eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️ 🌸🕊 حاج محمد پورهنگ تازه می خواست ازدواج کنه. به شوخی بهش گفتم: خیلی دیر جنبیدی 😉. تا بخوای ازدواج کنی و ان شاءالله بچه دار بشی و بعد بچهٔ بعدی... دیگه سِنت خیلی میره بالا 👐🏻 یه نگاه بهم کرد. 🙂 این دفعه هم مثل همیشه یه حرفی زد که کلی رفتم تو فکر.🙄 گفت: سید، خدا جبران کننده ست.😊 گفتم: یعنی چی؟ 🌴گفت: فکر می کنی برای خدا کاری داره بهم دوقلو بده؟ سید جان، اگه نیتْ خدایی باشه خدا جبران می کنه 💫 🚦وقتی خدا بهش دوقلو 👧🏼👧🏻 عنایت کرد تازه فهمیدم چی گفته بود 🕊🥀✨ 🌷 حیدریون
|شهید حاج رضا کریمی ✍️ عشق به فرزندان ▫️فاطمه، نُه ساله شده بود و برایش جشن تکلیف گرفتیم. حاج رضا خیلی به این چیزها اهمیت می‌داد. برای فاطمه یک انگشتر خرید. چند ماه بعد، ماه مبارک رمضان بود و فاطمه همه روزه‌هایش را گرفت. آن وقت یک جفت النگو بهش هدیه داد. تولد بچه‌ها همیشه یادش بود و برای‌شان هدیه می‌خرید. تولد حضرت زهرا سلام الله علیها هم می‌گفت: امروز روز فاطمه و زهراست و برای هر دوشان هدیه می‌خرید. روز تولد حضرت محمد صلی الله علیه وآله هم برای محمد جواد هدیه می‌خرید. 📚 کتاب هزار از بیست، صفحه ۶۰ 🕊🥀✨ 🌷حیدریون
❍باڪدام‌آبــرویـے ❍روزشمــارش‌باشیم ❍لحظہ‌اےدرنظر ❍چشـــم‌خمارش‌باشیم ❍ڪاروان‌سحـرش ❍بــهـرهـمـہ‌جــــادارد ❍تاڪہ‌جاهست ❍چراگـــردوغبارش‌باشیم  ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‎‎‎‎‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‎‎ •┈┈••✾•|♥️|•✾••┈┈• کی میایی؟💔
‌‌ ‌‌ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم...‌‌‌‌!🧡🌱 ‌ ‌[حدیث‌قدسۍ] ✨ حیدریون
🌱یکی از دوستانش می‌گفت: سجاد هنگام شهادت خواست تا سرش را بلند کنم تا به آقا سلام دهد. سرش را که بلند کردم😔 گفت: «صلی‌الله علیک یا اباعبدالله». 🔹 یکی از دوستانش می‌گفت چند روز قبل از شهادت، ‌وقتی سجاد از حرم حضرت زینب(س) بیرون آمد، انگار یک متر از زمین بالاتر بود و دیگر مال این دنیا نبود. واقعاً سجاد به عشق شهادت رفته بود.💔 🌹 🕊🥀✨ حیدریون
پدرش براش بارانے خریده بود.اماعلے نمے پوشید. هرڪارے ڪردم نپوشید.... مے گفت: این پسر بیچاره نداره ، منم نمے پوشم... پسرهمسایه مون رو مے گفت. پدرش رفتگر بـود ونداشت بـراے بچه هـاش بارانے بخره. علے هم نمے پوشید..... 🌷 🕊🥀✨ حیدریون
🌱 دیدے وقتے یه آشناے قدیمے رو میبینے چطور باهاش گرم میگیری؟😃 هے میگے دلم برات تنگ شده! ولی... یه آقایے هست...💔 هیچکس بهش نمیگه دلم برات تنگ شده! حواسمون به امام زمانمون باشه✋🏻 نکنه بین شلوغے هاے زندگے فراموششون کنیم...🥀
🌹🕊🌹🕊🌹 وقتی بمباران شیمیایی شد ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داد! در بیمارستان از شدت تشنگی روی کاغذ نوشت: جگرم سوخت آب نیست؟! و بعد به شهادت رسید!.... "شهید نعمت الله ملیحی" 🕊🥀✨ 🌷حیوریون
خاطرات شهدا...🍃🌸 💠بعد از عملیات خیبر، دیر وقت آمد خانه؛ سرتا پایش شنی و خاکی بود. آنقدر خسته بود که با پوتین نشست تا غذا را آماده کنم، سر سفره خوابش برد. آمدم آرام پوتین‌هایش را در آوردم، بیدار شد و با لحن خاصی گفت: این وظیفه شما نیست. زن که برده نیست! من خودم این کار را می‌کنم. بعد با آن حال خستگی خندید. 🦋 🕊🥀✨ 🌷 حیدریون