پس از رفتنتان
مـــن نـہ از رفتـن
ڪہ ازمانـدن مےترسم
مےترسـم، مـُرده بمــانم،
مُرده بميــــــرم...
#بأمان_الله_یا_شهیدالله
عکس نوشت:عملیات رمضان ۱۳۶۱
#رمضان_با_شهدا
🌾 @khamenei_shohada
#وصیتنامه
☘ روی #سنگ_قبرم
اسمم را ننویسید
☘ میخواهم همچون دهها
#شهید🕊دیگر
☘ #گمنام باقی بمانم.
#شهیدعلی_قاریان_پور
#شهادت ۱۳۶۵/۱۲/۱۰
#عملیات_ڪربلای۵_شلمچه
#بــا_ذڪـر_صلـوات
🌾 @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهیدمدافع_حرم_قدرت_اله_عبودی #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ @khamenei_shohada
#شهید قدرت الله عبودی
همزمان با روزهای ابتدایی سال 1396 یکی دیگر از فرزندان استان فارس در دفاع از حرم اهل بیت (ع) شربت شهادت نوشید.
بسیجی شهید قدرت الله عبودی از رزمندگان لشکر عملیاتی ۱۹ فجر استان فارس به جمع شهدای مدافع حرم پیوست و نام خود را در تاریخ پر افتخار ایران اسلامی جاودان کرد.
گفتنی است این شهید مدافع حرم، در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(س) بهدست تروریستهای تکفیری در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید والامقام صبح دوشنبه چهاردهم فروردین در حسینیه عاشقان ثارالله (ع) شیراز برگزار شد.
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
📖زندگی نامه شهید ابراهیم هادی 🌷معلم نمونه(قسمت دوم) 📣عباس هادی 🌷مدير ادامه داد: من با آقاي هادي ب
زندگی نامه شهید ابراهیم هادی
🌲معلم نمونه(قسمت سوم)
📣عباس هادی
🌲اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود.🌲
🌲در آن زمان که جريانات سياســي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد.🌲
🌲فرامــوش نميكنم، تعــدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي سياســي قرارگرفته بودند.يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد.🌲
🌲با حضور چند تن از دوســتان انقلابي و مســلط به مســائل، جلسه پرسش و پاســخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد.🌲
🌲وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود!
ســال تحصيلي 59-58 آقــاي هادي به عنوان دبير نمونه انتخاب شــد.🌲
🌲 هرچندکه سال اول و آخر تدريس او بود.اول مهر 59 حكم اســتخدامي ابراهيم برای منطقــه 12آموزش و پرورش تهران صادر شد،اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود.🌲
🌲درآن سال مشغوليت هاي ابراهيم بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باســتاني وكشتي، مســجد و مداحي در هيئت و حضور در بســياري از برنامه هاي انقلابي و...که براي انجام هر كدام از آنها به چند نفر احتياج است!🌲
کتاب سلام بر ابراهیم
ادامه دارد......
👇👇👇👇
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#سالروز_شهادت_محمود_شهبازی #شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید #خامنه_ای_شهدا @khamenei_shohada
#سالروز_شهادت_سردار_محمودشهبازی
🔹جانشین لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص)
محمود به سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان ، کودکی زاده شد که او را محمود نام نهادند . محمود از بدو کودکی طعم محرومیت و فقر در محیط خانواده چشید . پدرش کشاورزی بود که با دسترنج خویش ، چرخ زندگی را می چرخاند . او در دامان پدری زحمتکش و پارسا و مادری درد کشیده و پاکدامن ، با احساسات ناب مذهبی رشد و تربیت یافت.
محمود قرآن را نزد مادرش ـ که فرزند روحانی بود ـ می آموزد و تحصیلات دورة ابتدایی را در زادگاه خود به پایان می رساند و برای ادامة تحصیل ، وارد دبیرستان احمدیه حکیم سنایی اصفهان می شود . پس از چند سال تلاش و کوشش ، مدرک دیپلم خود را با نمره های خوب ، در سال 1356 دریافت می کند و در همان سال ، در کنکور شرکت جسته و در رشتة مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت پذیرفته می شود .
