می دانید این ها چه کرده اند که محبوب واقع شده اند؟ این اشخاص روش صحیحی را برای معاشرت با مردم و اطرافیانشان انتخاب کرده اند این ها افرادی قدرشناس و حق شناس و آگاه به مسائل زندگی خود و اطرافیان شان هستند آنان سعی و کوشش می کنند آنچانکه شایسته است حقوق دیگران را رعایت کنند ودل ها را با توجه به میزانهای الهی از خود راضی و شاد کنند شما هم اگر می خواهید محبوب دل ها و قلب ها گردید و مردم به شما علاقمند گردند به سفارش امام علی علیه السلام عمل کنید و در هنگام ارتباط با مردم رویه ای عاقلانه در پیش گیرید و قدر محبت ها و جایگاه های آن ها را بدانید و به آن ها بها دهید؛ بهای خدمات مردم بر شما قدرشناسی و ارج گذاری به خدمات آنان است. 📚الهام از گفتار علی علیه السلام، سید محمد تقی حکیم .
🔴کسانی که برای لحظه لحظه عمرشان ارزش قائل‌اند این حدیث را از دست ندهند که مبادا خدایی ناکرده حسرت گریبان‌گیر آنان شود 🔹 عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی الصَّادِقِ علیه السلام فِی رَجَبٍ وَ قَدْ بَقِیَتْ مِنْهُ أَیَّامٌ؟ 🔸 فَقَالَ لِی لَقَدْ فَاتَكَ مِنَ الثَّوَابِ مَا لَمْ یَعْلَمْ مَبْلَغَهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ هَذَا شَهْرٌ قَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ وَ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبَ لِلصَّائِمِینَ فِیهِ كَرَامَتَهُ 🔹 قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فَإِنْ صُمْتُ مِمَّا بَقِیَ شَیْئاً هَلْ أَنَالُ فَوْزاً بِبَعْضِ ثَوَابِ الصَّائِمِینَ فِیهِ؟ فَقَالَ یَا سَالِمُ مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ آخِرِ هَذَا الشَّهْرِ كَانَ ذَلِكَ أَمَاناً مِنْ شِدَّةِ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ أَمَاناً لَهُ مِنْ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مَنْ صَامَ یَوْمَیْنِ مِنْ آخِرِ هَذَا الشَّهْرِ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ آخِرِ هَذَا الشَّهْرِ أَمِنَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِهِ وَ أُعْطِیَ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ. شخصی به نام سالم روایت می‌کند: چند روزی از ماه رجب مانده بود که به محضر امام صادق (ع) رسیدم. حضرت به من نظری افکند و فرمود: ای سالم! آیا در این ماه روزه‌ای گرفتی؟ عرض کردم: به خدا سوگند نه ای پسر رسول خدا. امام صادق (ع) فرمود: ثواب‌هایی را از دست داده ای که مقدار آن را جز خداوند متعال کسی نمی‌تواند اندازه‌گیری کند. این ماه، ماهی است که خود خداوند متعال آن را فضیلت بخشیده و حرمت بسیاری برای آن قائل شده و کرامت خویش را برای روزه داران این ماه واجب نموده است. سالم گوید: عرضه داشتم: ای پسر رسول خدا! اگر در روزهای باقی مانده اندکی روزه بگیرم آیا بعضی از ثواب روزه داران آن را به دست می‌آورم؟ امام صادق (ع) فرمود: ای سالم! کسی که یک روز از آخر این ماه را روزه بگیرد، این روزه او را از سختی‌های جان‌کندن و از هول و هراس مطلع که در مقابل عظمت نامتناهی خدا به او دست می‌دهد و از عذاب قبر در امان می‌دارد. و هر که دو روز از آخر این ماه را روزه بدارد، این روزه، وسیله گذر او از پل صراط می‌شود و کسی که سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد، از هول و هراس و سختی‌های روز قیامت مصون شود و آزادی از عذاب دوزخ به او داده خواهد شد 📚 (بحار الانوار، ج۹۴، ص۳۲) ✍🏻 به نظرم رسید ارسال این حدیث در ابتدای ماه برای کسانی که اهل هستند سزاوارتر است تا مبادا آهی از دل بر آرند و حسرت ایام از دست رفته رجب را بخورند. به خدا قسم دنیا برای کسی نخواهد ماند و با روزه گرفتن چیزی را از دست نخواهیم داد.
🔴مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد ✍پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد. بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد. از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد. 📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد ۱ .