eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
1_5023816923939340292.m4a
5.97M
🎧 « آن بیست و سه نفر » قسمت سوم ــــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
شب جمعه ست دلم کرببلا میخواهد درحرم حال مناجات و بکا میخواهد شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد یا ادرکنی ❣ ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
هدایت شده از عمود1452
#عمود_1452.mp3
5.3M
❖✨﷽✨❖ 🔴 🔴 🎧 / / 🎼 گناه منو از تو جدا کرده 🎤 http://eitaa.com/joinchat/4249223181C155126eca1 ••●❥✧❥●•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🌟مهدی جان🌟💚 🏵چہ میشود ڪہ بگوید خدا به جبرائیل 💎بگو بہ حضرت مهـدی رسیده نوبٺ ٺو 🏵تمام خواست ما ازخدا فقط این است 💎 فـرج عاجل و سلامـت تو سلامتی و فرج مولامون ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
⚠️درخواست رهبری از انقلابیون.. 🔴روی مسئله خانواده تأکیدکنید. دشمن بشریت تصمیم گرفته خانواده را ازبین ببرد. از صدسال پیش تصمیم گرفتندخانواده را ازبین ببرند. این ازدواجهاي سخت دیرهنگام وفرزند آوری کم، این ازدواج به تعبیر زشتشان سفیدکه سیاه وغلط است واز بین بردن حیا وعفت از برنامه های دشمن است. شمامقابله با اینهارا وظیفه خود قراردهید. به ترویج طهارت وپاکیزگی جوانان کشور همت بگماریدکه از بهترین کارها برای حفظ انقلاب ونظام اسلامی است. ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
شهيد آيت الله سعيدی' از طلايه داران جهاد و شهادت در جريان انقلاب اسلامي بود كه پس از روشنگري ها و مجاهدت هاي فراوان ، توسط رژيم پهلوي به طرز فجيعي شكنجه شد و به شهادت رسيد. وی نخستين روحاني شهيد نهضت امام خميني (ره) بود ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_سید_محمد_رضا_سعیدی شهيد آيت الله سعيدی' از طلايه داران جهاد و شهادت در جريان انقلاب اسلامي ب
🔰اعلاميه حضرت امام خمینی (ره): درباره آيت الله سعيدي: اين تنها سعيدي نيست كه با اين وضع اسف انگيز درگوشه زندان از پاي در مي آيد بلكه چه بسا افراد مظلوم و بي گناه به جرم حقگويي در سياهچال هاي زندان مورد ضرب و شتم و شكنجه هاي وحشيانه و رفتار غير انساني قرار مي گيرند. اينجانب كرارا خطر دولت اسراييل و عمال آن را به ملت گوشزد كردم كه بايد مقاومت منفي كنند و از معامله با آنها احتراز جويند. اكنون راه را براي مصيبت بزرگتري باز كرده اند و ملت را به اسارت سرمايه داران مي خواهند، درآوردند. من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و عالم فداكار را كه براي حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام جان خود را هديه نمودند، به ملت ايران تعزيت مي گويم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال كثيف استعمار را مسألت مي نمايم. نخستین شهید روحانی نهضت امام خمینی جهت تعجیل در ظهور ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ @khamenei_shohada
هدایت شده از <<[Story abovesal]>>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ــــــــــــــــــــــ💌🕊ـــــــــــــــــــــ یوسف گمگشتہ باز آید اگـــــر ثابت شـــــود... @abovesale ـــــــــــــــــــــــ🕊💌ـــــــــــــــــــــــ
بصیـــــــــرت
ــــــــــــــــــــــ💌🕊ـــــــــــــــــــــ یوسف گمگشتہ باز آید اگـــــر ثابت شـــــود... #استور
‌قسم به سوره فرقان ... ظهور می‌خواهیم به آیه آیه ... ظهور می‌خواهیم کنارت ای گل نرگــس ... جهان ما زیباست بس است این غم و هجران ... ظهور می‌خواهیم سلام گل نرگــس ... ـــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
4_903150859783766347.ogg
488.5K
