eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~حیدࢪیون🍃
شرمنده بزرگواران موقعیت خوب نبود براتون ویدیو ارسال میشه ان‌‌شاءالله
↻🎻🍊••|| برسه‌اون‌روز🌤 که‌خستہ‌ازگناهامون 🥀 جلـو زانـوبزنیـم؛😭 سرمونوپایین‌بندازیم😔 وفقط‌یہ‌چیزبشنویم من‌خیلی‌وقتـه‌بخشیدمت...💔 عـزیزترینم، امـام‌تنھـای‌مـن🥀 ببخش‌اگـه‌برات نشدم...💔 کِےشَودحُــربشـوَم تـوبـہ‌مردانـِہ‌کُنم..؟!😭 🍊⃟🎻¦⇢ ✌️🏻 🍊⃟🎻¦⇢
<<🌻🧡>> تَخیَݪ‌اَن‌َاݪـݪّـہ‌بِعَظَمَتِہ‌یُحِبُڪْ تصۅࢪڪن‌خدا‌با‌این‌همہ‌عظمتش‌دۅستت‌داࢪد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون ◾️رئیس دفتر نمایندگی نهاد ولی فقیه در دانشگاه‌های خوزستان به دیار باقی شتافت. 🔸حجت‌الاسلام سید محسن شفیعی مسئول دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های خوزستان و برادر شهید سیدمرتضی شفیعی و فرزند آیت الله سیدعلی شفیعی ، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان ، امروز ۲۸ اسفندماه دارفانی را وداع گفت
بسم الله الرحمن الرحیم «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنّاتِ». حجت الله و المسلمین سید محسن شفیعی🌿 دیار فانی را وداع گفت و به برادر شهیدش پیوست روحش شاد🌿 پی نوشت: ان شاءالله همنشین شهدا باشند🌹 عزیزان شهدا!🙏🌹 برای حاج سید محسن شفیعی ختم صلوات گرفتیم برای شادی روحشون 🌹 این صلوات ها جمع میشوند و به اسم مرحوم داده میشوند عتبات عالیات برای زیارت به اسم این مرحوم عزیز✨🌿 مهمانان شهدا هر انچه که مقدور هست تعداد صلوات های خود را در لینک زیر ثبت کنید ان شاءالله خیرش را در دنیا و اخرت می بینید و با شهدا محشور شوید ان شاءالله🌹🙏 https://harfeto.timefriend.net/16476788064899
چون تپشی هراسان در قلبم چگونه پنهانت کنم و نمیرم؟🥺 ♥️ ♥️'
هوا بـاران🌧 ؛دلم نالان ؛ کــجایید ای سبـک بالان ..
خرماگرفته بود دستش به تک تک بچه ها تعارف میکرد. +گفتم:مرسی +گفت:چی گفتی؟ +گفتم:مرسی☺️ ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسی؛ بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه... 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ و نمی‌دانم چه عکسی در موبایلش می‌دید که دوباره مثل سگ بو کشید :« هستی؟» یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند و من حقیقتاً از ترس لال شده بودم که با ضربان نفس‌هایم به گریه افتادم. 💠 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پای‌شان کشید و مادرانه التماس کرد :«دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج می‌کنه! بهش رحم کنید!» و رحم از پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد. به‌نظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس می‌کشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :«بذارید خاله و دخترخاله‌ام برن خونه، من می‌مونم!» که را روی پیشانی‌اش فشار داد و وحشیانه نعره زد :«این دختر ایرانیه؟»... ✍️نویسنده: @Banoyi_dameshgh