در اسفند ماه 1357 ، به نهاد نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته و به عضویت رسمی این نهاد انقلابی و مقدس جوشیده از بطن مردم در می آید و در پادگان سعد آباد مشغول خدمت می شود . او تلاش زیادی در جهت تقویت تشکیلات سپاه انجام می دهد ، بطوری که کمتر به دانشگاه می رود و بیشتر وقت خود را در سپاه ، به فعالیتهای انقلابی مصروف می دارد .
اما پس از نفوذ گروهکهای ضد انقلاب در محیط دانشگاه ، او به طور جد ، عمده فعالیتش را معطوف به آنجا نموده و در مقابله و مبارزه با عناصر منحرف و ضد انقلاب ، جبهة جدیدی را در دانشگاه ایجاد می کند . محمود که با درایت و بینش مکتبی ، پی به ماهیت نفاق سازمان منافقین برده بود ، تلاش و کوشش فراوانی در دانشگاه برای افشای چهرة نفاق این گروهک صورت می دهد و به یاری دوستان انقلابی اش ، این گروهک را در رسیدن به اهداف شومش ، مایوس می کند .
در سال 1359 ، برای ساماندهی و سازماندهی سپاه پاسداران شهر همدان به این شهر می رود و با عزمی استوار و فعالیتی گسترده ، این امر مهم را تحقق می بخشد و پس از چندی نیز به فرماندهی سپاه پاسداران همدان منصوب می شود .او به عنوان فرماندهی دلسوز و فداکار و در عین حال قاطع و منضبط ، به رتق و فتق و ساماندهی سپاه همدان می پردازد.
شهبازی ، همزمان با شروع جنگ تحمیلی ، راهی جبهه می شود و در صحنه های مختلف کارزار ، حضوری عاشقانه و فعال می یابد . وی ابتدا به جبهه های غرب می رود وپس از تحکیم و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا ، به جبهة جنوب عزیمت می کند و از هیچ تلاشی در مقابله با دشمن دریغ نمی ورزد و کارآمدی و لیاقت خود را در بعد نظامی به ظهور می رساند .
پیش از آغاز عملیات فتح المبین ، به مسئولیت معاونت تیپ 27 محمد رسول الله (ص) برگزیده شده و به هدایت نیروهای تحت امر تیپ می پردازد و در تحقق اهداف عملیات و منهدم کردن نیروهای دشمن، نقش و سهم بسزایی ایفا می کند.
محمود پس از فراغ از عملیات فتح المبین تیپ 27 را برای عملیاتی وسیع و بزرگتر تجهیز و آماده می کند. او برای اجرای عملیات بیت المقدس، نیروهای زبده تیپ را راهی محور اهواز خرمشهر کرده و با شروع رمز عملیات، به خطوط دشمن یورش می برد. شهبازی، در این حمله نیز همچون فتح المبین، پر شور و با رشادت، در فرماندهی رزمندگان، حماسه ای ماندگار خلق می کند و آنان را تا دروازة شهادت به آسمان عشق و سرزمین معشوق عروج می کند. پیش از عملیات، از حالت و سکناتش معلوم بود که او دیگر برای رسیدن به حضرت دوست برات عشق را دریافت کرده است و مشخص بود که چهره اش آسمانی است.
شهید شهبازی روز دوم خرداد ماه 1361، در آستانة فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس، بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به فوز عظمای شهادت نایل آمد.
#شهید_محمود_شهبازی🌷
#سالروز_شهادت🌷
#نشرمطالب با
#صلوات
@khamenei_shohada
رفتـن ِ بعضی ها؛
یا نــه
اینطـور بگویـم:
بعضــی رفتـن ها؛
فـــرق می کنـد جنـسش...
انگار خـدا برای بعضی بنده هایش
آغوشـش را بـاز کـرده...
#شـهید_محسن_حججی🌷
🌾 @khamenei_shohada
﷽
#دلنوشته
#ﺧﺪﺍﯾﺎ...!
« #ﭼﻤﺮﺍﻥ » ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ....
« #حججی » ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ #ﺷﻬﯿﺪ_ﺷﻮﻡ ....
« #ﺁﻭﯾﻨﯽ » ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮﮔﺮﯼ ﮐﻨﻢ ...
« #ﻣﺘﻮﺳﻠﯿﺎﻥ » ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﺷﻮﻡ ...
« #ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ» ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﻢ ...
«ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭘﺮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ #ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ.. »
ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﻢ ﺑﺎﺵ ...
ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺎ " #ﻇﻬﻮﺭ_ﺣﺠﺖ " ﺗﻮﺳﺖ ...
