هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت ، یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه ..

از بس که گرفتند شفا از حرم او ، باید که بگویند مسیحا به رقیه .

مانند رکابی که دلش بند نگین است ، دلبسته شده شانه‌ئ سقا به رقیه .

با دلهره شد صبح شبش بین خرابه ، آشفته شده بعد عمو خواب رقیه .

رقیه جانم بانو ؛ مهربانم بانو .

از موی سپید تو خجالت نکشیدن ، ای پیرترین دختر تاریخ ؛ رقیه ..

سیدی . از رفیقان می‌رسد عکس حرم هی پشت هم .

بیرق به اهتزاز است ، بالا به شادمانی .

- شورانگیز ترین عشق ، دلدادگی به زادگاه است ..

کی میبینمت؟! نمیدونم کربلا .

#دلی خواب دیدم جنازمو بردن کربلا .

این روزا همش پریشونم کربلا .

بنویسید حسین و بسرایید حسن ؛ بس که مجنون همند این دو برادر والله .

و لا تحرمنی یا اباعبدالله .

قال رسول الله : يا علي ! ما عرف الله إلا أنا و أنت و ما عرفني إلا الله و أنت و ما عرفك إلا الله و أنا . يا علي! خدا را جز من و تو ، كسي نشناخت و مرا غير از خدا و تو ، كسي نشناخت و تو را غير از خدا و من ، كسي نشناخت . - مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي ، ص۱۲۵

یک عمر به شوقِ دیدن خوابِ حرم ، این جسمِ غریبِ خویش را خواباندم ..

بمان تنها که تنهایی به این تن‌ها شرف دارد ، چه رفتن ها که می‌ارزد به بودن‌های ِپوشالی !

[ همه دعوا ها سر نام علي‌ست ]

شیعه مظلوم ترین واژه‌ئ این تاریخ است .

بیرق آقای من بالاتر از این حرف‌‌هاست .

بوریا جا خورد !!

بعضیام یجوری رفتار میکنن انگار برامون مهمه که وانمود میکنن براشون مهم نیستیم .