ببینید اول باید اینو بدونیم که ما یه اعتقاد و عقیده داریم که از دین و مذهبمون میاد، یه قانون و عُرف و طرز فکر و ... داریم که کلا بحثش از اعتقادات جداست و قابل تغییر و دستکاری میباشند.

ایشون یه مثال زدند به اسم دوچرخه سواری بانوان. خب این محدودیت قانونی یا فکری نیست که ما دنبال راه حل تغییر باشیم، بحثه اعتقادات و عقاید ما هستش اگر الحمدالله مسلمونید و الحمدالله شیعه تشریف دارید و الحمدالله نوجوونید و انتخاب مرجع تقلید رو انجام دادید، میتونیم راحت این مشکل رو حل کنیم، ما توی این مباحث دینی باید و باید تقلید رو انجام بدیم، حالا اگه مرجعتون بفرمایند جایز است، جایز است اگر بفرمایند جایز نیست، جایز نیست. دوچرخه سواری بانوان در مجامع عمومی جایز نمی‌باشد (حتی با رعایت نکات شرعی)، این فتوای مرجع شخص بنده است، مقام‌ معظم‌ رهبری حالا اینکه بگیم چرا این فتوا رو دادن یا چرا همچین دستوری دادن بحث دیگر و جدایی است، ما وظیفمون یعنی تقلید رو انجام میدیم.

ولی یه موقع ایراد از طرز فکر خانواده و اطرافیانه، برای مثال ایشون گفتن آزاد نبودن دختر در انتخاب رشته و حق انتخاب نداشتن. خب این طیف مسائل قابل حل هستند و معمولا با صحبت منطقی حل خواهند شد، اگر مشکل اساسیی دارید در این زمینه، حتما پیشنهاد میکنم با خانواده خدمت مشاور تحصیلی مراجعه کنید، کارشون رو خوب بلدن و میتونن خیلی کمک بکنند.

به شخصه تو محیط اطراف و خانواده دخترای زیادی میشناسم که آزادانه و با نظر خودشون انتخاب رشته کردند حتی فنی حرفه‌ای یا هنرستان. این موضوع قابل حله.

در مورد بحث حجاب و اجباری بودنش هم چند وقت پیش یه کلیپ فرستادم که استاد رحیم پور ازغدی به طور دقیق و درست فلسفه اش رو توضیح دادند؛ که بحث قانونِ اجتماعی مطرح شد و بحث حق و حقوق جامعه مطرح شد و ... فکر می‌کنم کامل جوابتون رو بده.

🎥 من به #حجاب عقیده ندارم! - بدن خودمه، لباس خودمه، دوست دارم هر جور دلم میخواد بیام بیرون!

_🔻___ - قانون: اجبارِ مشروع، اجبارِ عادلانه است !! - عقیده هر کس برای خودش، اینجا حق نداری این کار رو بکنی، دیگران هستن، بحث حق و حقوقِ دیگران مطرحه !! - اینجا حساب کتاب، قانونِ اجتماعی است !!

شما: خب اول اینکه مرسی از جوابتون ولی من به اون چیزی که میخواستم نرسیدم بله هم مسلمونم هم شیعه هم مرجع تقلیدم مقام معظم رهبریه و در یک خانواده مذهبی زندگی میکنم کلیه اصول و نکات احکام و فقه و عرف و اینارو هم میدونم ولی بحثم اینجاست که قانع نمیشم که چرا مثلا باید دوچرخه سواری ممنوع باشه بنده: خب قانع نشدن که اشتباهه چون گفتم وظیفه‌ی ما پیروی است. اما اینکه دنبال چرایی این فتوا بگردید واقعا کار درست و قشنگیه چرا حضرت آقا و سایر علما درباره دوچرخه سواری بانوان همچین حکمی دادن، این سوال خوبیه. من خودمم یه سری اطلاعات دارم ولی کامل نیست، خیلی هم خوب، میپرسم جوابش رو میذارم خدمتتون.

من سایر صحبتاتون رو هم خوندم مشکل شما نه با صحبت های من میتونه حل بشه نه با خدایی نکرده لجبازی شما مقابل خانواده باید و باید با مشاوره مطرح بشه، اینکه میگید خانواده حاضر به حضور در جلسه مشاوره نمیشن هم به نظرم میتونه با صحبت حل بشه اگه واقعا نمیتونید از استادی کسی بخواید که با خانوادتون صحبت بکنند.

تمام.

و درس امشبِ استاد.

🌿| راه حلی برای رسیدنِ به آرامش - #استاد_پناهیان

واقعا الان غرق در خوابم فردا ایشالا راجع به کلیپ با هم گفتگو داریم، شبتون به زیباییِ خودتون.

سلام‌صبح‌همگی‌بخیر.

- دوستانِ من، کسی تا فکر نکنه، نمی‌تونه به آرامش برسه‌. باید برنامه‌ی فکر داشت. خوبان ساعت دارن برای فکر کردن. - چه کلامی دارن امام صادق علیه‌السلام: إنَّ صاحِبَ الدِّينِ فَكَّرَ فَعَلَتهُ السَّكِينَةُ، میفرماید اهل دین فکر می‌کنند و به آرامش می‌رسند.

امروز مشغول صحبت و مشاوره گرفتن از استادم بودم، بحث رسید به عاشقیِ انسان. درک کردم که؛ انسان باید عاشق باشد. انسان باید با عشق زندگی کند. انسان بدون عشق نمی‌تواند. انسان باید از زندگی لذت ببرد‌.

اما حالا منظور از عشق و عاشقی همان عاشق و عاشقیِ امثال شیرین و فرهاد است که در ذهن همه ما نقش بسته است؟ یا خیر؟

آیا منظور از لذت بردن از زندگی، همون دنیا طلبی و پیروی از لذت های دنیویه که تو ذهن همه‌ی ما ها هست؟

یا نه؟ اگر نه، پس چه معنایی می‌تواند بدهد؟

امروز تازه اندکی فهمیدم شهید بهشتی عزیز چه میگوید ، بعد از چندییین سال شنیدن، تازه امروز اندکی درک کردم.

عشقِ به خدا عشقِ به بندگی عشقِ به عبادت عشقِ به زندگیِ هدف‌ دار عشق عشق عشق لذت از ثانیه های بندگی لذت از تک تک عبادات لذت از رفاقتِ با خدا لذت از معامله‌ی با خدا لذت لذت لذت

شهید بهشتی: - - بله آمریکا، بدان! ایران کشور عاشقان است و نه کشور عاقلان. این رهِ عشق است، راه عقل نیست. - - کدام عقل؟ یعنی ما واقعا عقل نداریم؟ نه من این عقل حسابگرِ معامله گر را می گویم که تا آدم این عقلِ حسابگرِ معامله گر را از خانه تنش بیرون نکند،عشق خدا به خانه دلش قدم نگذارد!