🌹ﺍﻟﻠّﻬﻢ ﻋﺠّﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ🌹
🍃🌸🌷اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌷🌸🍃
📌 #لطفا_نشر_حداکثری👌🙏
🔆#کانال_خامنه_ای_شهدا🔆
🌾 @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
#مونتاژ_فیلم
.
🔴 شهدا ماه آسمونن... •|👈سیـد رضــا نریــمانی
.
#لبیک_یا_مهدی
.
باز پنج شنبه و یاد شهیدان باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم .
@khamenei_shohada
🔷دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
🌸🍃بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃
🌷اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الكِرامِ بِطَوْلِكَ یا ملجأ الآمِلین.⚘
🌷خدایا روزیم كن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت كریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان⚘
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ممد نبودی ببینی...
سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر؛ یادآور دلاور مردی و ایثار شهیدان ، استقامت و پایداری ملت ایران و رشادت فرماندههان گرامی باد🇮🇷
🆔 @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_مدافع_حرم #شهید_احمد_مکیان @khamenei_shohada
شهید مدافع حرم احمد مکیان:
تاریخ تولد :۱۳۷۳
تاریخ شهادت:۱۸/۳/۹۵
نحوه ی شهادت:انفجار ماشین محمول توپ۱۰۶
محل شهادت:حمره حومه ی استان حلب
خصوصیات اخلاقی شهید
ازکودکی بسیار زرنگ وباهوش بود به صورتی که در ۷سالگی ۱۷جز قرن راحفظ کرد …ارتباط خیلی عجیبی بااهل بیت (علیهم السلام)داشت …عشق به اهل بیت و بی بی زینب(سلام الله علیها)دردلش غوغامیکرد.
شهید مدافع حرم احمد مکیان
خصوصیات بارز شهید
احمدعاشق اهل بیت(علیهم السلام)وشهادت بود.۱۵سالش که بود ارزو میکرد که کاش در دوره ی دفاع مقدس میبود و میجنگید وشهید میشد .
رو رفتاراش خیلی کارمیکرد.
همیشه یاسکوت میکرد یاسر فرصت جواب میداد …
خیلی به حق الناس توجه داشت
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
زندگی نامه شهید ابراهیم هادی 🌲معلم نمونه(قسمت سوم) 📣عباس هادی 🌲اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع م
💠💠یا صاحب الزمان ادرکنی💠💠
🌺 قسمت 7⃣2⃣
🌺 دبیر ورزش
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
ارديبهشت سال 1359 بود. دبير ورزش دبيرستان شهدا بودم. در كنار مدرسه
ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود.
رفته بودم به ديدنش. كلي با هم صحبت كرديم. شيفته مرام و اخلاق ابراهيم
شدم.
آخر وقت بود. گفت: تك به تك واليبال بزنيم!؟
خنده ام گرفت. من با تيم ملي واليبال به مسابقات جهاني رفته بودم. خودم را
صاحب سبك ميدانستم.
حالا اين آقا ميخواد...! گفتم باشــه. توي دلم گفتم: ضعيف بازي ميكنم
تا ضايع نشه!
سرويس اول را زد. آنقدر محكم بود كه نتوانستم بگيرم! دومي، سومي و...
رنگ چهره ام پريده بود.
جلوي دانش آموزان كم آوردم!
ضرب دست عجيبي داشت. گرفتن سرويسها واقعاً مشكل بود. دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند.
نگاهي به من كرد. اين بار آهســته زد. امتيــاز اول را گرفتم. امتياز بعدي و
بعدي و... .
ميخواست ضايع نشم. عمداً توپها را خراب ميكرد!
رســيدم به ابراهيم. بازي به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم
كه سرويس بزند.
توپ را در دســتش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. الله اكبر... ندای اذان
ظهر بود.
تــوپ را روي زمين گذاشــت. رو به قبله ايســتاد و بلندبلند اذان گفت. در
فضاي دبيرستان صدايش پيچيد.
بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه.
او مشــغول نماز شــد. همانجا داخل حياط. بچه ها پشت ســرش ايستادند.
جماعتي شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم.
نماز كه تمام شــد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت
وقتي زيباست كه با رفاقت باشد.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۷۲ الی۷۳
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
ادامه دارد......
🌾 @khamenei_shohada