eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱استوری ان‌شالله که زیستن و مرگم برای خدا باشد برشی از وصیت نامه شهید جاویدالاثر فاطمیون محمد وطنی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای آخرین عکسی که به درخواست حاج قاسم هنگام خروج از منزل گرفته شد
1.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📞آخرین پیام صوتی شهید مدافع‌حرم حجت اسدی برای فرزندانش پدرم نیست ولی خاطره‌هایش باقیست یادِ آن قلب پُر از مهر و صفایش باقیست مرگ پایان کسی نیست که عاشق باشد پدرم رفت ولی عشق و دعایش باقیست
شهید ماه تولدت روپیدا کن ورقم آخر ماه تولدت روکنارش بزار هرکدوم بود اون هدیه معنوی روبه نیابت از اون شهید به حضرت فاطمه زهرا(س) تقديم کن😊♥️✨ شهیدماه تولدت کیه؟! 🤔🌸 ⇚شهیدقاسم سلیمانی ⇚شهیدجهادمغنیه ⇚شهیدابراهیم هادی ⇚شهیدوحیدزمانی نیا ⇚شهیدعماد مغنیه ⇚شهیدعلاءحسن نجمه ⇚شهیدبابک نوری هریس ⇚شهیدحمید تقوی فر ⇚شهیداحمدمهنه ⇚شهید احمدمشلب ⇚شهیدمحسن حججی ⇚شهیدابراهیم هادی رقم آخرماه تولدت چنده؟!😍 0⇚یک صفحه قرآن📖 1⇚100صلوات📿 2⇚یک بار دعای توسل💛✨ 3⇚یک بار زیارت عاشورا🥀 4⇚یک بار حديث کساء❣ 5⇚یک بار آیت الکرسی🌻🌈 6⇚یک بار فاتحه🧡🍊 7⇚یک بار سورهٔ یس🍓🌹 8⇚10صلوات ویک آیت الکرسی💜🌺 9⇚10صلوات وتسبیحات حضرت زهرا(س)🕊🌸 ألْلَهُمَّ عَجِّلْ لِوَليَّكَ أَلْفَرَجْ🌿💚 ألْلَهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨ 📿 🖊📓←¦
˼شھیدمحمودکاوه˹ گـونی‌بزرگی‌راگذاشته‌بـودروی‌دوشش‌وتـوی سنگرهاجیره‌پخش‌می‌کرد. بچه‌هاهم‌بااوشوخی‌میکردند:اخوی‌دیراومدی. برادرمی‌خوای‌بکشیمون‌ازگشنگی؟! عزیزجـان!حالادیگـه‌اول‌میری‌سنگرفـرماندهی‌ برای‌خودشیرینی؟! گونی‌بزرگ‌بودوسرآن‌بنده‌ی‌خدا‌پایین.کارش‌که‌ تمام‌شد.گونی‌راکه‌زمین‌گذاشت. همـه‌شناختنـش.اوکسـی‌نبودجزمحمـودکاوه، فرمانده‌ی‌لشکر...! ⌝
شهدا را یادکنیم... شهیدمهدی زین الدین: هرکس در شب جمعه شهدارایادکند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله حسین(ع) یادمی کنند... شهدا را یادکنیم،حتی با یک صلوات شادی روح شهدا صلوات
جایِ خداحافظی نوشتم: "آبی باشی و همیشگی، مثل قلبِ پرنده ها" -ببین خیلی خوب بود... اما مگه پرنده ها قلبشون آبیه؟! +تا حالا قلب پرنده ای رو ندیدم، اما فکر می کنم پرنده ها اینقدر قلبشون برایِ آسمون و پرواز میتپه که قلبشون هم رنگِ آسمون میشه! آخه پرنده ها عاشقِ آسمون هستن؛ -پس قلبِ منم همرنگِ تو شده. "محمد عسکری ساج"
‌  یا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَ بِکَ وَ انْقَطَعَ اِلَیْکَ پاداش دل بریدن از همه آغوش توست🌱
◍!📮"سالڪ براے ڪنترل خويشتن و رفع موانع از سر راه، مدام مشغول حسابرسے و رسيدگے بہ خود بوده تا بہ مرور زمان، خويشتن را از ڪدورات معاصے پاك و از رذايل و بدےها، پالايش دهد و در حقيقت از خواب گران و غفلت بيدار گشتہ و تمام اعمال و گفتار خويش را مطابق خواستہ مولا انجام مۍدهد. -سیدمیرزاعلےآقاقاضےطباطبایے-
‹🔗🌸♥️› امام‌حسین‌دلم دلم‌هوا؎توداردخداڪندراست‌باشد ڪہ‌میگوینددل‌بہ‌دل‌رآه‌دارد...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ اوݪیڹ لقمھ دنیایۍ من تࢪبټ بود رفت در ڪام من و هنجࢪھ ام گفت ځــسیݩ 💔
بار مارا بخر تو امشب ورنه رمضان آبرویمان رفته...!:))💔 !
.......♡.........♡..........♡..........♡...........♡..........♡....... سلام سردی نثار روح نا ارامم کرد. باز هم نگاهش به سمت من نبود! باز هم در مقابل من اخم به پیشانی نشانده بود. باز هم سعی در قورت دادن حرف هایش را داشت. _زخمتون بهتره؟ _خداروشکر خوبه! _دارین میرین؟ نفس عمیقی کشیدو گفت: _اره. بایدم برم. حتی سردتر از قبل شده بود. _کجا؟ _انتقالی گرفتم. میرم مشهد. _مشهد؟ چه خوب! اونجا سلام منم به آقا برسونید. بگید، ناگهان بغض شدیدا در صدایم پیدا شدو با چشمانی پر اشک و صدایی که میلرزید گفتم: _بگید خیلی دلم براش تنگ شده. اشک هایم ناخواسته روی گونه سر خوردند! متعجب از حالتم فورا گفت: _لیلی خانم برای چی گریه میکنید؟ من اگه میرم واسه اینه که شما اذیت نشید. واس اینه که اگ هر با میبینینم یاداوری نشه که یه روز خواستگارتون بودم. نکنه روزی مشکل ساز بشم براتون! _شما نمیدونید من دارم چی میکشم. خواست حرفی بزند که فورا گفتم: _سفر به سلامت! برای اخرین بار نگاهش کردم و از در بیرون رفتم. صدای زینب که مدام صدایم میکرد را نمیشنیدم. فقط هر چه سریع تر خود را به خانه رساندم. اشک هایم امانم را بریده بودند و پشت سر هم پایین میامدند. حریف دلم نشدم. کنار پنجره رفتم و پرده را کنار زدم. هنوز از حیاط بیرون نیامده بود. بعد دقایقی با خانم جون بیرون آمد. بعد خداحافظی با همه سوار ماشین شد و رفت. خب لیلی اشک هایت را پاک کن! توکل کن به خدای قلبت و شروع کن به فراموش کردن. فراموش کردن همه چیز... حتی چشم هایش... ادامه دارد... ☆ @Banoyi_dameshgh