فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خسته خسته اینه ها😂😂😂😂
خوش به حالش😭😭😍😍
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
#رمان_جانَم_میرَوَد
8️⃣7️⃣قسمت_هفتاد_وهشت
_به به! چشم و دلم روشن! دیگه کارت به جایی رسیده که میای تو اتاق پسرمون!
مهیا، زود عکس را سرجایش گذاشت.
_نه به خدا! من می...
_ساکت! برام بهونه نیار...
سوسن خانم وارد اتاق شد.
_فکر کردی منم مثل شهین و مریم گولتو می خورم.
_درست صحبت کن!
_درست صحبت نکنم، می خوای چیکار کنی؟! می خوای اینجا تور باز کنی برای خودت... دختر بی بند و بار...
مهیا با عصبانیت به سوسن خانم نزدیک شد.
_نگاه کن! فکر نکن نمیتونم دهنمو باز کنم، مثل خودت هر حرفی از دهنم در بیاد؛ تحویلت بدم.
_چیه؟! داری شخصیت اصلیتو نشون میدی؟؟؟
مهیا نیشخندی زد.
_می خوای شخصیتمو نشون بدم؟! باشه مشکلی نیست، میریم کلانتری...
دستشو بالا آورد.
_اینو نشونشون میدم، بعد شاهکار دخترتو براشون تعریف میکنم. بعد ببینم می خواید چیکار کنید.
سوسن خانم ترسیده بود. اما نمی خواست خودش را ببازد. دستی به روسریش کشید.
_مگ... مگه دخترم چیکار کرده؟!
مهیا پوزخندی زد.
_خودتونو نزنید به اون راه... میدونم که از همه چیز خبر دارید. فقط خداتونو شکر کنید، اون روز شهاب پیدام کرد. وگرنه معلوم نبود، چی به سرم میاد.
_اینجا چه خبره؟!
مهیا و سوسن خانم، هردو به طرف شهاب برگشتند.
تا مهیا می خواست چیزی بگوید؛
سوسن خانم شروع به مظلوم نمایی کرد.
_پسرم! من دیدم این دختره اومده تو اتاقت، اومدم دنبالش مچشو گرفتم. حالا به جای این که معذرت خواهی کنه، به خاطر کارش، کلی حرف بارم کرد.
شهاب، به چشم های گرد شده از تعجب مهیا، نگاهی انداخت.
_چی میگی تو... خجالت بکش! تا کی می خوای دروغ بگی؟ من داشتم با تلفن صحبت می کردم.
تا سوسن خانم می خواست جوابش را بدهد؛ شهاب به حرف آمد
_این حرفا چیه زن عمو... مهیا خانم از من اجازه گرفتند که بیان تو اتاقم با تلفن صحبت کنند.
سوسن خانم که بدجور ضایع شده بود؛ بدون حرفی اتاق را ترک کرد.
مهیا با تعجب به شهاب که در حال گشتن در قفسه اش بود نگاهی کرد.
_چـ...چرا دروغ گفتید؟!
_دروغ نگفتم، فقط اگر این چیز رو بهشون نمی گفتم؛ ول کن این قضیه نبودند.
مهیا سری تکان داد.
_ببخشید، بدون اجازه اومدم تو اتاقتون! من فقط می خواستم با تلفن صحبت کنم. حواسم نبود که وارد اتاق شما شدم. فکر...
شهاب نگذاشت مهیا ادامه بدهد.
_نه مشکلی نیست. راحت باشید. من دنبال پرونده ای می گشتم، که پیداش کردم. الان میرم، شما راحت با تلفن صحبت کنید.
غیر از صدای جابه جایی کتاب ها و پرونده ها، صدای دیگری در اتاق نبود.
مهیا نمی دانست، که چرا استرس گرفته بود.
کف دست هایش شروع به عرق کردن، کرده بود.
نمی دانست سوالش را بپرسد، یا نه؟!
لبانش را تر کرد و گفت:
_میشه یه سوال بپرسم؟!
شهاب که در حال جابه جا کردن کتاب هایش بود؛ گفت:
_بله بفرمایید.
_این عکس! همون دوستتون هستند، که شهید شدند؟!
شهاب دست هایش از کار ایستادند...به طرف مهیا برگشت.
_شما از کجا میدونید؟!
مهیا که تحمل نگاه سنگین شهاب را نداشت، سرش را پایین انداخت.
_اون روز که چفیه را به من دادید؛ مریم برایم تعریف کرد.
شهاب با خود می گفت، که آن مهیای گستاخ که در خیابان با آن وضع دعوایم می کرد کجا!!! و این مهیای محجبه با این رفتار آرام کجا!!!
به طرف عکس رفت...
و از روی پاتختی عکس را برداشت.
_آره... این مسعوده... دوست صمیمیم! برام مثل برادر نداشتم، بود. ولی حضرت زینب(س) طلبیده بودش...
اون رفت و من جا موندم...
از_لاک_جیغ_تا_خدا
#ادامه.دارد...
