eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 صُبحے کھ دلم ، در پـےِ دیدار تو باشد ؛ آن صُبح ، دلآرام‌ترین صُبح جَهان اَست..؛🌱!' ‌‌ ‹ ‌‌ › 🌤 💚
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیام با تو قشنگه 🌺🌺🌺 کاری از حاج ابوذر روحی به مناسبت میلاد بی بی زینب کبری سلام الله علیها
یه‌طوری‌بـاش‌ك وقتی‌دیدنت! بگـن‌این‌زمینی‌نیست:) حتما‌شهیدمیشه.. ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!
شهیدمحمدامیرےمورنانے‌↯🌱 -خطاب‌بہ‌دخترش:💌 بھ لیلاے من بگوئید ڪہ پدرت براے تو وصیتی بس سنگین ڪرده ڪہ لیلا جان، دخترم از همین ڪودکی حجابی براے خودت درست ڪن و در آینده رعایت ڪن؛ حجابۍ ڪہ خدا گفته و فاطمہ‌زهرا(س) دوست مےدارد، مبادا حجاب را در سر ڪردن یڪ چادر خلاصه ڪنے!💔
خدایا زمین گیر شدم دست و بالم را دنیا بسته میشود از بند رها شوم پرنده شوم و به پرواز در آیم...
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم از مزار شهید محسن حججی تقدیم به شما عزیزان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند ثانیه بریم مشهد الرضا، زیارت ‌آقا علی‌ابن‌موسی‌الرضا ﴿ع﴾ چھارشنبہ‌هاۍ‌امام‌رضایۍ السلام‌علیڪ‌یا‌علی‌ابن‌موسی‌الرضا‌(ع)
مثل یک فرش حرم ، خوب تکانم بدهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و از لباس دختره می‌کشه و به سمت ماشینش می‌بره، داخل ماشین می‌شینن! سوار ماشین کیانا می‌شیم و حرکت می‌کنیم به سوی کافه همیشگی! روز بسیار عالی بود کنار مهرانه و کیانا! *** امروز جمعه است و دیروز با بچه ها قرار گذاشتیم تا بریم کوه، رویا و امیرحسین قراره بیان دنبال من و اسما!... مانتوی بلند می‌پوشم با چادر لبنانی تا هنگام بالا رفتن از کوه راحت باشم، کتانی های سرمه‌ای رنگم رو هم می‌پوشم و همراه اسما از خونه می‌زنیم بیرون که همون لحظه ماشینش جلوی پامون ترمز می‌کنه و سریع سوار می‌شیم. بعد سلام و احوالپرسی به سمت‌ مسیری که با بقیه بچه های گروه قرار گذاشتیم می‌ریم. همزمان به محل قرار می‌رسیم که 206 آلبالویی رنگ کیانا جلوی پامون توقف می‌کنه و با کسری و مازیار از ماشین پیاده میشن! بندهای کتونی ام رو محکم می‌بندم و بالا می‌ریم از کوه، قراره یکم که بالاتر رفتیم به پاتوق همیشگی امیرحسین و کسری برسیم صبحونه رو نوش جان کنیم.
خیلی مسیر بدیه و چون نفس تنگی دارم برام یکم سخته یکم از مسیر رو میرم که روی تخته سنگی می‌نشینم و میگم: - وای بچه ها من خسته شدم یکم بمونیم بعد بریم! که مازیار بر می‌گرده و میگه: - هنوز خیلی مونده تا برسیم بالا! که کسری جواب میده: - عیب نداره منم خسته شدم همینجا بمونیم صبحونه رو بخوریم بعد هرکی خواست بریم بالاتر اینجا هم خیلی جای خوبیه! آروم ببخشیدی زمزمه می‌کنم که کیانا جواب میده: - نه بابا این چه حرفیه ما رفیق نیمه راه نیستیم! مازیار با شیطونی رو به کیانا میگه: - پس شما هم کم آوردی؟ دیدی گفتم شما دخترها نمی‌تونید از کوه بالا برید نیاین؟ - نخیرم، می‌خوای مسابقه بدیم دوتامون بریم بالا ببینیم کی زودتر می‌رسه؟ مازیار روی تکه سنگی می‌شینه و میگه: - پایه ام، ولی بعدش نگی پام درد می‌کنه و کم آوردم! - نه خیرم من کم نمیارم. کسری رو بهش جواب میده: - کیانا لج نکن کفش هات مناسب نیست! نگاهم به کفش های کیانا می‌افته که مثل من کفش های پاشنه پنج سانتی پوشیده و راه رفتن برامون خیلی سخته! رویا رو به ما با مهربونی میگه: - دخترها بیاید کمک کنید وسایل ها رو بچنیم! که اسما و کیانا به سمتش میرن، مازیار از جاش بلند میشه و به سمت کسری میره و میگه: - امیرحسین کسری برامون سوپرایز داره! و رو به کسری چشمکی می‌زنه، امیرحسین جواب میده: - چه سوپرایزی؟ مازیار گیتاری که از صبح پشتش بود رو به دست‌های کسری میده و میگه: - قراره برامون بخونه. ...
کسری گیتار رو روی زمین می‌ذاره و به سمت مازیار شیرجه می‌زنه و با خنده میگه: - کی گفت من قراره بخونم؟ که کیانا میگه: - حالا تو بخون، یکم هم صدای خوشگلت رو بشنویم! کسری صداش رو صاف می‌کنه و میگه: - الان که از گرسنگی دارم می‌میرم بعد صبحونه می‌خونم تا انرژی بگیرید و بریم بالا. همه می‌ریم سر سفره و مشغول خوردن صبحونه می‌شیم. با شوخی ها و مسخره بازی های مازیار و کسری صبحونمون رو نوش جان می‌کنیم. * کسری روی تکه سنگی می‌شینه و یک پاش رو روی پای دیگر قرار میده و مشغول خوندن آهنگ میشه... همچین ژست گرفته مثل این خواننده ها و به نظرم پسر بدی نیست! شاید روزهای اول فکر می‌کردم پسر مغرور و بدقلقی هست که انگار از دماغ فیل افتاده ولی الان که دقت می‌کنم اینجوری نیست! چشات آرامشی داره که تو چشمای هیچکی نیست میدونم که توی قلبت به جز من جای هیچکی نیست چشات آرامشی داره که دورم میکنه از غم یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم تو با چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام * چشات آرامشی داره که پا بنده نگات میشم ببین تو بازی چشمات دوباره کیش و مات میشم بمون و زندگیمو با نگاهت آسمونی کن بمون و عاشق من باش بمون و مهربونی کن تو با چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام...