هر کس ز پدر کينه به دل داشت تو را زد ،
یک پير نحيف نيزه نداشت ، با عصا زد .
انقدر زد آخر که عصا شد دو سه تکه ،
راضي نشد و بر دهنت با کف پا زد !
برایِ ذبحِ سرت استخاره میکردند ،
و حرفِ شمر و سنان هم به هم بفرما بود ..