صوت_دعای_فرج بيا ای بهترين درمان قلبــم مداوا كن غم پنهان قلبــم قسم برخالق دلـــهای عاشق توهستی دلبرا،سلطان قلبـم به رسم معرفت دعای فرج التماس دعا ❤️ 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
💐🍃🌿🌸🍃 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_سیــزدهـم(الف) ✍فکر کردم با هم نامزدین انقدر جان فشانی
💐🍃🌿🌸🍃 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 (ب) و من هراسان ایستادم: - صوفی خواهش میکنم، نرو چرا صدایش کردم؟مگر باورم نمیگفت که دروغ میگوید؟اما رفت... دستم را از میان انگشتان گرم عثمان بیرون کشیدم و به سرعت به دنبال صوفی دویدم و صدای عثمان که میگفت: - مراقب باش صبر کن خودم برمیگردونمش اما نمیشدصوفی مثل من بود..و این مسلمانِ ترسو ما را درک نمیکرد چقدر تند گام برمیداشت: - صوفی.. صوفی وایسا دستشو کشیدم عصبی فریاد زد: - چی میخواین از جون من؟دیگه چیزی ندارم نگام کن!منمو این یه دست لباس دلم به حالش سوخت مردن،دفن شدن در خاک نیست، همین که چیزی برای از دست دادن نداشته باشی،یعنی مردی! صوفی چقدر شبیه من بود. اسلام و خدایش،او را هم به غارت برد و بیچاره چهل دزد بغداد که جورِ خدای مسلمانان را هم می کشیدند در بدنامی - صوفی وقتی داشتن خوشبختی رو تقسیم میکرد،خدای این مسلمونا منو سرگرم بازیش کرد. منم عین تو با یه تلنگر پودر میشم،میبینی؟! عین هم هستیم،هر دو زخم خورده از یک چیز فقط بمون،خواهش میکنم چقدر یخ داشت چشمانش: - تو مگه مثه داداشت یا این مردک عثمان،مسلمون نیستی؟ سر تکان دادم: - نه!نیستم هیچ وقت نبودم من طوفانِ بدون رو به آرامشِ با خدا ترجیح میدم. خندید،بلند! - چقدر مثه دانیال حرف میزنی! خواهرو برادر خوب بلدین باکلمات،آدمو خام کنید. راست میگفت،دانیال خیلی ماهرانه کلمات را به بازی میگرفت،درست مثل زندگی من و صوفی پس واقعا او را دیده بود... با هم برگشتیم به همان کافه ومیز عثمان سرش پایین و فکرش مشغول! این را از متوجه نشدنِ حضورم در کنارش فهمیدم هر دو روی صندلی های چوبی و قهوه ایمان نشستیم.و عثمان با تعجب سر بلند کرد عذرخواهی،از صوفی انتظارِ عجیب و دور از ذهنی بود پس بی حرف از جایش بلند شد و فنجان ها را جمع کرد: - براتون قهوه میارم نگاهش کردم.صورت جذابی داشت این مسلمانِ ترسو چرا تا به حال متوجه نشده بودم؟ذهنِ درگیرش را از چشمانش خواندم و او رفت صوفی صدایش را جمع کرد و به سمتم خم شد: - دوستت داره؟ و من ماندم حیران که درباره چه کسی حرف میزند - عثمانو میگم نگو نفهمیدی،چون باور نمیکنم! نگاهش کردم: - خب من دوستشم اما من هیچ وقت دوستامو دوست نداشتم صاف نشست و ابرویی بالا انداخت - هہ!به دانیال نمیخورد خواهری به سادگی تو داشته باشه فکر میکنی واسه چی منو از اونور دنیا کشونده اینجا؟فقط چون دوستشی؟ او چه میگفت؟ ‍ ⏪ ... نویسنده این متن: @khamenei_shohada 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃
1_5023816923939340293.m4a
4.02M
🎧 « آن بیست و سه نفر » ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
💕💕💕 🧡🌙 ✿ مهدے جان ✿ یا تو بایدی و یقینی" نه اتفاقی و شاید" تو سرنوشت زمینی" که اتفاق می افتد" 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا همه روز مي‌بری دلـ همه‌ جا نهان ز مايی نه پيـام مي‌فـرستی نه جمـال می گشايی✘ ز طبيب کـار نـايــد ز دوا هنـر نخيـزد تو فقط مرا طبيبـی تـو فقط مـرا دوايـی 🌸🍃 ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