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
❣هر صبح روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منورومتبرک کنیم.✨
✨ بسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ✨
❣️اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ و رحمة الله و بركاته
❣️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علي بن ابي طالب و رحمة الله و بركاته
❣️السلام علیکِ یا فاطمةَﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمة الله وبركاته
❣️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ و رحمة الله و بركاته
❣️اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها الشهيد و رحمة الله وبركاته
❣️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦِ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ و رحمة الله وبركاته
❣️السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ایّها ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ و رحمة الله وبركاته
❣️اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ایّها ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ و رحمة الله وبركاته
❣️اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ایّها ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ و رحمة الله وبركاته
❣️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ايّها ﺍﻟﺮﺿَﺎ و رحمة الله وبركاته
❣️اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ و رحمة الله وبركاته
❣️السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ايّها ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ و رحمة الله وبركاته
❣️اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ و رحمة الله وبركاته
❣️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی و یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن اِمامَ الاِنسُ و الجّانّ و رحمة الله وبركاته.
❣السلام عليكم جميعاً ورحمة الله و بركاته
#بصائر
#حدیث_روز
✍پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
مؤمن برگردن برادر مؤمنش هفت حقّ واجب دارد كه از سوى خدا بر او واجب شده است:
۱ ـ در چشمش به ديده احترام به او بنگرد.
۲ ـ در دلش محبّت او را داشته باشد.
۳ ـ در مالش او را هم شريك سازد.
۴ ـ غيبت او را حرام بشمارد.
۵ ـ هنگام بيمارى از او عيادت كند.
۶ ـ جنازه اش را تشييع كند.
۷ ـ پس ازمرگش، جز خيروخوبى درباره او نگويد.
📚من لايحضره الفقيه، ج 4 ص 398
#شهادت_پیامبر_اکرم
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
.
ما «امیرالمومنین »راچقدرمیشناسیم⁉️
استادامین_نخله ،دانشمند#مسیحی
درجواب شخصی که ازوی درخواست کرده بود،صدکلمه ازکتاب نهجالبلاغه رابرای اوانتخاب کند چنین مینویسد:✏️
«به خداسوگندنمی دانم چگونه از میان صدها کلمه گوهربار،صدکلمه ازآن را انتخاب کنم ،من از انتخاب یک کلمه آن هم عاجزم 😔
زیرااین کاردرست به این می ماندکه دانه یاقوتی راازکناردانه های دیگر بردارم .
به هرحال این کار انجام دادم ،درحالی که دستم یاقوت های درخشنده رازیرورومیکرد وچشمانم ازپرتوآنهاخیره می شد .
نمیتوانی باورکنی با تحیروسرگردانی که در انتخاب هریک ازاین کلمه ها داشتم باچه مشکلی این کلمات راازاین معدن بلاغت بیرون آوردم.
این صدکلمه رابگیرومتوجه باش که آنها پرتوهای ازنوربلاغت وجلوهای ازانوارفصاحت هستند.
📙مائة کلمه من کلام الامام علی
تألیف استاد امین_نخله
📕صدوده نکته ازفضائل امیرالمؤمنین درکلام دیگران نوشته محمدقربانپور صفحه ی ۹۵
#نهج_البلاغه
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
بچهام نماز نمیخونه !
با دین رفیق نیست !
کجا رو اشتباه رفتم؟
#استاد_شجاعی | #استاد_پناهیان
▪️ ویژه رحلت پیامبر اکرم (ص)
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
#ماه_صفر
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه لسلام
🏴حضرت رسول الله الأکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نگاه به چهره مبارک أميرالمؤمنين، حضرت فاطمة، امام حسن و امام حسین (علیهم الصلوة والسلام) شروع به گریستن نموده و فرمودند:
▪️أَبْكِي مِنْ ضَرْبَتِكَ عَلَى اَلْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنَةِ اَلْحَسَنِ فِي اَلْفَخِذِ وَ اَلسَّمِّ اَلَّذِي يُسْقَى وَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ فَبَكَى أَهْلُ اَلْبَيْتِ جَمِيعاً فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا خَلَقَنَا رَبُّنَا إِلاَّ لِلْبَلاَءِ قَالَ أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُ لاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُكَ إِلاَّ مُنَافِقٌ»
[ای علی (علیه السلام)!] می گریم از ضربتى كه بر فرق تو زنند و از سيلى كه بر گونه فاطمه (سلام الله علیها) زنند و از نيزهاى كه بر ران حسن (علیه السلام) زنند و زهرى كه به او نوشانند و از کشته شدن حسين (علیه السلام)!
📓عوالم العلوم و المعارف ج۱۱ ص۵۵۲؛الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۱۳۴؛ بحار الأنوار ج۴۴ ص۱۴۹
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
ای آرامش قلب بی قرار من
یا امام رضا جان
ای صفای قلب زارم
سلام_آقای_من
سلام_امام_غریبم
سلام_عزیز_زهرا
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