eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 نام و نام خانوادگی: شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ محل تولد: خوزستان، شوشتر تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: دو فرزند منبع : 🔴سایت رشد شبکه ملی مدارس🔴 🔴حتما با ذکر منبع استفاده شود🔴 ─═हई{🦋}ईह═─ @Banoyi_dameshgh ─═हई{🦋}ईह═─
🌹‍ بسم رب الشهداء🌹 برای   ❣ به مناسبت  سالروز ولادت 🌹 🌺ساعت دو بامداد روز چهارشنبه  19شهریور 1365 مصادف با 5محرم الحرام  در بیمارستان والفجر شهرستان  چشم  به جهان گشود.😊 زمانی که از پرستار سؤال کردم سالمه، گفت: بله بسیارسالم و سرحال.  گفت :می خوای بدونی پسره یا دختر؟  گفتم :هرچی باشه خداروشکر 🌹 همین که سالمه ممنونشم، ان شاء الله عاقبت بخیر بشه.🌹❣ گفت: یه، معلومه  که عاقبت بخیره. گفتم ان شاء الله....🌹 و پرستار گذاشتش در آغوش من،  وقتی با دقت نگاهش کردم ، روی دستش یه  بود.😔 با نگرانی پرسیدم ضربه خورده؟! گفت : نه این علامته، دست  را مرتب بوسه می زدم.  پرستار گفت اسمشو چی میذاری؟  گفتم: اسمی که برازنده اش باشه ، این سرباز امام زمانه (ع). 🌹 پرستار با حالت اعتراض گفت: دعا کن  این جنگ زود تمام بشه، که دیگه نیاز به  سرباز نباشه تا این بچه ها برن جنگ.😔 گفتم: ان شاء الله  به امید روزی که شاهد هیچ گونه ظلم  وبی عدالتی و جنگ و خونریزی در دنیا نباشیم؛🌹 و این زمانی محقق می شود که ،   عالم بشریت حضرت بقیه الله ظهور فرماید، ان شاء الله. اللهم عجل لولیک الفرج🌹 ❤️خاطرات  شهید مصطفی صدرزاده 😍 🎊🎈🎀🎊🎀🎈🎊🎀🎈🎊🎀🎈 ━━━━━━━━ @Banoyi_dameshgh
↻📓🌪••|| رفتارش با فاطمه هزار برابر بهتر از "خوب" بود... فاطمه ۲۵ شهریور ۱۳۸۸ به دنیا آمد و هرچه سنش بیشتر می‌شد، اسباب بازے ‌هایی که دیگر برای گروه سنی او نبود را جمع می‌کردم. وقتے فاطمه را پیش مصطفے می‌گذاشتم، به مدرسه می‌رفتم و برمی‌گشتم می‌دیدم که تمام آن اسباب بازی‌ها بیرون آمده و در کل خانه پخش است!😅 در آن ۵ یا ۶ ساعتی که خانه نبودم آنقدر با هم بازی کرده بودند که دیگر اسباب بازی‌های گروه سنی ۵ و ۶ سال کم آمده بود! خیلے رابطه خوبی با هم داشتند...♥️ وقتے که از مدرسه بر می‌گشتم و می‌گفتم که می‌‌خواهم خانه را مرتب کنم، مصطفے با فاطمه به پارک می‌رفت و بازے را بیرون از خانه ادامه می داد تا اینکه من خانه را مرتب کنم و دوباره آنها برگردند...🍃  راوی همسرشهید 🌪⃟📓¦⇢ 🕊 🌪⃟📓¦⇢ @Banoyi_dameshgh
◾️ 🎙 همیشه عادت داشت زیارت عاشورا را آرام بخواند، اما روز های آخر زیارت عاشورا را با صدای بلند می خواند... انگار که میدانستند روز های آخرش است :) دو روز قبل از شهادتش با هم داخل ماشین نشسته بودیم. محرم بود و یک مداحی از جواد مقدم گذاشته بود...🎧🏴 روضه رسید به اینجا که ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم💔 سیدابراهیم هم سرش را تکان داد و با لبخند ، نرم روی سینه اش زد و گفت: "ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم :)♥️"
اگر مےخواهید ڪارتان برڪت پیدا ڪند بہ خانوادہ شهدا سر بزنید زندگے نامہ شهدا را بخوانید سعے ڪنید در روحیہ خود شهادت طلبے را پرورش دهید .👌
**🌹 مصطفے روزی برای عمه اش خوابی تعریف می‌کند که گویا خواب دیده بوده مسجد ساخته شده...🍃 آن هم با چه عظمتی و آنجا شهید آوردند تابوت را وسط مسجد گذاشتند و از این تابوت نور در آسمان می‌رود.✨ جالب اینجاست که اولین شهیدی که در این مسجد تشییع شد خود مصطفے بود بعد از او هم سجاد عفتے :) *
اتل متل توتوله چشم تو چشم گلوله اگه که پات نلرزید نترسیدی قبوله
وقتی ڪار فرهنگی شروع می ڪنید با اولین چیزی ڪہ باید بجنگیم خودمان هـستیم وقتی ڪہ ڪارتان می گیرد تازہ اول مبارزہ است شیطان بہ سراغتان می آید 🌷 🕊🥀
¦↵یه شب یه مورد؁ پیش اومد که یه ماشینی میخواست به زور دو تا دختر رو سوار کنه. ما اینهارو گرفتیم و بردیم پاسگاه تحویل بدیم مصطفی تو؁ راه به دختر ها گفت: شما چرا این وقت شب بیرون هستین؟ دختر ها گفتن جایی رو ندارن که برن مصطفی بهشون گفت: من شماره خانمم رو میدم، باهاشون صحبت کنید دختر ها خیاط بودن مصطفی گفت هم واسشون مغازه میگیره و هم وسایل خیاطی می خره تا اونجا کار کنن و شب ها هم تو مغازه بخوابن دختر ها خنده شون گرفته بود فکر نمی کردن یه نفر انقدر دلسوز باشه! راوی: جانباز مدافع حرم امیرحسین حاجی نصیر؁
بعد شھدا ما چیکار کردیم؟!💔. . .
🕊 بعد از شهادت آقامصطفی ، برادرشون از مادرشهید پرسیدن: "حالا كه ‌بچه ات‌ شهید شده میخواے چیكار کنے؟" ایشونم دست گذاشتن روے شونه ی نوه شون و گفتن: "یہ‌مصطفےدیگہ‌تربیت‌مےڪنم!!🖐🏻♥️ 🌿