📸 ‏عکس دختر و پسر شهید ‎ جواد الله‌کرم با پیکر تازه تفحص شده‌اش جگر آدمو آتش میزنه... 😭😭 ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔺 پاسخ رهبر انقلاب به نامه فرزندان شهید 🔹 رهبر انقلاب با مهری پدرانه فرزندان شهید "میثم عبداله‌زاده آرانی" را از راه دور در آغوش کشیدند و برایشان چند سطری پاسخ نوشتند. 🔹 «فرزندان عزیزم مسعود و زینب، از خداوند شادی و سلامت دین و دنیا را برای شما طلب می‌کنم. پدر شهیدتان ناظر زندگی شماست و از خوشبختی شما خرسند می‌شود. 🔹 سرهنگ پاسدار «شهید میثم عبداله‌زاده آرانی» از شهدای لشکر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام در حادثه تروریستی جاده خاش- زاهدان است. http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
سالروز جنایت اسپایکر... 23 خرداد 93 سردار قاسم سلیمانی: در هیچ دوره‌ای از تاریخ، در زمان بربرها و تاتارها، حتی در حمله مغول، تاریخ شاهد این همه خشونت، توحش و سختی نبوده است. 2200 نفر از جوانان دانشکده اسپایکر عراق را دست بسته سربریدند و تیرباران کردند، هزاران زن و دختر ایزدی را بین خودشان به حراج گذاشتند و طفل نوزاد را از بغل مادرش جداکرده و جلوی چشم مادر سوزاندند. نباید این فتنه‌های بزرگ و خانمان سوز را با سیاست خلط کرد. نباید حرف‌های ناروا از روی ترس زد، ما که در حال رفتن هستیم اما این تاریخ است که این دوره را برای آیندگان شرح خواهد داد. پ.ن: اسپایکر نام پایگاه هوایی در تکریت که داعش با همکاری بعضی عشایر خائن به آن حمله کرد وبیش از 2000 دانشجوی جوان آنرا که اکثرا هم شیعه بودند اعدام کرد... 🔘 اطلاعات سپاه سایبری http://eitaa.com/joinchat/3222732831C8c91699db1 ❌ برای خبر های بیشتر کنید
😂 به سلامتی فرمانده🕵 دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می‌راندم و با هم حرف می‌زديم! گفت: می‌گن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست می‌گن؟! گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند!! پرسيدم: کی هستی تو مگه؟! گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂 🌸 جهت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا صلوات 🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴 ـــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌿🌸🍃 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_سیــزدهـم (ب) و من هراسان ایستادم: - صوفی خواهش میکنم،
💐🍃🌸 🍃❤️ 🌸 ✍با انگشتانم روی میز ضرب گرفتم؛نرم و آرام: - اشتباه میکنی،اگر هم درست باشه اصلا برام مهم نیست. گفتی یه شب عروسیه دوتا از افراد داعش با هم بود. خب منتظرم بقیشو بشنوم دست به سینه به صندلیش تکیه داد،چند ثانیه ای نگام کردم: - میدونی چقدر التماسم کرد تا حاضر شدم از بیام اینجا؟ چقدر تماشای باران از پشت شیشه،حسِ ملسی داشت - خوب کاری میکنی! هیچ وقت واسه علاقه ی یه مسلمون ارزش قائل نشو! عشقشون مثه کرم خاکی،زمین گیرت میکنه اونا عروسشونو با دوستاشون شریک میشن... عین دانیال که وجودمو با هم رزماش تقسیم کرد😔 باز دانیال!حریصانه نگاش کردم - منتظرم تا بقیه ماجرا رو بشنوم عثمان رسید،با یک سینی قهوه فنجانهای قهوه ای رنگ را روی میز چید..من،صوفی و خودش کاش حرفهای صوفی در مورد عثمان راست نباشد روی صندلی سوم نشست نگاه پر لبخندش را بی جواب رد کردم صوفی نفسش عمیق بود: - با یه گروه از دخترا به یه منطقه ی جدید تو سوریه رفتیم. تازه تصرفش کرده بودن به همین خاطر قرار شد مراسم دو تا از سربازا رو همونجا برگزار کنن... میدونستم شب خوبی نداریم چون اکثرا مست بودن و باید چند برابر شبهای قبل سرویس میدادیم! مراسم شروع شد! رقص و پایکوبی و انواع غذاها! و رو یه مبل دونفره،درست رو خرابه های یه خونه نشستن عاقد خطبه رو خوند اما عروس برای گفتنِ بله،یه شرط داشت؛ 🔴و اون بریدن سر یه بود،خیلی ترسیدم، این زن،عروسِ مرگ بود. یه جوون ۲۱-۲۲ ساله رو آوردن. جلوی پای عروس به زانو درآوردنش و خواستن که به (ع) توهین کنه اما خیلی کله شق و مغرور بود با صدای بلند داد زد( ❤️) خونِ همه به جوش اومد. اون جوون رو کشتن باوحشی گری اما من فقط لرزیدم همه کف زدن،کِل کشیدن و عروس با وقاحت پا روی خونش گذاشت و رو گفت. نمیتونی حالمو درک کنی! حسِ بدیه وقتی تو اوجِ وحشت،کسی رو نداشته باشی تا بغلت کنه و زیر لب نجوا کرد: - دانیالِ عوضی.. لعنتی سرش را به سمت عثمان چرخاند اون تو تیم داعش کف میزد و کِل میکشید؟ صدای ساییده شدنِ دندانهای عثمان را رو همدیگر می شنیدم. از زیر میز دست مشت شده روی زانویش را فشردم داغ بود نگاهم کرد،پلکهایش را بست. صوفی باید می ماند و عثمان این را میدانست،پس ترسو وار ساکت ماند پیروزیِ پر شکست صوفی،گردنش را سمت من چرخاند: - شب وحشتناکی بود،من دانیال رو دیدم که برا به سمت اتاقم میومد... ماتِ لبهاش بودم.انگار ناگهان دنیا خاموش شد. چیه؟ چرا خشکت زده؟ تو فقط داری میشنوی اونم از مردی به اسم ؛ اما من تجربه کردم،از وجودی به نامِ یه زن هیچوقت نمیتونه برادر، یا هر فرد دیگه ای رو مثه شوهرش دوست داشته باشه. منظورم مقدار علاقه یا کم و زیادیش نیست! نوعِ احساس فرق داره..رنگ و شکلش،طعمش.. تفاوتش از زمینه تا آسمونه بذار اینجوری بهت بگم: اگه یه سارق بهت حمله کنه و اموالتو بدزده،واسه مجازات و محاکمه،سراغِ مردِ نانوا نمیری مسلما یه راست میری پیش پلیس،چون همه جوره بهش اعتماد داری و میدونی که فقط اون میتونه واسه برگردوندن اموالت ومجازات دزدا،هر کاری از دستش بر بیاد انجام میده! حالا فکر کن بری سراغ دزد و اون به جای کمک،تو رو دو دستی بسپاره دستِ همون سارقین و ته مونده ی داراییتو هم به زور ازت بگیره اونوقت چه حالی داری؟ دوست دارم بشنوم و من بی جواب؛فقط نگاهش کردم - حق داری جوابی واسه گفتن وجود نداره چون اصلا نمیتونی تصورشم بکنی. حالم تو اون روزها و شبها که فهمیدم چه بلایی داره سرم میاد و تموم بدبختی هام هدیه ی بزرگترین معتمدِ زندگیم یعنی شوهرمه،همین بود. حسِ مشمئز کننده اییه،وقتی شوهرت چوبِ حراج به تمام زنانگی هات بزنه! دانیال خیلی راحت از من گذشت و وجودمو با هم کیشهاش شریک شد... اون هم منی که از تمام خاونوادم واسه داشتنش گذشتم بگذریم...اون شب مست و گیج بود. اولش تو شوک بودم، گفتم لابد ازم خجالت میکشه یا حداقل یه معذرت خواهی کوچولو اما نه... اولش که اصلا نشناخت،بعد از چند دقیقه که خوب نگام کرد یهو انگار چیزی یادش اومد! اونوقت به یه صدای کش دار گفت که تا آخر عمرت مدیون منی،بهشت رو برات خریدم خندید با صدای بلند چقدر خنده هاش ترسناک بود. دستانم آرام و قرار نداشت. نمیتوانستم کنترلشان کنم. ای کاش تمام این قصه ها،دروغی مضحک باشد عثمان فنجان قهوه ام را میان دو دستم مخفی کرد: - بخورش..گرمت میکنه مگر قهوه ام داغ بود؟ اصلا مگر دمایی جز سرما وجود داشت؟ سالهاست که دیگر نمیدانم گرما چه طعمی دارد صوفی تکیه داده به صندلی،در سکوت آنالیزمان میکرد: - چقدر ساده ای تو دختر! حرفش را خواندم، نباید ادامه می داد: - بقیه اش؟انقدر منتظرم نذار چه اتفاقی افتاد؟ ⏪ ..... @khamenei_shohada
1_5023816923939340294.m4a
5.38M
🎧 آن بیست و سه نفر ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام_مولا_جانم❣ 🥀آرزویـــم هـمـه ایــن است.... ڪــــه در خیــمــه‌ی تو 🥀بــنگــرم از کـــرمــت بــنـده ی خـدمتــڪـارم 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🍃💐🍃 روزت را با سلام وتوسل برشهیدان بیمہ ڪن باور ڪن شهدا زنده اند و دست گیرند عجیب فقط کافے اسٺ بخواهے هرصبح فاتحہ ای بخوان برای یڪ شهید تا فاتحہ ی روزٺ باگناه خوانده نشود 🌹 ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada