🌸امیرالمؤمنین امام علی ع
☘اعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّةٍ لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلَّا كَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ.☘
🔶بدان که دنیا سرای آزمایش است که اگر کسی ساعتی در آن فراغت یابد و دست از کار بکشد همین ساعت بیکاری موجب حسرت و پیشمانی او در قیامت خواهد شد.🔹🔸
📚 نهج البلاغه، ص: 449
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
📌 باهاش حرف بزن
✨هیچوقت فکر نکن که امام زمان کنارت نیست.همهٔ حرفها و شکایتها رو به امام زمان بگو و این رو بدون که تا حرکت نکنی،برکتی نمیاد سمتت.
بخشی از وصیتنامهٔ
#شهید_علی_اصغر_شیردل🌹
📚منبع:سایت رشد
#مهدویت_و_شهدا
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
روزی روزگاری پسرک فقیری برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد. پسرک روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و دیگر پولی ندارد تا با آن غذایی تهیه کند و بخورد. در حالی که به شدت گرسنه بود تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبائی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد. دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با طمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت :چقدر باید به شما بپردازم؟. دختر پاسخ داد:چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازایی ندارد*. پسرک گفت:پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می کنم. سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه اورا شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید.آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه اش را جلب کرد. چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته انرا خواند:بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است.
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
🌸✨🌸
شیخ رجبعلی خیاط میفرمود
بطری وقتی پر است و میخواهی
خالی اش کنی ، خمش میکنی ...
هر چه خم شود خالی تر میشود ؛
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود
سریع تر خالی میشود ...
دل آدم هم همین طور است ؛
گاهی وقتها پر میشود از غم ، غصه ،
از حرفها و طعنههای دیگران ...
قرآن میگوید :
"هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛
خم شو و به خاک بیفت ؛
" این نسخهای است که خداوند برای
پیامبرش پیچیده است.
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
از اعتراف به گناهان،نزد دیگران بپرهیزید!
فردی نزد امام علی علیه السلام آمد وچندین بار گفت:
یا امیرالمؤمنین، من عمل خلافی مرتکب شده ام، حد الهی را بر من جاری کن.
امام چهار بار روی از او برگرداند ودر آخر خشمگین شدند و فرمودند: چقدر زشت است که انسان گناهش را نزد دیگران بگوید!
چرا گناهت را به من می گویی؟ مگر بین خود و خدایت توبه نکرده ای؟
سپس حضرت فرمود: به خدا قسم اگر او بین خود و خدا توبه می کرد بالاتر از این بود که پیش من اعتراف کند و من حّد را بر او جاری کنم.
این فکر اشتباه است که با اعتراف به گناهان سبک می شویم.
بلکه دستور بر این است که ما باید با توبه کردن نزد خدا سبک بشویم...
فردی که مرتکب گناه می شود حتی حق این را ندارد که آنرا برای امام زمانش بازگو کند.
حتی گناه دیگران را نباید پخش و در عذاب آن شریک شد!
ممکن است که فردی خطا کند آیا باید آن را همه جا پخش کرد؟ مثلا پیامک یا بولوتوثی به شما می رسد که فلانی کار خطایی انجام داده است،آیا شما باید آنرا برای همه بفرستید؟
بعضی ها اصلا دنبال این پیام ها می گردند...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
✨امام على عليه السلام:
آنكه سيرى اش افزون شود، سنگينى پرخورى بر او غلبه كند.
«عيون الحكم والمواعظ ص420»
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
نمیدانمشھادت
شࢪطِزیبادیدناست
یادلبھدࢪیازدن؛
ولۍهࢪچہهست،جزدࢪیادلان
دلبھدࢪیانمۍزنند..:)
#در_آرزوی_شهادت❤️
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
هدایت شده از آرایشی ودرمانی طبیعی بلوط
539.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥خدایا همه ی اموات وگذشتگان را ببخش وبیامرز 🙏🙏🙏
📣تلنگر
ماشینت که جــوش مےآورد
حرکت نمےڪنی ڪنار زده و
مےایستی وگرنه ممکن است
ماشین آتش بگیرد!
خــودت هم همینطوری وقتی
جوش مےآوری عصبانیمیشوی
تخـتهگاز نرو بزن ڪنار ساڪت
باش و هیچ نگو!
وگرنه هم به خودت آســـیب
میزنی هم به اطـــــرافیان!
#کظم_غیظ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
✅گردوی بی مغز
✍مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند
ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت
دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیـم و آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••
#عبادات_زیاد_ایت_الله_شاه_ابادی
🔆آیت الله شیخ محمد شاه ابادی، بسیار اهل #عبادت بود و حدود 4 تا 5 ساعت عبادت آشکار داشت و این غیر از اذکاری که دائم بر لب داشت. در وقت سحر و نیز بین الطلوعین با حضور قلب به عبادت مشغول بود.............او یا به مطالعه مشغول بود یا به تفکر و عبادت و #نوشتن.
🔆 استاد#فیاضی، از شاگردان ایشان نقل می کند، روزی درس در#مسجد حجتیه بود و شاگردان دیرتر از استاد به جلسه درس آمده بودند و استاد به نماز ایستاده بود.
🔆 ما از ورودی که روبروی محل#نماز خواندن ایشان بود، وارد شدیم و در محل درس که پشت سر ایشان بود به انتظار نشستیم و#فکر می کردیم که استاداز ورود ما باخبر شده است، اما استاد با اتمام نماز اول دوباره به نماز ایستاد. بعد فهمیدیم که ایشان آن قدر در یاد خدا و توجه به حضرت حق تعالی#غرق بوده اند که حتی ورود شاگردان را متوجه نشده بودند.
گلشن ابرارج12ص624، 623
#داستانهای_آموزنده
••✾❀📚@dastanamozandee📚❀✾••